پرش به محتوا

کلبی، محمد بن سائب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
}}'''ابونضر محمد بن سائب کلبی''' (متوفاى 146ق) عالم به انساب و مفسرى عالى‌قدر است.
}}'''ابونضر محمد بن سائب کلبی''' (متوفاى 146ق) عالم به انساب و مفسرى عالى‌قدر است.


جلال‌الدین سیوطى مى‌گوید: «کسى تفسیرى به بلندى و پرمحتوایى تفسیر وى ننگاشته است».
[[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدین سیوطى]] مى‌گوید: «کسى تفسیرى به بلندى و پرمحتوایى تفسیر وى ننگاشته است».


ابن خلکان درباره او مى‌گوید: «صاحب تفسیر و عالم به انساب است و در این دو رشته مقام پیشوایى داشت». تفسیر او (نسخه‌هاى معتبر خطى آن) هم چنان در دست است.
[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] درباره او مى‌گوید: «صاحب تفسیر و عالم به انساب است و در این دو رشته مقام پیشوایى داشت». تفسیر او (نسخه‌هاى معتبر خطى آن) هم چنان در دست است.


==طریق روایت تفسیری کلبی از ابن عباس==
==طریق روایت تفسیری کلبی از ابن عباس==
طریق نهم‌(روایات تفسیری ابن عباس)؛ که آن هم بنابر قول ارجح طریقى درست و صالح است؛ طریق ابونضر محمد بن سائب بن بشر کلبى کوفى، نسب شناس و مفسر مشهور، از ابوصالح از ابن عباس است. سیوطى آن را سست‌ترین طریق شمرده مى‌گوید: «اگر به آن طریق، روایت محمد بن مروان سدّى صغیر هم ضمیمه گردد زنجیره‌اى از دروغ را تشکیل خواهد داد- همچنین مى‌گوید:- ثعلبى و واحدى از این طریق فراوان نقل حدیث کرده‌اند». سپس سخن خود را بدین صورت اصلاح مى‌کند: «ولى ابن عدى در «الکامل» گفته است: کلبى احادیث صحیحى دارد به ویژه آنهایى که از طریق ابوصالح نقل کرده است- و در پایان مى‌گوید:- او (کلبى) به دانش تفسیر مشهور است و هیچ کس به گستردگى و پر محتوا بودن تفسیر وى تفسیرى ننوشته است».
طریق نهم‌(روایات تفسیری [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]])؛ که آن هم بنابر قول ارجح طریقى درست و صالح است؛ طریق ابونضر محمد بن سائب بن بشر کلبى کوفى، نسب شناس و مفسر مشهور، از ابوصالح از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است. [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطى]] آن را سست‌ترین طریق شمرده مى‌گوید: «اگر به آن طریق، روایت محمد بن مروان سدّى صغیر هم ضمیمه گردد زنجیره‌اى از دروغ را تشکیل خواهد داد- همچنین مى‌گوید:- [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبى]] و [[واحدی، علی بن احمد|واحدى]] از این طریق فراوان نقل حدیث کرده‌اند». سپس سخن خود را بدین صورت اصلاح مى‌کند: «ولى ابن عدى در «الکامل» گفته است: کلبى احادیث صحیحى دارد به ویژه آنهایى که از طریق ابوصالح نقل کرده است- و در پایان مى‌گوید:- او (کلبى) به دانش تفسیر مشهور است و هیچ کس به گستردگى و پر محتوا بودن تفسیر وى تفسیرى ننوشته است».


==کلبی در کلام بزرگان==
==کلبی در کلام بزرگان==
ابن خلکان مى‌گوید: «او مفسر و نسب شناس بود و در این دو دانش از استادان فن به حساب مى‌آمد». ابن سعد مى‌گوید: «محمد بن سائب به تفسیر و انساب عرب و اخبار آنان آگاهى داشت و در سال 146 در زمان خلافت منصور در کوفه در گذشت».
[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] مى‌گوید: «او مفسر و نسب شناس بود و در این دو دانش از استادان فن به حساب مى‌آمد». ابن سعد مى‌گوید: «محمد بن سائب به تفسیر و انساب عرب و اخبار آنان آگاهى داشت و در سال 146 در زمان خلافت منصور در کوفه در گذشت».


==مذهب او==
==مذهب او==
تشیع او ریشه‌دار بود. ابن سعد مى‌گوید: «جد او بشر بن عمرو و فرزندانش سائب و عبید و عبدالرحمان همراه با على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام در جنگ جمل شرکت داشتند».
تشیع او ریشه‌دار بود. ابن سعد مى‌گوید: «جد او بشر بن عمرو و فرزندانش سائب و عبید و عبدالرحمان همراه با [[امام علی علیه‌السلام|على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام]] در جنگ جمل شرکت داشتند».


