پرش به محتوا

ابن هبیره، یحیی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل')
خط ۲۲: خط ۲۲:
| نام همسر =  
| نام همسر =  
| فرزندان =  
| فرزندان =  
| خویشاوندان = عزالدین ابوعبداللـه محمد، شرف‌الدین ابوالولید مظفر بازماند
| خویشاوندان = عزالدین ابوعبدالله محمد، شرف‌الدین ابوالولید مظفر بازماند
| دین =  
| دین =  
| مذهب = اهل سنت
| مذهب = اهل سنت
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پس از =  
| پس از =  
| پیش از =  
| پیش از =  
| اساتید = ابوبکر دینوری و ابوالحسین محمد فرّاء، ابوالقاسم هبه اللـه بن ‌محمد بن ‌حسین کاتب
| اساتید = ابوبکر دینوری و ابوالحسین محمد فرّاء، ابوالقاسم هبه الله بن ‌محمد بن ‌حسین کاتب
| مشایخ  =  
| مشایخ  =  
| معاصرین =  
| معاصرین =  
خط ۵۴: خط ۵۴:


==تحصیلات و استادان==
==تحصیلات و استادان==
پدرش که کشاورز  و به روایتی مردی سپاهی بود ، او را در کودکی برای تحصیل به بغداد فرستاد و گویا اندکی بعد که هنوز ابن ‌هبیره کودک بود، درگذشت و پس از آن ابن ‌هبیره روزگار را با سختی و تنگدستی می‌گذرانید و به کارهای مختلف می‌پرداخت. با این همه به تحصیل علم همت گماشت. فقه را نزد کسانی چون ابوبکر دینوری و ابوالحسین محمد فرّاء فرا گرفت، از ابومنصور جوالیقی ادب آموخت و نزد ابوعثمان اسماعیل  بن ‌محمد بن ‌قیله اصفهانی و ابوالقاسم هبه اللـه بن ‌محمد بن ‌حسین کاتب حدیث خواند و مدتی نیز مصاحبت ابوعبداللـه محمد بن ‌یحیی  بن ‌علی زبیدی واعظ را برگزید. همچنین از کسانی چون ابوغالب  بن ‌بنا، ابوبکر محمد بن ‌عبدالباقی انصاری، عبدالوهاب انماطی، ابوعثمان ابن ‌مله و ابن ‌زاغونی حدیث شنید و به روایتی از ابوطالب علوی محمد بن ‌محمد حسنی، نقیب طالبیان بصره، بخش‌هایی از السنن ابی داوود را فرا گرفت و با اجازه او آن را روایت کرد.  
پدرش که کشاورز  و به روایتی مردی سپاهی بود ، او را در کودکی برای تحصیل به بغداد فرستاد و گویا اندکی بعد که هنوز ابن ‌هبیره کودک بود، درگذشت و پس از آن ابن ‌هبیره روزگار را با سختی و تنگدستی می‌گذرانید و به کارهای مختلف می‌پرداخت. با این همه به تحصیل علم همت گماشت. فقه را نزد کسانی چون ابوبکر دینوری و ابوالحسین محمد فرّاء فرا گرفت، از ابومنصور جوالیقی ادب آموخت و نزد ابوعثمان اسماعیل  بن ‌محمد بن ‌قیله اصفهانی و ابوالقاسم هبه الله بن ‌محمد بن ‌حسین کاتب حدیث خواند و مدتی نیز مصاحبت ابوعبدالله محمد بن ‌یحیی  بن ‌علی زبیدی واعظ را برگزید. همچنین از کسانی چون ابوغالب  بن ‌بنا، ابوبکر محمد بن ‌عبدالباقی انصاری، عبدالوهاب انماطی، ابوعثمان ابن ‌مله و ابن ‌زاغونی حدیث شنید و به روایتی از ابوطالب علوی محمد بن ‌محمد حسنی، نقیب طالبیان بصره، بخش‌هایی از السنن ابی داوود را فرا گرفت و با اجازه او آن را روایت کرد.  


