۱۰۶٬۷۷۵
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR27054J1.jpg | عنوان = عرفان و حماسه | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = جوادی آملی، عبدالله (نويسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = 1375 /ج9ح8 231/6 BP | موضوع =اسلام و جنگ - اسلام و صلح - جهاد - شهاد...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''عرفان و حماسه'''، اثر عبدالله جوادی | '''عرفان و حماسه'''، اثر [[جوادی آملی، عبدالله|عبدالله جوادی آملی]]، کتابی است دربردارنده دوازده گفتار که یازده مورد آن در دهه عاشورای 68-69 و گفتار پایانی آن در بزرگداشت رحلت [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] ایراد شده است. | ||
موضوع کتاب، حماسه و عرفان یعنی امکان جمع بین این دو و حتی لزوم آن است چنانکه سیره بزرگان دین چنان بوده است. به این ترتیب نگارنده به نکاتی در توجیه این امر اشارت دارد که برخی از آنها چنین است: | موضوع کتاب، حماسه و عرفان یعنی امکان جمع بین این دو و حتی لزوم آن است چنانکه سیره بزرگان دین چنان بوده است. به این ترتیب نگارنده به نکاتی در توجیه این امر اشارت دارد که برخی از آنها چنین است: | ||
در گفتار اول، نخست از ابعاد شخصیت امام حسین(ع) و جمع بین حماسه و عرفان در سیرت او میگوید و اشاره میکند که امام خمینی(ره) نیز در عصر ما چنین کرد و این در پیامها و دیدارهای او مشهود است، سپس به قصه های تاریخ قرآن و دو چهره آنها نظر میکد و از میثاق و «قالوا بلی» آدمی میگوید پس از آن به مراتب مناجاتها و سخنان معصومان(ع) و اهمیت و ارزش زیارت جامعه کبیره و برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی و مفهوم «دلال» میپردازد. آنگاه از شخصیت امام خمینی و عینیت بخشیدن به معارف اسلامی در پرتو تربیت در مکتب امامان(ع) میگوید و یادآور میشود که امام خمینی راه عرفان را به روی مردم گشودند. بعد یادآور میشود که هر یک از ائمه(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای خدایند. | در گفتار اول، نخست از ابعاد شخصیت امام حسین(ع) و جمع بین حماسه و عرفان در سیرت او میگوید و اشاره میکند که [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] نیز در عصر ما چنین کرد و این در پیامها و دیدارهای او مشهود است، سپس به قصه های تاریخ قرآن و دو چهره آنها نظر میکد و از میثاق و «قالوا بلی» آدمی میگوید پس از آن به مراتب مناجاتها و سخنان معصومان(ع) و اهمیت و ارزش زیارت جامعه کبیره و برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی و مفهوم «دلال» میپردازد. آنگاه از شخصیت [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] و عینیت بخشیدن به معارف اسلامی در پرتو تربیت در مکتب امامان(ع) میگوید و یادآور میشود که امام خمینی راه عرفان را به روی مردم گشودند. بعد یادآور میشود که هر یک از ائمه(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای خدایند. | ||
در گفتار به این سوال پاسخ داده شده که آیا جمع میان حماسه و عرفان شدنی است؟ | در گفتار به این سوال پاسخ داده شده که آیا جمع میان حماسه و عرفان شدنی است؟ | ||
برای بررسی این مهم به مناجاتها و گفته های امامان(ع) در جنگ باید پرداخت چه اینان تجلی گاه راستین عرفان و حماسه اند. از این رهگذر اندکی به دعای عرفه و دو چهره عرفانی و حماسی امام حسین(ع) میپردازد و سپس به دو ویژگی عالمان ربانی از نگاه قرآن اشارت میکند و کاملترین شکل وجود و انحای آنها را در شخصیت امامان(ع) میبیند و به حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) اشاره میکند. سپس به تحلیل قیام امام حسین(ع) میپردازد و یادآور میشود که کار و گفتار آن جناب امری شخصی نبوده، او کار خویش را به عنوان قاعده کلی معرفی نمودند نه قضیه شخصیه. پس از آن از مناجات خدا با عبد و عبد با خدا، یقظه و توبه میگوید تا میرسد به عشق عرفانی وحماسی در سیره معصومان(ع). | برای بررسی این مهم به مناجاتها و گفته های امامان(ع) در جنگ باید پرداخت چه اینان تجلی گاه راستین عرفان و حماسه اند. از این رهگذر اندکی به دعای عرفه و دو چهره عرفانی و حماسی امام حسین(ع) میپردازد و سپس به دو ویژگی عالمان ربانی از نگاه قرآن اشارت میکند و کاملترین شکل وجود و انحای آنها را در شخصیت امامان(ع) میبیند و به [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و امام حسین(ع) اشاره میکند. سپس به تحلیل قیام امام حسین(ع) میپردازد و یادآور میشود که کار و گفتار آن جناب امری شخصی نبوده، او کار خویش را به عنوان قاعده کلی معرفی نمودند نه قضیه شخصیه. پس از آن از مناجات خدا با عبد و عبد با خدا، یقظه و توبه میگوید تا میرسد به عشق عرفانی وحماسی در سیره معصومان(ع). | ||
