پرش به محتوا

تفسیر القرآن الکریم (ابن عثیمین): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
[[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] در ابتدای تفسیر سوره حمد می‌گوید: «امروزه برخی از مردم درباره این سوره بدعتی را آغاز کرده‌اند؛ به این صورت که دعاهای خود را به آن ختم و خطبه‌های خود را با آن آغاز می‌کنند. همچنین در مناسبت‌ها به قرائت آن می‌پردازند و یا می‌گویند: الفاتحه. اینها کارهای نادرستی است؛ زیرا مبنای عبادات توقیف و تبعیت است». وی ذیل آیه «إیاک نعبد و ایاک نستعين» می‌نویسد: «استمداد از مخلوق بر امری که ناتوان از آن است، جایز نیست؛ مانند استعانت از صاحب قبر که نه‌تنها حرام، بلکه شرک اکبر است»<ref>همان</ref>.
[[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] در ابتدای تفسیر سوره حمد می‌گوید: «امروزه برخی از مردم درباره این سوره بدعتی را آغاز کرده‌اند؛ به این صورت که دعاهای خود را به آن ختم و خطبه‌های خود را با آن آغاز می‌کنند. همچنین در مناسبت‌ها به قرائت آن می‌پردازند و یا می‌گویند: الفاتحه. اینها کارهای نادرستی است؛ زیرا مبنای عبادات توقیف و تبعیت است». وی ذیل آیه «إیاک نعبد و ایاک نستعين» می‌نویسد: «استمداد از مخلوق بر امری که ناتوان از آن است، جایز نیست؛ مانند استعانت از صاحب قبر که نه‌تنها حرام، بلکه شرک اکبر است»<ref>همان</ref>.
# کتمان و تردیدافکنی در فضائل اهل‌بیت:
# کتمان و تردیدافکنی در فضائل اهل‌بیت:
[[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] در مقدمه تفسیر خود می‌نویسد: «مشاهیر صحابه عبارت‌اند از خلفای چهارگانه؛ جز آنکه سه خلیفه نخست به دلیل اشتغال به امر خلافت و بی‌نیازی از نقل به‌خاطر زیادی مفسران، روایات تفسیری بسیار اندکی دارند». سپس در معرفی مقام و منزلت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] به حدیث معروف منزلت: «أما ترضى أن تكون منی بمنزلة هارون من موسى، إلا أنه لا نبي بعدی» استناد کرده، می‌گوید: «پیامبر هیچ‌گاه [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را جز در غزوه تبوک که او را جانشین خود در خاندانش تعیین کرد، جانشین خود قرار نداد». درحالی‌که هرکسی دقت کند به‌خوبی متوجه می‌شود که این تفسير هرگز با ذیل روایت یاد شده که می‌فرماید: «الا انه لا نبی بعدی» سازگاری ندارد؛ زیرا این فراز به‌وضوح بر جانشینی تام آن حضرت جز در نبوت دلالت دارد. ابن عثیمین در مواجهه با فضایل اهل‌بیت(ع) در قرآن، کاملا برخورد غیرعلمی و تعصب‌آمیز دارد. برای نمونه می‌کوشد نزول آیه مباهله (آل‌عمران، ۶۱) درباره پنج‌تن آل عبا را مخدوش جلوه دهد. [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] ذیل این آیه می‌گوید: «مفسران در تفسیر این آیه اختلاف کرده و برخی از آن‌ها گفته‌اند منظور از "آبناءنا" حسن و حسین و مقصود از "نساءنا" فاطمه دختر پیامبر و منظور از "أنفسنا" علی بن ابی‌طالب است؛ ولی در بین این افراد زنان و اولاد وجود ندارد». او پس از بیان این قول می‌گوید: «این دیدگاه موافق ظاهر آیه نیست؛ زیرا خداوند در این آیه می‌فرماید: "فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم ونساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين». چگونه پیامبر(ص) در مورد [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] به «نفس» تعبیر کرده، ولی درباره حسن و حسین چنین تعبیری به کار نبرده است، با اینکه آن‌ها به پیامبر نزدیک‌ترند و پیامبر درباره حسن فرموده است: «ان ابني هذا سید». البته وی این‌گونه احادیث را از جعلیات روافض می‌داند. ابن عثیمین درعین‌حال که (علی و فاطمه و حسن و حسین) را از اهل‌بیت(ع) می‌داند، ولی معتقد است که آنان را نمی‌توان منطبق بر آیه کرد؟! <ref>همان</ref>.