==مشاغل و مناصب==
==مشاغل و مناصب==
خط ۷۵: خط ۷۵:


==خویشاوندان==
==خویشاوندان==
از ابن ‌هبیره دو پسر به نامهای عزالدین ابوعبداللـه محمد که مقام نیابت وزارت پدر را داشت، و شرف‌الدین ابوالولید مظفر بازماند، اما پس از درگذشت ابن ‌هبیره، به فرمان خلیفه مستنجد، فرزندان وی را دستگیر و اموالشان را مصادره کردند. از این‌رو خاندان ابن ‌هبیره به تهیدستی افتادند، تا آنجا که مجبور شدند کتابخانه وقفی وزیر را بفروشند ، اما به گفته [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن ‌طقطقی عزالدین]] پس از پدر به وزارت برگزیده شد، ولی زود برکنار و زندانی گردید.  
از ابن ‌هبیره دو پسر به نامهای عزالدین ابوعبدالله محمد که مقام نیابت وزارت پدر را داشت، و شرف‌الدین ابوالولید مظفر بازماند، اما پس از درگذشت ابن ‌هبیره، به فرمان خلیفه مستنجد، فرزندان وی را دستگیر و اموالشان را مصادره کردند. از این‌رو خاندان ابن ‌هبیره به تهیدستی افتادند، تا آنجا که مجبور شدند کتابخانه وقفی وزیر را بفروشند ، اما به گفته [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن ‌طقطقی عزالدین]] پس از پدر به وزارت برگزیده شد، ولی زود برکنار و زندانی گردید.  


==اعتقادات==
==اعتقادات==
خط ۸۳: خط ۸۳:
الافصاح عن معانی الصحاح. این اثر که [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن ‌خلکان]] آن را مشتمل بر 19 بخش دانسته، در اصل شرح و تفسیری بر [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] بوده است. چنانکه از منابع متقدم و فهارس نسخ خطی برمی‌آید، مؤلف باتوجه به گستره آگاهی و نیز علایقش، هنگام برخورد با موضوعات جالب توجه، از هدف اصلی تألیف کتاب عدول کرده و فصولی مجزا را به آن موضوعات فرعی اختصاص داده است، چنانکه بخشی از آن را تفسیر قرآن و علم قرائت تشکیل می‌دهد و از آنجا که احادیث صحاح را عمده‌ترین منبع استنباط فروع فقه می‌دانست، بخشی را هم به فقه تطبیقی مختص گردانید.   
الافصاح عن معانی الصحاح. این اثر که [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن ‌خلکان]] آن را مشتمل بر 19 بخش دانسته، در اصل شرح و تفسیری بر [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] بوده است. چنانکه از منابع متقدم و فهارس نسخ خطی برمی‌آید، مؤلف باتوجه به گستره آگاهی و نیز علایقش، هنگام برخورد با موضوعات جالب توجه، از هدف اصلی تألیف کتاب عدول کرده و فصولی مجزا را به آن موضوعات فرعی اختصاص داده است، چنانکه بخشی از آن را تفسیر قرآن و علم قرائت تشکیل می‌دهد و از آنجا که احادیث صحاح را عمده‌ترین منبع استنباط فروع فقه می‌دانست، بخشی را هم به فقه تطبیقی مختص گردانید.   


تألیف این کتاب ـ دست کم بخش مربوط به فقه تطبیقی آن ــ در زمان وزارت وی بوده است. آن قسمت از الافصاح که بیشتر مورد توجه قرار گرفته، همین بخش اخیر است. درباره جایگاه این بخش در مجموعه الافصاح باید گفت که ابن ‌هبیره با رسیدن به حدیث «من یرد اللـه به خیراً یفقهه فی‌الدین» به ذکر مسائل فقهی مورد اتفاق و نیز مورد اختلاف در میان علما و فقهای مذاهب اربعه پرداخته است.  او با هزینه‌ای هنگفت، بسیاری از علما را از شرق و غرب گرد هم آورد و پس از ترتیب دادن مجالس بحث و گفت و گو به تألیف این کتاب دست یازید. شاید ابن ‌هبیره برای برپا کردن اینگونه محافل، بجز انگیزه علمی ـ فرهنگی، انگیزه سیاسی نیز داشته است، ولی باید اذعان داشت که کاستی منابع درباره هویّت کسانی که در آن نشست‌ها حضور داشته‌اند، راه تحقیق درباره هدف برپایی این محافل را سد می‌کند و در این مورد تنها از نام چند تن از حاضران مجلس، چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن ‌جوزی]]، ابن ‌شافع حنبلی، ابن ‌خشّاب نحوی، ابومحمد اشتری مالکی و احتمالاً ابن ‌مارستانیه و ابوحامد احمد بن ‌محمد حنبلی آگاهی داریم.   
تألیف این کتاب ـ دست کم بخش مربوط به فقه تطبیقی آن ــ در زمان وزارت وی بوده است. آن قسمت از الافصاح که بیشتر مورد توجه قرار گرفته، همین بخش اخیر است. درباره جایگاه این بخش در مجموعه الافصاح باید گفت که ابن ‌هبیره با رسیدن به حدیث «من یرد الله به خیراً یفقهه فی‌الدین» به ذکر مسائل فقهی مورد اتفاق و نیز مورد اختلاف در میان علما و فقهای مذاهب اربعه پرداخته است.  او با هزینه‌ای هنگفت، بسیاری از علما را از شرق و غرب گرد هم آورد و پس از ترتیب دادن مجالس بحث و گفت و گو به تألیف این کتاب دست یازید. شاید ابن ‌هبیره برای برپا کردن اینگونه محافل، بجز انگیزه علمی ـ فرهنگی، انگیزه سیاسی نیز داشته است، ولی باید اذعان داشت که کاستی منابع درباره هویّت کسانی که در آن نشست‌ها حضور داشته‌اند، راه تحقیق درباره هدف برپایی این محافل را سد می‌کند و در این مورد تنها از نام چند تن از حاضران مجلس، چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن ‌جوزی]]، ابن ‌شافع حنبلی، ابن ‌خشّاب نحوی، ابومحمد اشتری مالکی و احتمالاً ابن ‌مارستانیه و ابوحامد احمد بن ‌محمد حنبلی آگاهی داریم.   


