۱۱۱٬۶۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
نسب شاعر به مُهَلَّب بن ابی صُفره (متوفای 83ق/702م)، سردار اموی میرسید. شهرت اَزْدی و مهلّبی وی از همین جاست، هرچند که ظاهراً مهلب خود ایرانینژاد بوده، نه ازدی. پدر او هانی که اهل یکی از آبادیهای اطراف المهدیه در افریقیه و گویا از داعیان اسماعیلی | نسب شاعر به مُهَلَّب بن ابی صُفره (متوفای 83ق/702م)، سردار اموی میرسید. شهرت اَزْدی و مهلّبی وی از همین جاست، هرچند که ظاهراً مهلب خود ایرانینژاد بوده، نه ازدی. پدر او هانی که اهل یکی از آبادیهای اطراف المهدیه در افریقیه و گویا از داعیان اسماعیلی بود، به اندلس مهاجرت کرده و در اشبیلیه و سپس قرطبه و البیره اقامت گزیده بود. | ||
شاعر دیگری نیز به نام ابن هانی شناخته شده که به روایت منابع از نوادگان ابن هانیء معروف است. وی که محمد بن ابراهیم بن مفضل ازدی نام دارد، در سده 6ق/12م در مصر میزیسته و در اواخر دوره وزارت صالح بن رُزّیک (پیش از 560ق/1165م) درگذشته است. عمادالدین کاتب اشعار بسیاری از او نقل کرده است. | شاعر دیگری نیز به نام ابن هانی شناخته شده که به روایت منابع از نوادگان ابن هانیء معروف است. وی که محمد بن ابراهیم بن مفضل ازدی نام دارد، در سده 6ق/12م در مصر میزیسته و در اواخر دوره وزارت صالح بن رُزّیک (پیش از 560ق/1165م) درگذشته است. عمادالدین کاتب اشعار بسیاری از او نقل کرده است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
به رغم شهرت ادبی و سیاسی او و آگاهیهای فراوانی که از احوال و عقاید وی در دست است، نکاتی از زندگی و شخصیت او هنوز در پرده ابهام است. مثلاً با آنکه بخش اعظم زندگی وی در زادگاهش اندلس گذشته است، منابع جز اطلاعاتی کلی و مختصر از احوال او در این دوره به دست ندادهاند و عجیبتر اینکه نه از اشعار اندلسی او اکنون اثری در دست است و نه در اشعار موجود وی اشارهای به اندلس و نحوه زندگی و فعالیت شاعر در آن سرزمین دیده میشود. بعلاوی فهرست دقیقی که از مشخصات قصاید ابن هانی، از جمله زمان و مکان سرودن آنها به دست داده است. بهعلاوه، از زمان و چگونگی آشنایی شاعر با «دعوت» فاطمیان نیز جز حدس و گمان برخی معاصران درباره ارتباط پدر وی با آنان اطلاعی در دست نیست. این ابهامها احتمالاً با بیتوجهی و احیاناً بیمهری برخی منابع کهن مغربی و اندلسی نسبت به او بیارتباط نیست، چه ظاهراً عقاید اسماعیلی شاعر و پیوندهایش با فاطمیان سبب شده که شرح حالنویسان مزبور که عموماً سنیانی متعصب بودهاند، اغلب جز به اختصار از او سخن نگویند و در این میان دیوان وی نیز از جهت اعتقادی و سیاسی، گاه مورد بیاعتنایی یا دستخوش به گزینی گردد. | به رغم شهرت ادبی و سیاسی او و آگاهیهای فراوانی که از احوال و عقاید وی در دست است، نکاتی از زندگی و شخصیت او هنوز در پرده ابهام است. مثلاً با آنکه بخش اعظم زندگی وی در زادگاهش اندلس گذشته است، منابع جز اطلاعاتی کلی و مختصر از احوال او در این دوره به دست ندادهاند و عجیبتر اینکه نه از اشعار اندلسی او اکنون اثری در دست است و نه در اشعار موجود وی اشارهای به اندلس و نحوه زندگی و فعالیت شاعر در آن سرزمین دیده میشود. بعلاوی فهرست دقیقی که از مشخصات قصاید ابن هانی، از جمله زمان و مکان سرودن آنها به دست داده است. بهعلاوه، از زمان و چگونگی آشنایی شاعر با «دعوت» فاطمیان نیز جز حدس و گمان برخی معاصران درباره ارتباط پدر وی با آنان اطلاعی در دست نیست. این ابهامها احتمالاً با بیتوجهی و احیاناً بیمهری برخی منابع کهن مغربی و اندلسی نسبت به او بیارتباط نیست، چه ظاهراً عقاید اسماعیلی شاعر و پیوندهایش با فاطمیان سبب شده که شرح حالنویسان مزبور که عموماً سنیانی متعصب بودهاند، اغلب جز به اختصار از او سخن نگویند و در این میان دیوان وی نیز از جهت اعتقادی و سیاسی، گاه مورد بیاعتنایی یا دستخوش به گزینی گردد. | ||