[[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] در مقدمه تفسیر خود می‌نویسد: «مشاهیر صحابه عبارت‌اند از خلفای چهارگانه؛ جز آنکه سه خلیفه نخست به دلیل اشتغال به امر خلافت و بی‌نیازی از نقل به‌خاطر زیادی مفسران، روایات تفسیری بسیار اندکی دارند». سپس در معرفی مقام و منزلت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] به حدیث معروف منزلت: «أما ترضى أن تكون منی بمنزلة هارون من موسى، إلا أنه لا نبي بعدی» استناد کرده، می‌گوید: «پیامبر هیچ‌گاه [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را جز در غزوه تبوک که او را جانشین خود در خاندانش تعیین کرد، جانشین خود قرار نداد». درحالی‌که هرکسی دقت کند به‌خوبی متوجه می‌شود که این تفسير هرگز با ذیل روایت یاد شده که می‌فرماید: «الا انه لا نبی بعدی» سازگاری ندارد؛ زیرا این فراز به‌وضوح بر جانشینی تام آن حضرت جز در نبوت دلالت دارد. [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] در مواجهه با فضایل اهل‌بیت(ع) در قرآن، کاملا برخورد غیرعلمی و تعصب‌آمیز دارد. برای نمونه می‌کوشد نزول آیه مباهله (آل‌عمران، ۶۱) درباره پنج‌تن آل عبا را مخدوش جلوه دهد. [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] ذیل این آیه می‌گوید: «مفسران در تفسیر این آیه اختلاف کرده و برخی از آن‌ها گفته‌اند منظور از "آبناءنا" حسن و حسین و مقصود از "نساءنا" فاطمه دختر پیامبر و منظور از "أنفسنا" علی بن ابی‌طالب است؛ ولی در بین این افراد زنان و اولاد وجود ندارد». او پس از بیان این قول می‌گوید: «این دیدگاه موافق ظاهر آیه نیست؛ زیرا خداوند در این آیه می‌فرماید: "فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم ونساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين». چگونه پیامبر(ص) در مورد [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] به «نفس» تعبیر کرده، ولی درباره حسن و حسین چنین تعبیری به کار نبرده است، با اینکه آن‌ها به پیامبر نزدیک‌ترند و پیامبر درباره حسن فرموده است: «ان ابني هذا سید». البته وی این‌گونه احادیث را از جعلیات روافض می‌داند. ابن عثیمین درعین‌حال که (علی و فاطمه و حسن و حسین) را از اهل‌بیت(ع) می‌داند، ولی معتقد است که آنان را نمی‌توان منطبق بر آیه کرد؟! <ref>همان</ref>.


عجیب است که چگونه [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] از بیان این دسته از روایات صرف‌نظر می‌کند و فقط قول شیعیان را بیان و رد می‌کند، بدون اینکه بگوید در بسیاری از منابع حدیثی و تفسیری اهل‌تسنن این قول وارد شده است و دلالت بر منقبت اهل‌بیت(ع) دارد. برای نمونه آلوسی از مفسران اهل‌تسنن اگرچه این آیه را دلیل بر ولایت [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] نمی‌داند، ولی یکی از وجوه مهمشان نزول این آیه را بیان فضیلت ایشان می‌داند<ref>همان</ref>.
عجیب است که چگونه [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] از بیان این دسته از روایات صرف‌نظر می‌کند و فقط قول شیعیان را بیان و رد می‌کند، بدون اینکه بگوید در بسیاری از منابع حدیثی و تفسیری اهل‌تسنن این قول وارد شده است و دلالت بر منقبت اهل‌بیت(ع) دارد. برای نمونه آلوسی از مفسران اهل‌تسنن اگرچه این آیه را دلیل بر ولایت [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] نمی‌داند، ولی یکی از وجوه مهمشان نزول این آیه را بیان فضیلت ایشان می‌داند<ref>همان</ref>.