در گفتار سوم نخست از عرفان و حماسه در وصیتنامه امام خمینی(ره) میگوید بعد به جمع حماسه و عرفان در سیره امام علی(ع) و امام حسین(ع) اشاره میکند، سپس به بت غلیظ و بت نرم و رقیق میپردازد و از ترس از خدا میگوید. بعد به معنای شهادت دست و پا در رستاخیز و شهادت انسان علیه خویش میرسد. پس از آن از آرزوی عارافن یعنی عباد باری و به گونه ای که گویا او را میبینند یاد میکد و اشاره میکند که این مقامی برتر از ایما است و به آن احسان گویند، بعد اندکی از احسان میگوید و اشاره میکند که کاین مقام برای دیگران هم فراهم شدنی است. آنگاه از عدالت صغری، وسطی و کبری یاد میکند و به فرق عدالت از نگاه فقیه و حکیم میپردازد و به فرق نگرش عارف و حکیم و متکلم نسبت به انسان کامل اشاره میکند. | در گفتار سوم نخست از عرفان و حماسه در وصیتنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] میگوید بعد به جمع حماسه و عرفان در سیره [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و امام حسین(ع) اشاره میکند، سپس به بت غلیظ و بت نرم و رقیق میپردازد و از ترس از خدا میگوید. بعد به معنای شهادت دست و پا در رستاخیز و شهادت انسان علیه خویش میرسد. پس از آن از آرزوی عارافن یعنی عباد باری و به گونه ای که گویا او را میبینند یاد میکد و اشاره میکند که این مقامی برتر از ایما است و به آن احسان گویند، بعد اندکی از احسان میگوید و اشاره میکند که کاین مقام برای دیگران هم فراهم شدنی است. آنگاه از عدالت صغری، وسطی و کبری یاد میکند و به فرق عدالت از نگاه فقیه و حکیم میپردازد و به فرق نگرش عارف و حکیم و متکلم نسبت به انسان کامل اشاره میکند. | ||
در گفتار چهارم، نگارنده در ادامه بحث چگونگی جمع میان عرفان و حماسه به هماهنگی و سازگاری فضیلتها با هم اشاره میکند آنگه به پیوند عرفان و شجاعت از نگاه بوعلی میپردازد. سپس از فرق میان دعای عارف و غیرعارف میگوید تا به وجه دیگری برای سازش عرفان و حماسه میرسد و از لزوم درمیان مردم بودن عراف و ترک عزلت یاد میکند پس از آن به هدف رسالت رسولان از دید | در گفتار چهارم، نگارنده در ادامه بحث چگونگی جمع میان عرفان و حماسه به هماهنگی و سازگاری فضیلتها با هم اشاره میکند آنگه به پیوند عرفان و شجاعت از نگاه بوعلی میپردازد. سپس از فرق میان دعای عارف و غیرعارف میگوید تا به وجه دیگری برای سازش عرفان و حماسه میرسد و از لزوم درمیان مردم بودن عراف و ترک عزلت یاد میکند پس از آن به هدف رسالت رسولان از دید [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اشاره دارد. . . . | ||
در گفتارهای بعدی، مباحث دیگری از چگونگی ارتباط عرفان و حماسه اشاره میکند و در گفتار دوازدهم به نکات زیر اشاره میکند: انقلاب مکتبی بدون پایگاه فکری میسر نیست، پایگاه فکری امام خمینی در فقه ریشه داشت، امام خمینی ولایت فقیه را از حوزه فقه به جامعه و سایت آوردند. پیامبر در پایان حیات خویش جامعه را به ثقلین وصیت و سفارش فرمودند و در پایان بحث وحدت در جامعه بیان نمودند<ref>رفیعی، بهروز، ص160-164</ref> | در گفتارهای بعدی، مباحث دیگری از چگونگی ارتباط عرفان و حماسه اشاره میکند و در گفتار دوازدهم به نکات زیر اشاره میکند: انقلاب مکتبی بدون پایگاه فکری میسر نیست، پایگاه فکری امام خمینی در فقه ریشه داشت، امام خمینی ولایت فقیه را از حوزه فقه به جامعه و سایت آوردند. پیامبر در پایان حیات خویش جامعه را به ثقلین وصیت و سفارش فرمودند و در پایان بحث وحدت در جامعه بیان نمودند<ref>رفیعی، بهروز، ص160-164</ref> |