۱۰۶٬۱۴۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
این اشکال را علما مورد بحث قرار داده، بحثهاى گوناگون کرده، و رسالههاى متعددى در اینباره تألیف نمودهاند؛ که از جمله آنها رساله دوانى است، چنانکه فیلسوف خفرى رسالهاى به نام حیرة الفضلاء در اینباره تألیف کرده است و به امام رضا(ع) نسبت داده که امام(ع) این شبهه را به دو نوع جواب دادهاند، ولى متأسفانه آن دو جواب ضبط و ثبت نشده است. و از اینجا معلوم مىشود که این یک شبهه قدیمى است و سابقه آن به زمان حضرت رضا(ع) مىرسد، بنابراین انتساب این شبهه به ابن کمونه صحیح نیست گرچه ممکن است ابن کمونه شبهه مزبور را از نو مطرح کرده باشد. دوانى در طبیعیات ید طولایى داشت که بر آزمایش و تجربه متکى بود و از نمونههاى این امر، بحثى است که در کتاب انموذج العلوم خود مطرح کرده و از بعضى از دانشمندان نقل کرده است که علت آنکه مغناطیس آهن را مىرباید این است که مزاج آهن بر اعداد متحابه (نزدیک بهم) استوار است و این عدد در یکى از آنها کمتر از دیگرى است. | این اشکال را علما مورد بحث قرار داده، بحثهاى گوناگون کرده، و رسالههاى متعددى در اینباره تألیف نمودهاند؛ که از جمله آنها رساله دوانى است، چنانکه فیلسوف خفرى رسالهاى به نام حیرة الفضلاء در اینباره تألیف کرده است و به امام رضا(ع) نسبت داده که امام(ع) این شبهه را به دو نوع جواب دادهاند، ولى متأسفانه آن دو جواب ضبط و ثبت نشده است. و از اینجا معلوم مىشود که این یک شبهه قدیمى است و سابقه آن به زمان حضرت رضا(ع) مىرسد، بنابراین انتساب این شبهه به ابن کمونه صحیح نیست گرچه ممکن است ابن کمونه شبهه مزبور را از نو مطرح کرده باشد. دوانى در طبیعیات ید طولایى داشت که بر آزمایش و تجربه متکى بود و از نمونههاى این امر، بحثى است که در کتاب انموذج العلوم خود مطرح کرده و از بعضى از دانشمندان نقل کرده است که علت آنکه مغناطیس آهن را مىرباید این است که مزاج آهن بر اعداد متحابه (نزدیک بهم) استوار است و این عدد در یکى از آنها کمتر از دیگرى است. | ||
دوانى این رأى را مورد مناقشه قرار مىدهد و مىگوید: «. . . این خیال لطیفى است ولى تجربه آن را تأیید نمىکند، زیرا مغناطیس خود جاذب مغناطیس است چون یک قطعه آهن مغناطیس داشتیم و آن را چنان قطعهقطعه کردیم که قطعات مزبور باهم فرق داشت، با وجود این دیدیم که قطعه کوچکتر به طرف قطعه بزرگتر جذب مىشود و دو قطعه متساوى یکدیگر را جذب مىکنند. پس، به مقتضاى این تجربه درمىیابیم که جذب و انجذاب ناشى از علت مزبور نیست، زیرا اجزاى یک مغناطیس همدیگر را جذب مىکنند و اختلافى هم از حیث مزاج بین آنها نیست. ممکن است توهم شود که اجزاى عنصرى و طبیعى که در قطعات کوچک و بزرگ به همان نسبت موجود است باعث این کار مىشود؛ ولى این توهمى باطل است، زیرا قطعه کوچک به هر اندازه که کوچک باشد به طرف قطعه بزرگ جذب مىشود و اگر مطلب، آنطور بود که توهم و تصور شده است، این حکم در تمام مراتب قطعات کوچک جارى نبود. همچنین علت جذب و انجذاب در دو قطعه متساوى که در عدد اجزاى عناصر باهم مساوى هستند چیست؟ و اگر تساوى در عدد باعث این خاصیت مىشود دیگر احتیاجى به اعداد متحابه نیست»<ref>نعمه، عبدالله، ص245-249</ref>. | دوانى این رأى را مورد مناقشه قرار مىدهد و مىگوید: «... این خیال لطیفى است ولى تجربه آن را تأیید نمىکند، زیرا مغناطیس خود جاذب مغناطیس است چون یک قطعه آهن مغناطیس داشتیم و آن را چنان قطعهقطعه کردیم که قطعات مزبور باهم فرق داشت، با وجود این دیدیم که قطعه کوچکتر به طرف قطعه بزرگتر جذب مىشود و دو قطعه متساوى یکدیگر را جذب مىکنند. پس، به مقتضاى این تجربه درمىیابیم که جذب و انجذاب ناشى از علت مزبور نیست، زیرا اجزاى یک مغناطیس همدیگر را جذب مىکنند و اختلافى هم از حیث مزاج بین آنها نیست. ممکن است توهم شود که اجزاى عنصرى و طبیعى که در قطعات کوچک و بزرگ به همان نسبت موجود است باعث این کار مىشود؛ ولى این توهمى باطل است، زیرا قطعه کوچک به هر اندازه که کوچک باشد به طرف قطعه بزرگ جذب مىشود و اگر مطلب، آنطور بود که توهم و تصور شده است، این حکم در تمام مراتب قطعات کوچک جارى نبود. همچنین علت جذب و انجذاب در دو قطعه متساوى که در عدد اجزاى عناصر باهم مساوى هستند چیست؟ و اگر تساوى در عدد باعث این خاصیت مىشود دیگر احتیاجى به اعداد متحابه نیست»<ref>نعمه، عبدالله، ص245-249</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |