۱۰۶٬۵۷۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
''' | '''اِبْنُ وَحْشیَّة، ابوبکر احمد بن علی بن قیس کسدانی'''، شخصیت ناشناخته نبطی (سدههای 3 و 4ق/9 و 10م) که ترجمه آثاری در کشاورزی، گیاه شناسی، نجوم، کیمیاگری، زهرشناسی، پزشکی، جادوگری و نیز اثری درباره خطوط دورانهای کهن به وی نسبت داده میشود و عمدهترین آنها، یعنی کتاب الفلاحة النبطیة شهرت جهانی یافته است. | ||
=شخصیتشناسی= | |||
سرگذشت وی سخت در پرده ابهام است، تا جایی که در وجود او نیز تردید شده است. تبارنامههایی که از او به دست داده شده، مشکوک است. ابن ندیم وی را در یکجا احمد بن علی بن مختار بن عبدالکریم بن جرئیا بن بدنیا بن برطانیا بن عالاطیا (غالاطیا) و در جای دیگر احمد بن علی بن قیس بن مختار بن عبدالکریم بن حرثیا بن | سرگذشت وی سخت در پرده ابهام است، تا جایی که در وجود او نیز تردید شده است. تبارنامههایی که از او به دست داده شده، مشکوک است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] وی را در یکجا احمد بن علی بن مختار بن عبدالکریم بن جرئیا بن بدنیا بن برطانیا بن عالاطیا (غالاطیا) و در جای دیگر احمد بن علی بن قیس بن مختار بن عبدالکریم بن حرثیا بن بدنیا بن بوراطیا خوانده است. هیچیک از این نامها شناخته نشدهاند. این نامهای غیرعربی که قاعدتاً باید نبطی (یا آرامی) باشند، در هیچیک از زبانهای آرامی به کار نمیرفته و علاوه بر این، برطانیا و غالاطیا ــ بهطوری که در آثار بطلمیوس نیز آمده است ــ نامهای دو استان معروف تابع روم قدیم بودهاند. | ||
بر پایه سخنانی که در آثار منسوب به ابن وحشیه و از زبان خود او آمده، وی نسب نبطی داشته، از ثروت بسیار برخوردار بوده، زبان قوم نبط را به خوبی میدانسته، به فرهنگ و اندیشه نبطی میبالیده و فرهنگهای دیگر را در برابر آن کمارزش میشمرده است. | |||
یگانه راوی آثاری که نام ابن وحشیه را بر خود دارند، ابوطالب احمد بن حسین بن علی بن احمد بن محمد بن عبدالملک زیات است. گفته شده است ممکن است ابن وحشیه شخصیتی ساختگی و مخلوق ذهن ابن زیات بوده باشد. از ابن زیات هم آگاهی چندانی در دست نیست. ابن ندیم از او به عنوان دوست ابن وحشیه نام میبرد و ممکن است محمد بن عبدالملک زیات که در تبارنامه او هست، همان وزیر معتصم و واثق بوده باشد که چندی نیز وزیر متوکل بود و سرانجام به فرمان او کشته شد. ممکن است مؤلف حقیقی آثار نبطی، خود ابن زیات بوده باشد. | بر پایه سخنانی که در آثار منسوب به ابن وحشیه و از زبان خود او آمده، وی نسب نبطی داشته، از ثروت بسیار برخوردار بوده، زبان قوم نبط را به خوبی میدانسته، به فرهنگ و اندیشه نبطی میبالیده و فرهنگهای دیگر را در برابر آن کمارزش میشمرده است. | ||
از سوی خاورشناسان 4 نظر در اینباره ابراز شده است: 1. اثاری کهن به زبان نبطی وجود داشته و ابن وحشیه مترجم آنهاست؛ 2. هیچیک از این آثار اصالت ندارند و ابن وحشیه آنها را جعل کرده و به نیاکان نبطی خود نسبت داده است؛ 3. جاعل این نوشتهها، ابن زیات است و وی آنها را به ابن وحشیه نسبت داده است؛ 4. ابن زیات نه تنها جاعل این آثار، بلکه جاعل شخصیت ابن وحشیه نیز بوده و اصولاً شخصی به نام ابن وحشیه وجود نداشته است. | |||
