۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبدالحسين آذرنگ' به 'عبدالحسين آذرنگ') |
جز (جایگزینی متن - 'ملا صدرا ' به 'ملا صدرا') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|محمدباقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجستهترين چهرههاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بىمعارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهرهمند بوده است <ref>همان، ص 167</ref>. | [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|محمدباقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجستهترين چهرههاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بىمعارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهرهمند بوده است <ref>همان، ص 167</ref>. | ||
به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيرهكننده گرامىترين شاگرد خود او؛ يعنى ملا صدرا اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است <ref>همان</ref>. | به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيرهكننده گرامىترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است <ref>همان</ref>. | ||
وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذىفنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت <ref>همان، ص 168</ref>. | وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذىفنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت <ref>همان، ص 168</ref>. |
ویرایش