مؤلف در تبویب کتاب تقریباً سنت مؤلفان پیشین را در ترتیب بخش‌های عبادات و معاملات و غیره رعایت کرده است. وی در برخی موارد به آراء فقیهانی که خود صاحب مذهب بوده‌اند، همچون ابن ‌منذر و ابوعبید قاسم بن ‌سلام نیز نظر داشته است و در پاره‌ای مسائل آراء خود را هم مطرح کرده است. با یک نگاه به نظرهای شخصی مؤلف در کتاب الافصاح، چنین برمی‌آید که ابن ‌هبیره بیشتر در مباحث عبادات اظهار نظر می‌کرده است. او در دیدگاه‌های خود در مسائل مورد اختلاف فقهی، به جانب احتیاط می‌رفته است و گاه خلاف اجماع عامه و خلاف نظر پیشوایش [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد  بن ‌حنبل]] حکم کرده است. چنانکه در مورد صلوات بر پیامبر(ص) در تشهد اول نماز، وی به نظر جدید شافعی نزدیک شده و صلوات را اولی دانسته است. همچنین در مواردی حکم غیرمشهور بین حنبلیان را مبنا قرار داده است. برای مثال وی روایتی از احمد بن ‌حنبل را که در آن مُنشِئ سفر (نه کسی که عبوری به جایی رسیده باشد) را که از موارد ابن ‌سبیل دانسته شده است، صحیح می‌داند، حال آنکه مشهور بین حنبلیان، عدم الحاق آن به مصادیق ابن ‌سبیل است.  
مؤلف در تبویب کتاب تقریباً سنت مؤلفان پیشین را در ترتیب بخش‌های عبادات و معاملات و غیره رعایت کرده است. وی در برخی موارد به آراء فقیهانی که خود صاحب مذهب بوده‌اند، همچون ابن ‌منذر و ابوعبید قاسم بن ‌سلام نیز نظر داشته است و در پاره‌ای مسائل آراء خود را هم مطرح کرده است. با یک نگاه به نظرهای شخصی مؤلف در کتاب الافصاح، چنین برمی‌آید که ابن ‌هبیره بیشتر در مباحث عبادات اظهار نظر می‌کرده است. او در دیدگاه‌های خود در مسائل مورد اختلاف فقهی، به جانب احتیاط می‌رفته است و گاه خلاف اجماع عامه و خلاف نظر پیشوایش [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد  بن ‌حنبل]] حکم کرده است. چنانکه در مورد صلوات بر پیامبر(ص) در تشهد اول نماز، وی به نظر جدید شافعی نزدیک شده و صلوات را اولی دانسته است. همچنین در مواردی حکم غیرمشهور بین حنبلیان را مبنا قرار داده است. برای مثال وی روایتی از احمد بن ‌حنبل را که در آن مُنشِئ سفر (نه کسی که عبوری به جایی رسیده باشد) را که از موارد ابن ‌سبیل دانسته شده است، صحیح می‌داند، حال آنکه مشهور بین حنبلیان، عدم الحاق آن به مصادیق ابن ‌سبیل است.