۱۰۶٬۳۶۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تجريد الإعتقاد' به 'تجريد الاعتقاد') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می خواهد' به 'میخواهد') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
آقاجمال خوانساری در تعلیقه خود بر حواشی خفری در مسائل توحید شرح قوشچی بر کتاب «[[تجريد الاعتقاد]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]]، به رد نظریات میرداماد پرداخت که محور سخنان آقاجمال در آن حواشی، اثبات زمان موهوم است. [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل خواجویی]] که از حکمای بنام مکتب فلسفی اصفهان و شارح افکار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] است، با بررسی رساله میرداماد و اشکالاتی که آقاجمال بر آن وارد کرده بود، دریافت که نظریات آقاجمال صحیح نیست. بر این اساس [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل]] در رسالهای در ابطال زمان موهوم به رد دیدگاههای آقاجمال و تأیید نظریات میرداماد میپردازد. دکتر [[دهباشی، مهدی|مهدی دهباشی]] در مقدمه این کتاب، با توجه به نگرشهای [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملااسماعیل]]، دیدگاههای [[کاشانی، محمد بن محمدزمان|محمدزمان کاشانی]] در این اثر را تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی میکند. باید توجه داشت که نظریه حدوث دهری میرداماد مورد توجه حکما بوده و به همین جهت [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل خواجویی]] در برابر اشکالات آقاجمال بر این نظریه، درصدد برآمد تا دیدگاههای [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] را تأیید و شبهات و اشکالات آقاجمال را رد کند. آقاجمال با ذکر عبارتی از «قبسات»، ایراداتی را بر آن وارد میسازد و سرانجام اظهار میدارد حدوث جهان با این امور اثبات نمیشود و میبایستی به آنچه از محتوای برخی اخبار استفاده میشود، پایبند بود. در مقابل، [[کاشانی، محمد بن محمدزمان|محمد بن محمدزمان کاشانی]] به پیروی از آقاجمال و تأیید نظرات او، زمان را موهوم و اعتباری دانسته و مانند متکلمان، آن را انتزاعی و از بقای همیشگی خداوند پنداشت. او به طرفداری از نظریات آقاجمال سخنان او را درست و استوار شمرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پنجاهوچهار – پنجاهوپنج</ref>. | آقاجمال خوانساری در تعلیقه خود بر حواشی خفری در مسائل توحید شرح قوشچی بر کتاب «[[تجريد الاعتقاد]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]]، به رد نظریات میرداماد پرداخت که محور سخنان آقاجمال در آن حواشی، اثبات زمان موهوم است. [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل خواجویی]] که از حکمای بنام مکتب فلسفی اصفهان و شارح افکار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] است، با بررسی رساله میرداماد و اشکالاتی که آقاجمال بر آن وارد کرده بود، دریافت که نظریات آقاجمال صحیح نیست. بر این اساس [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل]] در رسالهای در ابطال زمان موهوم به رد دیدگاههای آقاجمال و تأیید نظریات میرداماد میپردازد. دکتر [[دهباشی، مهدی|مهدی دهباشی]] در مقدمه این کتاب، با توجه به نگرشهای [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملااسماعیل]]، دیدگاههای [[کاشانی، محمد بن محمدزمان|محمدزمان کاشانی]] در این اثر را تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی میکند. باید توجه داشت که نظریه حدوث دهری میرداماد مورد توجه حکما بوده و به همین جهت [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملا اسماعیل خواجویی]] در برابر اشکالات آقاجمال بر این نظریه، درصدد برآمد تا دیدگاههای [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] را تأیید و شبهات و اشکالات آقاجمال را رد کند. آقاجمال با ذکر عبارتی از «قبسات»، ایراداتی را بر آن وارد میسازد و سرانجام اظهار میدارد حدوث جهان با این امور اثبات نمیشود و میبایستی به آنچه از محتوای برخی اخبار استفاده میشود، پایبند بود. در مقابل، [[کاشانی، محمد بن محمدزمان|محمد بن محمدزمان کاشانی]] به پیروی از آقاجمال و تأیید نظرات او، زمان را موهوم و اعتباری دانسته و مانند متکلمان، آن را انتزاعی و از بقای همیشگی خداوند پنداشت. او به طرفداری از نظریات آقاجمال سخنان او را درست و استوار شمرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پنجاهوچهار – پنجاهوپنج</ref>. | ||
دکتر دهباشی در نتیجهگیری، سخن [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملااسماعیل خواجویی]] در کفایت دلایل عقلی در رد نظریه زمان موهوم را ذکر میکند و بهعلاوه سخن او در رد روایات مورد استنادِ معتقدان به زمان موهوم را با ذکر روایات مقابل آن، بیان مینماید و در پایان مینویسد: در ربط حادث به قدیم، نیازی به نظریه زمان موهوم نیست؛ زیرا این نظریه نتایج فاسدی را به دنبال دارد که از جمله آنها این است که اگر زمان موهوم در نفسالامر متحقق باشد و واجب نباشد، پس از اجزای خود عالم میگردد؛ یعنی فرع بر وجود عالم است و جوهر و قائم بالذات نیست و تابع امر دیگری است و درصورتیکه زمان موهوم، تحققی در عالم خارج نداشته باشد، اسم بدون | دکتر دهباشی در نتیجهگیری، سخن [[خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین|ملااسماعیل خواجویی]] در کفایت دلایل عقلی در رد نظریه زمان موهوم را ذکر میکند و بهعلاوه سخن او در رد روایات مورد استنادِ معتقدان به زمان موهوم را با ذکر روایات مقابل آن، بیان مینماید و در پایان مینویسد: در ربط حادث به قدیم، نیازی به نظریه زمان موهوم نیست؛ زیرا این نظریه نتایج فاسدی را به دنبال دارد که از جمله آنها این است که اگر زمان موهوم در نفسالامر متحقق باشد و واجب نباشد، پس از اجزای خود عالم میگردد؛ یعنی فرع بر وجود عالم است و جوهر و قائم بالذات نیست و تابع امر دیگری است و درصورتیکه زمان موهوم، تحققی در عالم خارج نداشته باشد، اسم بدون مسمیخواهد بود. از دیگر نتایج فاسد این نظریه، انتزاع مقدار از ساحت قدس ربوبی است که منزه از هر نوع نشانه حدوث است که حاصل این نظریه حادث شدن قدیم، یعنی واجب الوجود و قدیم شدن حادث، یعنی زمان، خواهد بود. قبول حدوث دهری، منافاتی با شرع ندارد، بلکه وجود بحت و بسیط حق را از هر شائبهای که آثار حدوث در آن باشد، منزه میدارد و درنتیجه اگر بقای خداوند سرمدی، منشأ انتزاع امتداد غیر قارّ گردد، لازمه این سخن، هرج و مرج در جهان و انسداد باب ایمان خواهد بود<ref>ر.ک: همان، صفحه شصتوچهار</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |