پرش به محتوا

شهر بهشت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اوت ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'بهشت (ابهام زدایی)' به 'بهشت (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'ده‌اند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'بهشت (ابهام زدایی)' به 'بهشت (ابهام‌زدایی)')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۲: خط ۲۲:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
{{کاربردهای دیگر| بهشت (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر| بهشت (ابهام‌زدایی)}}


'''شهر بهشت''' سروده‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است. کتابی است با 300 رباعی که شرایط مطلوب زیستن و زیستگاهی مطلوب را در حوزه‌ی انسانی و در چارچوب جامعه با در نظر داشتن عقل و دین تبیین می‌کند. آنچه که از واژه‌ی بهشت در اذهان وجود دارد جایی است زیبا و خوش و خرّم که در آن همه چیز میزان و موزون است. همه چیز مطلوب و محبوب است. از بدی و شرارت، از خلاف و گناه، از ظلم و ستم، از پستی و حقارت و از خیلی چیزهای دیگر خبری نیست و در ازای آن صلح و آرامش، نیکی و پاکی، شادی و سرور، رفاه و آسایش و دیدن روهای بشّاش و خندان و وجود انسانهای شریف و خالص قابل تصوّر است. شهر بهشت نیز از همه‌ی خوبی‌ها و نیکی‌ها و خوشی‌ها سخن می‌گوید ولی در قالب شعر و در ژانر رباعی.
'''شهر بهشت''' سروده‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است. کتابی است با 300 رباعی که شرایط مطلوب زیستن و زیستگاهی مطلوب را در حوزه‌ی انسانی و در چارچوب جامعه با در نظر داشتن عقل و دین تبیین می‌کند. آنچه که از واژه‌ی بهشت در اذهان وجود دارد جایی است زیبا و خوش و خرّم که در آن همه چیز میزان و موزون است. همه چیز مطلوب و محبوب است. از بدی و شرارت، از خلاف و گناه، از ظلم و ستم، از پستی و حقارت و از خیلی چیزهای دیگر خبری نیست و در ازای آن صلح و آرامش، نیکی و پاکی، شادی و سرور، رفاه و آسایش و دیدن روهای بشّاش و خندان و وجود انسانهای شریف و خالص قابل تصوّر است. شهر بهشت نیز از همه‌ی خوبی‌ها و نیکی‌ها و خوشی‌ها سخن می‌گوید ولی در قالب شعر و در ژانر رباعی.


رباعی های اجتماعی با این دید که تلفیقی از عقل و دین باشد و نقش فرد و جامعه را گوشزد کند البتّه زیاد نیست. اغلب رباعیات مربوط به اشعار عاشقانه است و یا نهایت در اوج خود مقولات عرفانی را دنبال می‌کند. از دیوانهای شاعران و ادیبان بزرگ چنین بر می‌آید که یا در وصف عشق رباعی سروده‌اند و یا عرفان را نشانه رفته‌اند، این بسیار نیک است ولی اندکی با مردم عادی جامعه فاصله دارد و مردم نیاز دارند تا از جنس عام و از جنس و شکل زندگی خودشان چیزی را بشنوند و یا بخوانند. نه همه عارفند و نه عاشق، ولی همه انسانند یا لااقل فکر می‌کنند انسانند و برای انسان ماندن و از انسانیّت دور نشدن محتاج تلنگرهای انسانی هستند تا از مدار وجدان و دین و عقل و فطرت دور نیفتند و این چیزی است که امروزه ما به آن بیشتر نیازمندیم. کتاب شهر بهشت تا اندازه‌ای پاسخی است به این نیاز.
رباعی‌های اجتماعی با این دید که تلفیقی از عقل و دین باشد و نقش فرد و جامعه را گوشزد کند البتّه زیاد نیست. اغلب رباعیات مربوط به اشعار عاشقانه است و یا نهایت در اوج خود مقولات عرفانی را دنبال می‌کند. از دیوانهای شاعران و ادیبان بزرگ چنین بر می‌آید که یا در وصف عشق رباعی سروده‌اند و یا عرفان را نشانه رفته‌اند، این بسیار نیک است ولی اندکی با مردم عادی جامعه فاصله دارد و مردم نیاز دارند تا از جنس عام و از جنس و شکل زندگی خودشان چیزی را بشنوند و یا بخوانند. نه همه عارفند و نه عاشق، ولی همه انسانند یا لااقل فکر می‌کنند انسانند و برای انسان ماندن و از انسانیّت دور نشدن محتاج تلنگرهای انسانی هستند تا از مدار وجدان و دین و عقل و فطرت دور نیفتند و این چیزی است که امروزه ما به آن بیشتر نیازمندیم. کتاب شهر بهشت تا اندازه‌ای پاسخی است به این نیاز.


   
   
خط ۳۲: خط ۳۲:
کتاب شهر بهشت اثری است شعری در 172 صفحه که حاوی 300 رباعی در باره‌ی آن چیزی است که تداعی بهشت را دارد به معنای صلح و شادی و رفاه و عدالت و دوستی و بندگیِ ناب. رباعیات کتاب به طور مسلسل و با شماره از عدد 1 تا 300 را پیاپی در بر دارد. در مقدّمه با یک رباعی بحث آغاز می‌شود که نام کتاب هم از همین رباعی اخذ شده است، رباعی چنین است: {{شعر}}
کتاب شهر بهشت اثری است شعری در 172 صفحه که حاوی 300 رباعی در باره‌ی آن چیزی است که تداعی بهشت را دارد به معنای صلح و شادی و رفاه و عدالت و دوستی و بندگیِ ناب. رباعیات کتاب به طور مسلسل و با شماره از عدد 1 تا 300 را پیاپی در بر دارد. در مقدّمه با یک رباعی بحث آغاز می‌شود که نام کتاب هم از همین رباعی اخذ شده است، رباعی چنین است: {{شعر}}
{{ب|''در شهر بهشت آفت و غم بینی؟''|2=''از نعمت و رحمت تو در آن کم بینی؟''}}
{{ب|''در شهر بهشت آفت و غم بینی؟''|2=''از نعمت و رحمت تو در آن کم بینی؟''}}
{{ب|''تنگی و فشار و آفت اندر درک است''|2='' در شهر خدا اثر ز ماتم بینی؟''<ref>مقدمه، ص 5</ref>}}{{پایان شعر}} این رباعی در این مجموعه در ذیل شماره 46 آمده است. همین رباعی از لحاظ معنا نشان می‌دهد که کتاب چه مطالبی را در خود جای داده است. در ابتدای اثر با مقدّمه‌ای مفصّل مواجه هستیم که از نوع شعر و ماهیت آن سخن می‌گوید و به مضامین و مفاهیم برخی از رباعیات در دسته بندی با قید مفهوم یا مصداقی خاص اشاره می‌کند.
{{ب|''تنگی و فشار و آفت اندر درک است''|2='' در شهر خدا اثر ز ماتم بینی؟''<ref>مقدمه، ص 5</ref>}}{{پایان شعر}} این رباعی در این مجموعه در ذیل شماره 46 آمده است. همین رباعی از لحاظ معنا نشان می‌دهد که کتاب چه مطالبی را در خود جای داده است. در ابتدای اثر با مقدّمه‌ای مفصّل مواجه هستیم که از نوع شعر و ماهیت آن سخن می‌گوید و به مضامین و مفاهیم برخی از رباعیات در دسته‌بندی با قید مفهوم یا مصداقی خاص اشاره می‌کند.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب شهر بهشت به بیان نویسنده در مقدّمه  از شهری سخن می‌گوید که واقعاً معنایی از بهشت را در بر داشته باشد. جایی در صلح و آرامش واقعی، بدون چالشهای نفسانی، با خُلقیّات نیک و همزیستی های متعالی و متوازن و مسالمت آمیز. جایی که رحمت و نعمت در آن فراوان باشد و آشکارا دیده شود و مورد استفاده‌ی درست و یکسان جامعه قرار بگیرد و همه از آن به طور کامل برخوردار باشند. جایی که خبر از آفت و آفتزنان نباشد، خبری از زشتی و زشتان، و تنگی و فشار و غم نباشد. شهری که در آن نه ستمی ‌باشد و نه ستمگری، نه کامی ‌بر اساس هواهای نفس باشد و نه خودکامه ای که همه چیز را در استخدام خود بخواهد<ref>مقدّمه، صص 6-5</ref>.
کتاب شهر بهشت به بیان نویسنده در مقدّمه  از شهری سخن می‌گوید که واقعاً معنایی از بهشت را در بر داشته باشد. جایی در صلح و آرامش واقعی، بدون چالشهای نفسانی، با خُلقیّات نیک و همزیستی‌های متعالی و متوازن و مسالمت آمیز. جایی که رحمت و نعمت در آن فراوان باشد و آشکارا دیده شود و مورد استفاده‌ی درست و یکسان جامعه قرار بگیرد و همه از آن به طور کامل برخوردار باشند. جایی که خبر از آفت و آفتزنان نباشد، خبری از زشتی و زشتان، و تنگی و فشار و غم نباشد. شهری که در آن نه ستمی ‌باشد و نه ستمگری، نه کامی ‌بر اساس هواهای نفس باشد و نه خودکامه‌ای که همه چیز را در استخدام خود بخواهد<ref>مقدّمه، صص 6-5</ref>.


