۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهيد مرتضى مطهرى' به 'شهيد مرتضى مطهرى') |
|||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
از خصوصيات روحى آن مرحوم اين بوده است كه از تظاهر و خودنمائى گريزان بوده است. او به اصحاب و دوستان خود هميشه توصيه داشت كه از تبليغ و ترويج وى، خوددارى نمايند. به اهل منبر مىفرمودند: «راضى نيستم نام مرا بر منابر ببريد.» | از خصوصيات روحى آن مرحوم اين بوده است كه از تظاهر و خودنمائى گريزان بوده است. او به اصحاب و دوستان خود هميشه توصيه داشت كه از تبليغ و ترويج وى، خوددارى نمايند. به اهل منبر مىفرمودند: «راضى نيستم نام مرا بر منابر ببريد.» | ||
او از عزم و تصميم قوى برخوردار بوده است و اين ارادههاى استوار و محكم است كه رجال بزرگ و تاريخ ساز را مىسازد و بالندگى مىبخشد. مرحوم استاد شهيد مرتضى مطهرى مىنويسند: | او از عزم و تصميم قوى برخوردار بوده است و اين ارادههاى استوار و محكم است كه رجال بزرگ و تاريخ ساز را مىسازد و بالندگى مىبخشد. مرحوم استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مرتضى مطهرى]] مىنويسند: | ||
«مرحوم آية الله حجت يك سيگارى بود كه تا كنون نظير او را نديده بودم گاهىسيگار او از سيگار ديگر بريده نمىشد بعضى از اوقات هم كه مىبريد بسيار مدتش كوتاه بود طولى نمىكشيد كه مجددا سيگارى را آتش مىزد در اوقات بيمارى اكثر وقتشان صرف كشيدن سيگار مىگشت. وقتى مريض شدند و او را براى معالجه به تهران بردند، در تهران اطباء گفتند چون بيمارى ريوى داريد بايد سيگار را ترك كنيد و به سينهتان ضرر دارد ايشان ابتدا به شوخى فرموده بودند: من اين سينه را براى كشيدن سيگار مىخواهم اگر سيگار نباشد سينه را مىخواهم چه كنم؟» عرض كردند به هر حال سيگار برايتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ايشان فرموده بودند واقعا مضر است گفته بودند بلى واقعا همينطور است. فرموده بودند ديگر نمىكشم. يك كلمه نمىكشم كار را يكسره نمود يك حرف و يك تصميم اين مرد را بهصورت يك مهاجر از عادت قرار داد.» | «مرحوم آية الله حجت يك سيگارى بود كه تا كنون نظير او را نديده بودم گاهىسيگار او از سيگار ديگر بريده نمىشد بعضى از اوقات هم كه مىبريد بسيار مدتش كوتاه بود طولى نمىكشيد كه مجددا سيگارى را آتش مىزد در اوقات بيمارى اكثر وقتشان صرف كشيدن سيگار مىگشت. وقتى مريض شدند و او را براى معالجه به تهران بردند، در تهران اطباء گفتند چون بيمارى ريوى داريد بايد سيگار را ترك كنيد و به سينهتان ضرر دارد ايشان ابتدا به شوخى فرموده بودند: من اين سينه را براى كشيدن سيگار مىخواهم اگر سيگار نباشد سينه را مىخواهم چه كنم؟» عرض كردند به هر حال سيگار برايتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ايشان فرموده بودند واقعا مضر است گفته بودند بلى واقعا همينطور است. فرموده بودند ديگر نمىكشم. يك كلمه نمىكشم كار را يكسره نمود يك حرف و يك تصميم اين مرد را بهصورت يك مهاجر از عادت قرار داد.» |
ویرایش