تنها آگاهی دیگری که از زندگی شاعر در اندلس داریم، پیوستن او به بارگاه امیر اشبیلیه و دوستی صمیمانه شاعر با او و سپس گریختن وی از اندلس است. جزئیات این جزئیات این رویدادها به درستی دانسته نیست. حتی نمیدانیم آن امیر اندلسی که بوده است؛ تنها میدانیم که عقاید یا رفتار بیپروای شاعر مایه بدگمانی و خشم مردم اشبیلیه نسبت او شده بود، تا آنجا که وی به توصیه امیر اشبیلیه که غیبت موقت شاعر را برای آرام شدن اوضاع لازم میشمرد، در 27 سالگی، اشبیلیه و اندلس را ترک گفت و به مغرب رفت. نکته درخور توجه در اینباره، اینکه غالب منابع کهن از هوسرانیهای شاعر و عقاید فسی وی که قاعدتاً مراد از آن همان باورهای شیعی و اسماعیلی اوست، یکجا و در کنار هم یاد کردهاند و به درستی روشن نیست که آیا این اشارهها حاکی از واقعیت | تنها آگاهی دیگری که از زندگی شاعر در اندلس داریم، پیوستن او به بارگاه امیر اشبیلیه و دوستی صمیمانه شاعر با او و سپس گریختن وی از اندلس است. جزئیات این جزئیات این رویدادها به درستی دانسته نیست. حتی نمیدانیم آن امیر اندلسی که بوده است؛ تنها میدانیم که عقاید یا رفتار بیپروای شاعر مایه بدگمانی و خشم مردم اشبیلیه نسبت او شده بود، تا آنجا که وی به توصیه امیر اشبیلیه که غیبت موقت شاعر را برای آرام شدن اوضاع لازم میشمرد، در 27 سالگی، اشبیلیه و اندلس را ترک گفت و به مغرب رفت. نکته درخور توجه در اینباره، اینکه غالب منابع کهن از هوسرانیهای شاعر و عقاید فسی وی که قاعدتاً مراد از آن همان باورهای شیعی و اسماعیلی اوست، یکجا و در کنار هم یاد کردهاند و به درستی روشن نیست که آیا این اشارهها حاکی از واقعیت امر، یا تمایلی به مخدوش کردن چهره شاعر و مخدومان فاطمیش و یا هر دو است. در مغرب، وی نخست به مدح جوهر صقلی، سردار فاطمی که در این هنگام سرگرم فتوحات بزرگ خود در مغرب اقصی بود، پرداخت، اما چون مهری از او ندید، رو به سوی امیر جعفر بن علی بن حمدون آورد و به مدح وی و برادرش یحیی پرداخت. جعفر که والی المعزالدین الله، خلیفه فاطمی، بر مَسیله، مرکز ولایت زاب در مغرب میانه بود، بارگاهی پررونق داشت که توجه بسیاری از شاعران و ادیبان ازجمله ابن هانی را به خود جلب کرده بود. | ||
ورود شاعر به مسیله درهای کامیابی را به روی او گشود. وی به زودی در بارگاه جعفر مقامی بلند یافت و در زمره دوستان نزدیک وی درآمد، چنانکه حتی بعدها که جعفر از معز و فاطمیان گسست، شاعر با آنکه خود اینک مدیحهسرای معز شده بود، از جعفر به بدی یاد نکرد. چند سال بعد، معز که آوازه ابن هانی را شنیده و چه بسا از قصایدی که شاعر احتمالاً از مسیله برای وی میفرستاد، خشنود شده بود، او را از جعفر طلب کرد. جعفر نیز شاعر را با هدایایی به قیروان نزد خلیفه فرستاد. | ورود شاعر به مسیله درهای کامیابی را به روی او گشود. وی به زودی در بارگاه جعفر مقامی بلند یافت و در زمره دوستان نزدیک وی درآمد، چنانکه حتی بعدها که جعفر از معز و فاطمیان گسست، شاعر با آنکه خود اینک مدیحهسرای معز شده بود، از جعفر به بدی یاد نکرد. چند سال بعد، معز که آوازه ابن هانی را شنیده و چه بسا از قصایدی که شاعر احتمالاً از مسیله برای وی میفرستاد، خشنود شده بود، او را از جعفر طلب کرد. جعفر نیز شاعر را با هدایایی به قیروان نزد خلیفه فرستاد. | ||
با سفر ابن هانی به قیروان که گویا چندان بیخطر و تهی از برخی سختیها نیز نبوده است، مرحله دیگری از زندگی شاعر آغاز شد که گرچه نسبتاً کوتاه بود، بهویژه از لحاظ ادبی، پربارترین مرحله زندگی وی بهشمار میرود. مدیحههای بلند و خیره کننده شاعر در این دوره که مبالغهآمیز بودن آنها همواره مورد نکوهش منابع کهن بوده، به زودی موجب عنایت و دلبستگی عمیق خلیفه به وی گردید، چنانکه به گفته خود ابن هانی هیچ شاعر و ادیبی پیش از او به چنین منزلتی نزد ممدوح خود نرسیده بود. مهمترین مدیحههای اعتقادی و سیاسی ابن هانی نیز در همین دوره اقامت وی در بارگاه خلافت سروده شده است. | با سفر ابن هانی به قیروان که گویا چندان بیخطر و تهی از برخی سختیها نیز نبوده است، مرحله دیگری از زندگی شاعر آغاز شد که گرچه نسبتاً کوتاه بود، بهویژه از لحاظ ادبی، پربارترین مرحله زندگی وی بهشمار میرود. مدیحههای بلند و خیره کننده شاعر در این دوره که مبالغهآمیز بودن آنها همواره مورد نکوهش منابع کهن بوده، به زودی موجب عنایت و دلبستگی عمیق خلیفه به وی گردید، چنانکه به گفته خود ابن هانی هیچ شاعر و ادیبی پیش از او به چنین منزلتی نزد ممدوح خود نرسیده بود. مهمترین مدیحههای اعتقادی و سیاسی ابن هانی نیز در همین دوره اقامت وی در بارگاه خلافت سروده شده است. |