پرش به محتوا

پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ض' به '، ض'
جز (جایگزینی متن - '،ض' به '، ض')
خط ۳۶: خط ۳۶:
كتاب دربرگيرنده مقدمه‌اى مبسوط و چهار فصل مى‌باشد.
كتاب دربرگيرنده مقدمه‌اى مبسوط و چهار فصل مى‌باشد.


هريك از فصول چهارگانه خود مشتمل بر بخش‌هاى متعددى است.در مقدمه، مؤلف به بيان شأن و مقام قرآن كريم،ضرورت تعليم و تعلّم آن، معناى واژه تدبر در قرآن، شيوه‌هاى تدبّر در قرآن و بطور خلاصه اشاره‌اى كلّى به مباحث مطرح شده در كتاب پرداخته است.
هريك از فصول چهارگانه خود مشتمل بر بخش‌هاى متعددى است.در مقدمه، مؤلف به بيان شأن و مقام قرآن كريم، ضرورت تعليم و تعلّم آن، معناى واژه تدبر در قرآن، شيوه‌هاى تدبّر در قرآن و بطور خلاصه اشاره‌اى كلّى به مباحث مطرح شده در كتاب پرداخته است.


فصل اول كتاب، زمينه‌هاى تدبر در قرآن را در پنج بخش مورد بررسى قرار مى‌دهد.
فصل اول كتاب، زمينه‌هاى تدبر در قرآن را در پنج بخش مورد بررسى قرار مى‌دهد.
خط ۵۵: خط ۵۵:




يكى از ويژگى‌هاى اين اثر كه در بخش دوم از فصل سوم كتاب(اصول حاكم بر متدبر قرآن) مطرح شده، اصلى است كه نویسنده در آن به مبحث ترجمۀ قرآن كريم پرداخته است.ايشان با اشاره به اختلاف ديدگاههايى كه دربارۀ روايى يا ناروايى ترجمۀ قرآن در بين عالمان صورت گرفته، نظريه برگزيده خويش و طرح عملى‌اى ارائه مى‌كنند كه قابل‌توجه است.ايشان اين طرح را طى نكاتى براى خوانندگان تشريح مى‌كند.از جمله اين نكات اينست كه عدم امكان ترجمۀ قرآن نمى‌تواند مستند ترجمۀ تفسيرى باشد چرا كه در اين نوع ترجمه،ذهنيت مترجم در القاء معانى بر متدبّر در قرآن تأثير مى‌گذارد و چه‌بسا كانالهاى اضافى و فرعى و گاه انحرافى در ذهن او پديد آورد.ازاين‌رو نياز به ترجمه‌اى دقيق، بى‌پيرايه و بليغ بيش‌ازپيش احساس مى‌شود.در نكته‌اى ديگر وى مراد از ترجمۀ دقيق و بليغ را ترجمه‌اى مى‌داند كه بتواند مقدار پيامى را كه يك فرد عرب‌زبان با سرمايۀ حق‌طلبى بدون دارا بودن ابزار فنى، مستقيما از قرآن دريافت مى‌كند، ديگر افراد بشر، كه به زبانهايى غير از زبان قرآن تكلّم مى‌كنند، نيز بتوانند دريافت كنند.نویسنده با توجه به حساسيت ترجمه و صعوبت بسيار آن، انجام را از عهده يك نفر خارج دانسته و همكارى گروهى كارشناس در اين زمينه را پيشنهاد مى‌كند.همچنين مؤلف پيشنهاد مى‌كند در امر ترجمۀ قرآن به جهت احتمالات لغوى، تركيبى و تفسيرى بايد احتمال قوى هماهنگ با سياق، به عنوان متن قرار گيرد و احتمالات قوى قابل قبول ديگر، به عنوان پاورقى ذكر گردد، همچنين بايد مشكل وجود آيات متشابه، منسوخ و غيره در ترجمه مرتفع گرد و در مورد آيات احكام و فروع دين،ضمن هدايت مخاطبين در
يكى از ويژگى‌هاى اين اثر كه در بخش دوم از فصل سوم كتاب(اصول حاكم بر متدبر قرآن) مطرح شده، اصلى است كه نویسنده در آن به مبحث ترجمۀ قرآن كريم پرداخته است.ايشان با اشاره به اختلاف ديدگاههايى كه دربارۀ روايى يا ناروايى ترجمۀ قرآن در بين عالمان صورت گرفته، نظريه برگزيده خويش و طرح عملى‌اى ارائه مى‌كنند كه قابل‌توجه است.ايشان اين طرح را طى نكاتى براى خوانندگان تشريح مى‌كند.از جمله اين نكات اينست كه عدم امكان ترجمۀ قرآن نمى‌تواند مستند ترجمۀ تفسيرى باشد چرا كه در اين نوع ترجمه،ذهنيت مترجم در القاء معانى بر متدبّر در قرآن تأثير مى‌گذارد و چه‌بسا كانالهاى اضافى و فرعى و گاه انحرافى در ذهن او پديد آورد.ازاين‌رو نياز به ترجمه‌اى دقيق، بى‌پيرايه و بليغ بيش‌ازپيش احساس مى‌شود.در نكته‌اى ديگر وى مراد از ترجمۀ دقيق و بليغ را ترجمه‌اى مى‌داند كه بتواند مقدار پيامى را كه يك فرد عرب‌زبان با سرمايۀ حق‌طلبى بدون دارا بودن ابزار فنى، مستقيما از قرآن دريافت مى‌كند، ديگر افراد بشر، كه به زبانهايى غير از زبان قرآن تكلّم مى‌كنند، نيز بتوانند دريافت كنند.نویسنده با توجه به حساسيت ترجمه و صعوبت بسيار آن، انجام را از عهده يك نفر خارج دانسته و همكارى گروهى كارشناس در اين زمينه را پيشنهاد مى‌كند.همچنين مؤلف پيشنهاد مى‌كند در امر ترجمۀ قرآن به جهت احتمالات لغوى، تركيبى و تفسيرى بايد احتمال قوى هماهنگ با سياق، به عنوان متن قرار گيرد و احتمالات قوى قابل قبول ديگر، به عنوان پاورقى ذكر گردد، همچنين بايد مشكل وجود آيات متشابه، منسوخ و غيره در ترجمه مرتفع گرد و در مورد آيات احكام و فروع دين، ضمن هدايت مخاطبين در
پاورقى به آيات توضيح‌گر، بايد آنان را از جهت عمل به مدلول آيات فوق، به مراجع تقليدشان ارجاع داد.
پاورقى به آيات توضيح‌گر، بايد آنان را از جهت عمل به مدلول آيات فوق، به مراجع تقليدشان ارجاع داد.