نویسنده در قسمتی دیگر توصیف خود را بدین گونه کامل می‌کند: شهری که من از آن سخن می‌گویم و عرفان و عقل نیز آن را می‌جوید مشابهتی با بهشت الهی دارد. اوتوپیای دیرینه و شهر عقلانی و آرمانی با فیلسوف ـ پادشاه افلاطونی که در آن هر چیزی با عقل سلیم محاسبه و تقدیر و تقریر می‌شود شمایی قابل توجّه از آن بهشت موعود و معهود است، هر چند که عقل بشری از بابت خام بودن و عدم پختگی و از بابت تحت تأثیر هواهای نفسانی بودن هرگز آن مجال متعالی و واسع را برای فهم آنچه که موعود انبیاست نخواهد داشت تا چه رسد به تحقّق این امر، آن هم از این بابت که خود باید به ساخت این بهشت اقدام نمایند. مگر آنکه پیوندی محکم و عمیق با الهیات و دین و وحی برقرار کنند که در آن حالت از اتوپیای عقلیِ افلاطونی خارج می‌شود، و در صورت تلفیقیِ آن، آنچه که آرمان و ایده آل [[افلاطون]] و عقلی مسلکان بوده تنها و تنها یکبار و غیر قابل تکرار تحقّق یافته و آن هم دوران کم از پنج ساله‌ی [[امام علی(ع)]] بوده که مردم نیز تاب آن عدالت و عقلانیت و دیانتِ حقّ را نداشتند. که حق و عدالت که هر دو امانتی در دست عالِم و خردمند است امری است گران که با سبُکیِ انسانهای تحت ستمِ نفس همخوانی ندارد<ref>مقدّمه، صص 7-6</ref>.
نویسنده در قسمتی دیگر توصیف خود را بدین گونه کامل می‌کند: شهری که من از آن سخن می‌گویم و عرفان و عقل نیز آن را می‌جوید مشابهتی با بهشت الهی دارد. اوتوپیای دیرینه و شهر عقلانی و آرمانی با فیلسوف ـ پادشاه افلاطونی که در آن هر چیزی با عقل سلیم محاسبه و تقدیر و تقریر می‌شود شمایی قابل توجّه از آن بهشت موعود و معهود است، هر چند که عقل بشری از بابت خام بودن و عدم پختگی و از بابت تحت تأثیر هواهای نفسانی بودن هرگز آن مجال متعالی و واسع را برای فهم آنچه که موعود انبیاست نخواهد داشت تا چه رسد به تحقّق این امر، آن هم از این بابت که خود باید به ساخت این بهشت اقدام نمایند. مگر آنکه پیوندی محکم و عمیق با الهیات و دین و وحی برقرار کنند که در آن حالت از اتوپیای عقلیِ افلاطونی خارج می‌شود، و در صورت تلفیقیِ آن، آنچه که آرمان و ایده آل [[افلاطون]] و عقلی مسلکان بوده تنها و تنها یکبار و غیر قابل تکرار تحقّق یافته و آن هم دوران کم از پنج ساله‌ی [[امام علی(ع)]] بوده که مردم نیز تاب آن عدالت و عقلانیت و دیانتِ حقّ را نداشتند. که حق و عدالت که هر دو امانتی در دست عالِم و خردمند است امری است گران که با سبُکیِ انسانهای تحت ستمِ نفس همخوانی ندارد<ref>مقدّمه، صص 7-6</ref>.