از معاصران ابن وحشیه، ظاهراً تنها ابن ندیم از او یاد کرده است. وی همچنین به گفت و گوها و مکاتبات ابن وحشیه با کیمیاگر مصری، عثمان بن سوید اخمیمی و نیز به کتابی با عنوان مفاوضات ابن وحشیه مع ابی جعفر الاموی و سلامه بن سلیمان الاخمیمی فی الصنعة و السحر تصریح میکند ، اما هیچیک از این 3 تن شناخته نشدهاند و در حالی که آثار متعددی به عثمان بن سوید نسبت داده میشود ، هیچیک از آنها به دست نیامده است. از محمد زکریای رازی که در همان عصر، مدتی نیز در بغداد زیسته، اشارهای به ایب وحشیه دیده نشده است، در حالی که برخلاف دعوی سامی خلف حمارنه، ابن وحشیه در یکی از آثار خود به نام کنرالحکمه از رازی یاد کرده است. از نویسندگان متأخرتر که به ابن وحشیه اشاره کردهاند، اینان را میتوان ذکر کرد: ابوالقاسم مجریطی، ابن میمون که با دشمنی شدید از او سخن گفته است، ابن بیطار ، اکفاتی، ابن عوام، قلقشندی، دمیری، نُویری، انصاری دمشقی، ابن خلدون. | یگانه راوی آثاری که نام ابن وحشیه را بر خود دارند، ابوطالب احمد بن حسین بن علی بن احمد بن محمد بن عبدالملک زیات است. گفته شده است ممکن است ابن وحشیه شخصیتی ساختگی و مخلوق ذهن ابن زیات بوده باشد. از ابن زیات هم آگاهی چندانی در دست نیست. ابن ندیم از او به عنوان دوست ابن وحشیه نام میبرد و ممکن است محمد بن عبدالملک زیات که در تبارنامه او هست، همان وزیر معتصم و واثق بوده باشد که چندی نیز وزیر متوکل بود و سرانجام به فرمان او کشته شد. ممکن است مؤلف حقیقی آثار نبطی، خود ابن زیات بوده باشد. | ||
از سوی خاورشناسان 4 نظر در اینباره ابراز شده است: 1. اثاری کهن به زبان نبطی وجود داشته و ابن وحشیه مترجم آنهاست؛ 2. هیچیک از این آثار اصالت ندارند و ابن وحشیه آنها را جعل کرده و به نیاکان نبطی خود نسبت داده است؛ 3. جاعل این نوشتهها، ابن زیات است و وی آنها را به ابن وحشیه نسبت داده است؛ 4. ابن زیات نه تنها جاعل این آثار، بلکه جاعل شخصیت ابن وحشیه نیز بوده و اصولاً شخصی به نام ابن وحشیه وجود نداشته است. | |||
از معاصران ابن وحشیه، ظاهراً تنها ابن ندیم از او یاد کرده است. وی همچنین به گفت و گوها و مکاتبات ابن وحشیه با کیمیاگر مصری، عثمان بن سوید اخمیمی و نیز به کتابی با عنوان مفاوضات ابن وحشیه مع ابی جعفر الاموی و سلامه بن سلیمان الاخمیمی فی الصنعة و السحر تصریح میکند ، اما هیچیک از این 3 تن شناخته نشدهاند و در حالی که آثار متعددی به عثمان بن سوید نسبت داده میشود ، هیچیک از آنها به دست نیامده است. از محمد زکریای رازی که در همان عصر، مدتی نیز در بغداد زیسته، اشارهای به ایب وحشیه دیده نشده است، در حالی که برخلاف دعوی سامی خلف حمارنه، ابن وحشیه در یکی از آثار خود به نام کنرالحکمه از رازی یاد کرده است. از نویسندگان متأخرتر که به ابن وحشیه اشاره کردهاند، اینان را میتوان ذکر کرد: ابوالقاسم مجریطی، [[ابن میمون، موسی بن میمون|ابن میمون]] که با دشمنی شدید از او سخن گفته است، ابن بیطار ، اکفاتی، ابن عوام، قلقشندی، دمیری، نُویری، انصاری دمشقی، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]. | |||
== فعالیتها == | == فعالیتها == | ||
خط ۵۹: | خط ۶۳: | ||
==باورها== | ==باورها== | ||