ثقه الاسلام کلینى سرگذشت تشیع او را مى‌آورد و سپس مى‌گوید: «همواره با دوستى و محبت اهل بیت مى‌زیست تا بدرود حیات گفت». به همین جهت است که گاهى او را ضعیف مى‌شمارند و گاهى به او تهمت بدعت‌گذارى مى‌زنند، ولى به هر حال چاره‌اى جز تسلیم در برابر مقام شامخ علمى او ندارند و ناگزیر باید خاضعانه و متواضعانه سر بر آستانه او بسایند؛ زیرا پیشوایان و استادان تفسیر و حدیث بر سخن او اعتماد کرده‌اند.
[[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقه الاسلام کلینى]] سرگذشت تشیع او را مى‌آورد و سپس مى‌گوید: «همواره با دوستى و محبت اهل بیت مى‌زیست تا بدرود حیات گفت». به همین جهت است که گاهى او را ضعیف مى‌شمارند و گاهى به او تهمت بدعت‌گذارى مى‌زنند، ولى به هر حال چاره‌اى جز تسلیم در برابر مقام شامخ علمى او ندارند و ناگزیر باید خاضعانه و متواضعانه سر بر آستانه او بسایند؛ زیرا پیشوایان و استادان تفسیر و حدیث بر سخن او اعتماد کرده‌اند.


البته تهمت غلو در تشیع که به او نسبت داده‌اند اساسى ندارد و تنها براى خدشه‌دار کردن شهرت او چنین تهمتى ساخته‌اند؛ زیرا تنها شیعه بودن موجب قدح او نمى‌شود. از محاربى چنین نقل شده است: «به زائده بن قدامه گفتند: چرا از سه نفر روایت نقل نمى‌شود: ابن ابى‌لیلى، جابر جعفى و کلبى؟ گفت: درباره ابن ابى‌لیلى سخنى به یاد ندارم و دلیل آن را نمى‌دانم، اما جابر، به دلیل اینکه قائل به رجعت بود و کلبى هم- که من نزد او حاضر مى‌شدم- به این دلیل که از او شنیدم که گفت: یک بار مریض شدم و هر آنچه حفظ کرده بودم فراموش کردم. به محضر بزرگ اهل بیت شرفیاب شدم، آب دهانى به دهانم انداخت؛ آنچه فراموش کرده بودم دوباره باز یافتم. وى (ابن قدامه) گفت: لذا او را رها کردم». از ابوعوانه نقل شده که گفت: «از کلبى گفتارى شنیدم که هر کس چنان سخنى بگوید کافر مى‌شود».
البته تهمت غلو در تشیع که به او نسبت داده‌اند اساسى ندارد و تنها براى خدشه‌دار کردن شهرت او چنین تهمتى ساخته‌اند؛ زیرا تنها شیعه بودن موجب قدح او نمى‌شود. از محاربى چنین نقل شده است: «به [[زائدة بن قدامه]] گفتند: چرا از سه نفر روایت نقل نمى‌شود: [[ابن ابی‌لیلی|ابن ابى‌لیلى]]، جابر جعفى و کلبى؟ گفت: درباره [[ابن ابی‌لیلی|ابن ابى‌لیلى]] سخنى به یاد ندارم و دلیل آن را نمى‌دانم، اما جابر، به دلیل اینکه قائل به رجعت بود و کلبى هم- که من نزد او حاضر مى‌شدم- به این دلیل که از او شنیدم که گفت: یک بار مریض شدم و هر آنچه حفظ کرده بودم فراموش کردم. به محضر بزرگ اهل بیت شرفیاب شدم، آب دهانى به دهانم انداخت؛ آنچه فراموش کرده بودم دوباره باز یافتم. وى (ابن قدامه) گفت: لذا او را رها کردم». از ابوعوانه نقل شده که گفت: «از کلبى گفتارى شنیدم که هر کس چنان سخنى بگوید کافر مى‌شود».


اصمعى مى‌گوید: «به کلبى مراجعه کردم و این موضوع را از او پرسیدم؛ او انکار کرد». ساجى مى‌گوید: «وى به غایت ضعیف است؛ زیرا شیعه‌اى افراطى است»،  
اصمعى مى‌گوید: «به کلبى مراجعه کردم و این موضوع را از او پرسیدم؛ او انکار کرد». ساجى مى‌گوید: «وى به غایت ضعیف است؛ زیرا شیعه‌اى افراطى است»،