۱۰۶٬۲۹۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مقدّمه ای' به 'مقدّمهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ته اند' به 'تهاند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در آغاز کتاب عبارتی عمیق و ارزشمند از شیخ اشراق نقل شده است که به واقع تأمّل کردنی است و در دوران فتنه باید بدان تأسّی نمود و راهی را که عملاً بیان کرده آشکارا باید در سلوک مورد نظر قرار داد، سفارشی که او خود از روی اخلاص و شجاعت به آن چندان رفتار نکرد، هر چند ایرادی به او نیست زیرا در سلوک به اجتهاد خود عمل نموده است. | در آغاز کتاب عبارتی عمیق و ارزشمند از شیخ اشراق نقل شده است که به واقع تأمّل کردنی است و در دوران فتنه باید بدان تأسّی نمود و راهی را که عملاً بیان کرده آشکارا باید در سلوک مورد نظر قرار داد، سفارشی که او خود از روی اخلاص و شجاعت به آن چندان رفتار نکرد، هر چند ایرادی به او نیست زیرا در سلوک به اجتهاد خود عمل نموده است. | ||
اینکه کتاب با آیهای از قرآن شروع شده و پیامد آن نیز دعایی ارزنده از شیخ سرلوحهی پژوهش قرار گرفته مطلعی مبارک است. در شرح زندگانی شیخ چیزی از قلم نیفتاده دقیقترین امور مدّ نظر پژوهشگر واقع شده و از طریق منابع مهمیکه به نوعی از او در در بارهی او گفته و | اینکه کتاب با آیهای از قرآن شروع شده و پیامد آن نیز دعایی ارزنده از شیخ سرلوحهی پژوهش قرار گرفته مطلعی مبارک است. در شرح زندگانی شیخ چیزی از قلم نیفتاده دقیقترین امور مدّ نظر پژوهشگر واقع شده و از طریق منابع مهمیکه به نوعی از او در در بارهی او گفته و نوشتهاند نکتهها برداشته و البتّه کاری تطبیقی و نقّادانه را در کار پژوهش کرده است. چنانکه نویسنده در بخش شرح زندگانی وی گفته است در بیان زندگی صوری و شناسنامهای شیخ از منابعی چون: [[نزهت الارواح]]، [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]]، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[عيون الأنباء في طبقات الأطباء (خزرجی)|طبقات الاطبّاء]]، [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|خزرجی]]، [[معجم الأدباء (یاقوت حموی)|معجم الادباء]]، [[یاقوت حموی]] و چندی دیگر استفاده کرده است<ref>متن، ص 17</ref>. | ||
گذشته از سال و سن وی، اشاراتی به دانش آموزی و طلب علم وی که از کمسالی آغاز شده دارد و اشاراتی هم به سفرهای علمیاو در همین بخش دیده میشود. برخی از استادان و برخی از همشاگردان وی معرّفی شده است. تندی زبان و صراحت لهجه در بیان عقاید و آراء، بیباکی در مناظرات کلامیو دینی با در نظر داشتن عقایدی که به زعم مؤلّف شیعه بوده است سبب شده تا برخی از علمای منسوب به دربار [[صلاح الدّین ایّوبی|صلاحالدّین ایّوبی]] که از اهل تسنّن بوده و با وجود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] جا را برای خود کاملاً تنگ میدیدند در نزد سلطان سعایت و نمّامیکرده و از کینه و حسادت وی را مرتد و خطرناک به حال دین و جامعه معرّفی کردند تا سر انجام به طرزی که کاملاً واضح نیست به دستور صلاح الدّین به قتل میرسد. چنانکه بیان شد نظر مؤلّف محترم آن است که وی شیعه بوده و یکی از دلایل آن نیز همین حسادت عالمان صوری اهل سنّت میتواند باشد. | گذشته از سال و سن وی، اشاراتی به دانش آموزی و طلب علم وی که از کمسالی آغاز شده دارد و اشاراتی هم به سفرهای علمیاو در همین بخش دیده میشود. برخی از استادان و برخی از همشاگردان وی معرّفی شده است. تندی زبان و صراحت لهجه در بیان عقاید و آراء، بیباکی در مناظرات کلامیو دینی با در نظر داشتن عقایدی که به زعم مؤلّف شیعه بوده است سبب شده تا برخی از علمای منسوب به دربار [[صلاح الدّین ایّوبی|صلاحالدّین ایّوبی]] که از اهل تسنّن بوده و با وجود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] جا را برای خود کاملاً تنگ میدیدند در نزد سلطان سعایت و نمّامیکرده و از کینه و حسادت وی را مرتد و خطرناک به حال دین و جامعه معرّفی کردند تا سر انجام به طرزی که کاملاً واضح نیست به دستور صلاح الدّین به قتل میرسد. چنانکه بیان شد نظر مؤلّف محترم آن است که وی شیعه بوده و یکی از دلایل آن نیز همین حسادت عالمان صوری اهل سنّت میتواند باشد. |