ابن زیات او را دارای گرایشهای صوفیانه، بلکه سالک طریقه صوفیانه میداند. ابن ندیم نیز وی را صوفی خوانده و سزگین نیز بر همین نظر تأکید ورزیده است. در آغاز کتاب السموم نیز با عنوان صوفی از او یاد شده، اما خود ابن وحشیه، صوفیه را مورد شدیدترین حملات قرار داده است. وی با آنکه ظاهراً با خرافات مخالف است و بسیاری از عقاید و نظریات رایج را به دلیل عقل رد میکند، اما خود به نقل انواع خرافات از کسانی که آنان را دانشمندان نبطی و بابلی میخواند، پرداخته و در بسیاری از موارد آنها را تأیید نیز کرده است. | [[ابن زیات، یوسف بن یحیی|ابن زیات]] او را دارای گرایشهای صوفیانه، بلکه سالک طریقه صوفیانه میداند. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] نیز وی را صوفی خوانده و [[سزگین، فؤاد|سزگین]] نیز بر همین نظر تأکید ورزیده است. در آغاز کتاب السموم نیز با عنوان صوفی از او یاد شده، اما خود ابن وحشیه، صوفیه را مورد شدیدترین حملات قرار داده است. وی با آنکه ظاهراً با خرافات مخالف است و بسیاری از عقاید و نظریات رایج را به دلیل عقل رد میکند، اما خود به نقل انواع خرافات از کسانی که آنان را دانشمندان نبطی و بابلی میخواند، پرداخته و در بسیاری از موارد آنها را تأیید نیز کرده است. | ||
ابن وحشیه از اعتقادات قوم نبط و دانشمندان نبطی که بسیاری از آنها با اعتقادات مسلمانان و نیز یهودیان تفاوت دارد، با تحسین بسیار یاد میکند. او پیامبران را در مرتبه نخست و کاهنان و فیلسوفان را بعد آنها دانسته و وصف نموده است. | ابن وحشیه از اعتقادات قوم نبط و دانشمندان نبطی که بسیاری از آنها با اعتقادات مسلمانان و نیز یهودیان تفاوت دارد، با تحسین بسیار یاد میکند. او پیامبران را در مرتبه نخست و کاهنان و فیلسوفان را بعد آنها دانسته و وصف نموده است. | ||
خط ۸۷: | خط ۹۲: | ||
# الواضح فی ترتیب العمل الواضح. نسخهای از آن در آنکارا موجود است. | # الواضح فی ترتیب العمل الواضح. نسخهای از آن در آنکارا موجود است. | ||
# الهیاکل و التماثیل. این کتاب در 1312ق در بمبئی به چاپ رسیده است. | # الهیاکل و التماثیل. این کتاب در 1312ق در بمبئی به چاپ رسیده است. | ||
از مجموع بررسیهای آثار ابن وحشیه چنین بر میآید که سخن خولسون درباره قدمت این آثار نادرست است، اما دلیلهایی نیز که گوتشمید و نولدکه بر جعل آنها در سده3ق/9م آوردهاند، محکم نیست. در حقیقت پذیرفتن سخن خاورشناسانی که از دعوی جعل این اثار توسط ابن وحشیه، تا انکار وجود وی پیش میروند، بسیار دشوار است. به نظر میرسد جای این فرض به کلی تهی نباشد که ابن | از مجموع بررسیهای آثار ابن وحشیه چنین بر میآید که سخن خولسون درباره قدمت این آثار نادرست است، اما دلیلهایی نیز که گوتشمید و نولدکه بر جعل آنها در سده3ق/9م آوردهاند، محکم نیست. در حقیقت پذیرفتن سخن خاورشناسانی که از دعوی جعل این اثار توسط ابن وحشیه، تا انکار وجود وی پیش میروند، بسیار دشوار است. به نظر میرسد جای این فرض به کلی تهی نباشد که ابن وحشیه کتابی از نیاکان خویش به دست آورده که نبطیان روزگار او قدمتی هزاران ساله برای آن میشناختهاند. اینگونه دعاوی بلند پروازانه از سوی اقدام مغلوب، بهویژه زمانی که به شدت مورد تحقیر نیز قرار گرفته باشند، واکنشی طبیعی است. | ||
<ref>مولوی، محمد علی، ج5، ص 67- 76</ref>. | <ref>مولوی، محمد علی، ج5، ص 67- 76</ref>. | ||