۱۴۴٬۶۷۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
نویسندگان در فصل نخست، نسبیت انواع خانواده و نقشهای آن را در حوزههای فرهنگی متفاوت تشریح میکند. فصل دوم، بازتاب نگرانیهایی درباره خانواده در برخی مناطق خاص است که در بحثهای همایش مطرح شده است. در فصل سوم سیر تحول خانواده بررسی و عقاید کارشناسان و گاه گرایشهای نمایندگان گروههای مختلف مردم در آن بیان شده است. | نویسندگان در فصل نخست، نسبیت انواع خانواده و نقشهای آن را در حوزههای فرهنگی متفاوت تشریح میکند. فصل دوم، بازتاب نگرانیهایی درباره خانواده در برخی مناطق خاص است که در بحثهای همایش مطرح شده است. در فصل سوم سیر تحول خانواده بررسی و عقاید کارشناسان و گاه گرایشهای نمایندگان گروههای مختلف مردم در آن بیان شده است. | ||
آنان در این باره مینویسد: تحول خانواده یکی از مهمترین مسائل جهان معاصر است. از چند دهه پیش، تقریباً در همه جای جهان، چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای رو به رشد، با تجزیه خانواده روبهرو بودهایم... . در جوامع جهان سوم، بر اثر مهاجرت روستاییان، شهرگستری، تحصیلات و رهایی نسبی زنان، خانوادههای گسترده زندانی در حصار سنتها، درها را به روی واقعیتهای جهان کنونی میگشایند و بهرغم مقاومت ارزشهای نیاکانی، راه رشد را میپیمایند... . انتقاد از خانواده، مانند همه انتقادهایی که از نهادهای اجتماعی میشود، بهطور کمو بیش ضمنی، کل جامعه را به پرسش میکشد. این انتقاد بر سه دسته است: یا ارتجاعی است و به الگوهای گذشته نظر دارد، یا اصلاحطلبی و موافق تحول متعادل حال به آینده است، و یا انقلابی است و خواهان دگرگونی بنیادی... . خانواده با انعطافی که دارد همواره میتواند ارزشهای فرهنگی و اخلاقی را انتقال دهد و از انسان در برابر تنهایی، خشونت و خطرهای دیگری که تمدن معاصر را تهدید میکنند، پشتیبانی کند. از این گذشته، خانواده، ضمن اینکه از مدرنسازی تأثیر میپذیرد، خود نیز خواهد توانست به عاملی برای رشد، بدل شود. تحقیقات چند جانبه و بررسی دقیق، شرطهای لازم برای آگاه شدن به رفتار خانوادگی افراد و پایهای برای هدایت سیاستهای اجتماعی و فرهنگی دولتهاست<ref>حبیبی، سلمان، ص281-282</ref>. | آنان در این باره مینویسد: تحول خانواده یکی از مهمترین مسائل جهان معاصر است. از چند دهه پیش، تقریباً در همه جای جهان، چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای رو به رشد، با تجزیه خانواده روبهرو بودهایم.... در جوامع جهان سوم، بر اثر مهاجرت روستاییان، شهرگستری، تحصیلات و رهایی نسبی زنان، خانوادههای گسترده زندانی در حصار سنتها، درها را به روی واقعیتهای جهان کنونی میگشایند و بهرغم مقاومت ارزشهای نیاکانی، راه رشد را میپیمایند.... انتقاد از خانواده، مانند همه انتقادهایی که از نهادهای اجتماعی میشود، بهطور کمو بیش ضمنی، کل جامعه را به پرسش میکشد. این انتقاد بر سه دسته است: یا ارتجاعی است و به الگوهای گذشته نظر دارد، یا اصلاحطلبی و موافق تحول متعادل حال به آینده است، و یا انقلابی است و خواهان دگرگونی بنیادی.... خانواده با انعطافی که دارد همواره میتواند ارزشهای فرهنگی و اخلاقی را انتقال دهد و از انسان در برابر تنهایی، خشونت و خطرهای دیگری که تمدن معاصر را تهدید میکنند، پشتیبانی کند. از این گذشته، خانواده، ضمن اینکه از مدرنسازی تأثیر میپذیرد، خود نیز خواهد توانست به عاملی برای رشد، بدل شود. تحقیقات چند جانبه و بررسی دقیق، شرطهای لازم برای آگاه شدن به رفتار خانوادگی افراد و پایهای برای هدایت سیاستهای اجتماعی و فرهنگی دولتهاست<ref>حبیبی، سلمان، ص281-282</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||