۱۱۸٬۷۳۶
ویرایش
جز (←وابستهها: + رده) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ته اند' به 'تهاند') |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
دو سال پس از انتشار زندگانى امام حسين(ع)، در سال 1347 ترجمه و تفسير قرآن كريم را در چهار جلد منتشر ساخت. | دو سال پس از انتشار زندگانى امام حسين(ع)، در سال 1347 ترجمه و تفسير قرآن كريم را در چهار جلد منتشر ساخت.البتهانديشه و نيت اين كار بزرگ را از مدتها پيش يعنى از سال 1312 داشت و چند سورۀ كوچك را ترجمه كرده بود.براى معرفى اين ترجمه و تفسير بهتر است مطالب خود نویسنده را در اينجا بياوريم: | ||
«ميل و آرزوى من هميشه اين بود كه ترجمهيى از قرآن فراهم كنم كه غير قابل فهم نباشد و در عين حال مىخواستم صرفا ترجمه به معنى هم نباشد كه قاب و قالب نورانى كلام خدا و طرز آيههاى درخشان قرآن، آن سبک مخصوص و بسيار درخشندهيى كه دارد، در عبارات و جملات فارسى از ميان برود.مىخواستم ترجمۀ قرآن كريم به زبان ساده بدون واژههاى نامرغوب(مراورا-مرمرا و مانند اينها) باشد و عبارات مبهم و پيچيده و غير قابل فهم يا دور از فهم در آن به كار نرفته باشد.مىخواستم جوابگوى پرسشهايى باشد كه براى هر خواننده هنگام خواندن متن قرآن دست مىدهد و ميل دارد آنها را بداند و بفهمد... علت نارسايى و ابهام ترجمههاى قرآن اين است كه اين ترجمهها اغلب يا تحت لفظى است يعنى در آن رعايت تركيب جملههاى فارسى نشده و به جاى هر كلام عربى معادل فارسى آن گذاشته شده است يا اينكه مترجمان نتوانستهاند عبارات و آيههاى آسمانى را با تمامى فصاحت و درخشندگى آن به فارسى برگردانند و به اين ترتيب آنچه به دست آمده ديگر قرآن نيست. فهم قرآن مجيد ساليان دراز در انحصار عدهيى انگشت شمار بود.مدتى دراز ترجمۀ آن را به فارسى يا نمىخواستند و يا نمىتوانستند.تا وقتى كه اين سد را مترجمان تفسير طبرى كه از بزرگترين علماى ماوراء النهر بودند شكستند و الحق از حيث ترجمۀ تحت لفظى بهترين ترجمه را با بهترين نثر تقديم جامعۀ فارسى زبانان كردند.ترجمۀ قرآن به فارسى متداول شد ولى چنان كه گفتم اين ترجمهها يا ترجمۀ تحت لفظى بود كه فهم آن دشوار مىنمود و يا ترجمه به معنا بود كه ديگر آن ترجمه عين قرآن نبود، بلكه معناى قرآن بود». | «ميل و آرزوى من هميشه اين بود كه ترجمهيى از قرآن فراهم كنم كه غير قابل فهم نباشد و در عين حال مىخواستم صرفا ترجمه به معنى هم نباشد كه قاب و قالب نورانى كلام خدا و طرز آيههاى درخشان قرآن، آن سبک مخصوص و بسيار درخشندهيى كه دارد، در عبارات و جملات فارسى از ميان برود.مىخواستم ترجمۀ قرآن كريم به زبان ساده بدون واژههاى نامرغوب(مراورا-مرمرا و مانند اينها) باشد و عبارات مبهم و پيچيده و غير قابل فهم يا دور از فهم در آن به كار نرفته باشد.مىخواستم جوابگوى پرسشهايى باشد كه براى هر خواننده هنگام خواندن متن قرآن دست مىدهد و ميل دارد آنها را بداند و بفهمد... علت نارسايى و ابهام ترجمههاى قرآن اين است كه اين ترجمهها اغلب يا تحت لفظى است يعنى در آن رعايت تركيب جملههاى فارسى نشده و به جاى هر كلام عربى معادل فارسى آن گذاشته شده است يا اينكه مترجمان نتوانستهاند عبارات و آيههاى آسمانى را با تمامى فصاحت و درخشندگى آن به فارسى برگردانند و به اين ترتيب آنچه به دست آمده ديگر قرآن نيست. فهم قرآن مجيد ساليان دراز در انحصار عدهيى انگشت شمار بود.مدتى دراز ترجمۀ آن را به فارسى يا نمىخواستند و يا نمىتوانستند.تا وقتى كه اين سد را مترجمان تفسير طبرى كه از بزرگترين علماى ماوراء النهر بودند شكستند و الحق از حيث ترجمۀ تحت لفظى بهترين ترجمه را با بهترين نثر تقديم جامعۀ فارسى زبانان كردند.ترجمۀ قرآن به فارسى متداول شد ولى چنان كه گفتم اين ترجمهها يا ترجمۀ تحت لفظى بود كه فهم آن دشوار مىنمود و يا ترجمه به معنا بود كه ديگر آن ترجمه عين قرآن نبود، بلكه معناى قرآن بود». |