پرش به محتوا

أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صلّى اللّه علیه و اله' به 'صلّى‌اللّه‌علیه‌واله'
جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
جز (جایگزینی متن - 'صلّى اللّه علیه و اله' به 'صلّى‌اللّه‌علیه‌واله')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۷: خط ۳۷:
1) اسلام و تربیت: در این فصل از مفهوم تربیت و دین و اسلام و رابطه میان اسلام و دین یاد و گوشزد مى‌شود که تربیت اسلامى از واجبات اسلامى است که متوجه پدران و مادران و معلمان است و حتى از این هم فراتر، تربیت اسلامى به لحاظ ماهیت الهى آن، از ضروریات انسانى است.  
1) اسلام و تربیت: در این فصل از مفهوم تربیت و دین و اسلام و رابطه میان اسلام و دین یاد و گوشزد مى‌شود که تربیت اسلامى از واجبات اسلامى است که متوجه پدران و مادران و معلمان است و حتى از این هم فراتر، تربیت اسلامى به لحاظ ماهیت الهى آن، از ضروریات انسانى است.  


2) منابع تربیت اسلامى: نگارنده ابتدا استدلال مى‌کند تا ثابت کند که منابع تربیت اسلامى همان منابع اسلام است؛ آنگاه، به مهمترین این منابع یعنى، قرآن کریم و سنت شریف مى‌پردازد و از اثر تربیتى قرآن بر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و اله و اصحاب آنجناب مى‌گوید و به روش تربیتى قرآن اشاره مى‌کند؛ بمثل، از حرکت از محسوس به معقول مى‌گوید و مى‌آورد که نزول قرآن با آیات تربیتى آغاز شد. در شرح منبع دوم (سنت)، ابتدا سنت را معنا مى‌کند و به دو فایده مهم سنت در حوزۀ تربیت مى‌پردازد؛ و مى‌افزاید، شخصیت جناب پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله نمونه تربیتى کاملى براى انسان است.  
2) منابع تربیت اسلامى: نگارنده ابتدا استدلال مى‌کند تا ثابت کند که منابع تربیت اسلامى همان منابع اسلام است؛ آنگاه، به مهمترین این منابع یعنى، قرآن کریم و سنت شریف مى‌پردازد و از اثر تربیتى قرآن بر رسول اکرم صلّى‌اللّه‌علیه‌واله و اصحاب آنجناب مى‌گوید و به روش تربیتى قرآن اشاره مى‌کند؛ بمثل، از حرکت از محسوس به معقول مى‌گوید و مى‌آورد که نزول قرآن با آیات تربیتى آغاز شد. در شرح منبع دوم (سنت)، ابتدا سنت را معنا مى‌کند و به دو فایده مهم سنت در حوزۀ تربیت مى‌پردازد؛ و مى‌افزاید، شخصیت جناب پیامبر اکرم صلّى‌اللّه‌علیه‌واله نمونه تربیتى کاملى براى انسان است.  


3) مبانى تربیت اسلامى: نگارنده در شرح این مبانى، نخست از مبانى فکرى مى‌گوید و از ویژگی‌های مفهوم اسلامى انسان و هستى و زندگى یاد مى‌کند؛ سپس، به دیدگاه اسلام نسبت به انسان مى‌رسد، از حقیقت انسان و آفرینش او مى‌گوید، به کرامت ذاتى انسان اشاره مى‌کند از قدرت تشخیص در انسان و آزادى او مى‌گوید از آموزش‌پذیرى انسان یاد مى‌کند و آن را از نشانه‌‌های کرامت آدمى مى‌شمارد و به مسؤولیت انسان و برجسته‌ترین وظیفۀ انسان (عبادت) مى‌پردازد؛ پس از این، از نگرش اسلام به هستى یاد مى‌کند، و از مخلوق بودن هستى و هدف از آفرینش مى‌گوید، به آثار تربیتى این نگرش هستى‌شناختى اشاره مى‌کند به تسلیم و انقیاد هستى در برابر سنن الهى و اثر تربیتى این باور مى‌پردازد و یادآور مى‌شود که هستى در قبضۀ قدرت و تدبیر خداوند است و خداوند براى زندگى انسان سنت‌های اجتماعى قرار داده و هستى، سراسر تسلیم اراده حضرت اوست؛ از اینها گذشته، بسیارى از پدیده‌ها در اختیار انسان است. نگارنده پس از این به آثار تربیتى این باورها اشاره مى‌کند تا مى‌رسد به نگرش اسلام به زندگى و از رهگذر آن به اهمیت زندگى و نقش آن از نگاه اسلام مى‌پردازد و پس از نتیجه‌گیرى تربیتى از این بحث، به مبانى تعبدى مى‌پردازد و پرستش را معنا مى‌کند و از آثار تربیتى پرستش مى‌گوید. موضوع بعدى، مبانى تشریعى تربیت اسلامى است که در آن، پس از مقدم‌های کوتاه، از نقش شریعت در پرورش فکر و تربیت اخلاقى یاد مى‌شود.  
3) مبانى تربیت اسلامى: نگارنده در شرح این مبانى، نخست از مبانى فکرى مى‌گوید و از ویژگی‌های مفهوم اسلامى انسان و هستى و زندگى یاد مى‌کند؛ سپس، به دیدگاه اسلام نسبت به انسان مى‌رسد، از حقیقت انسان و آفرینش او مى‌گوید، به کرامت ذاتى انسان اشاره مى‌کند از قدرت تشخیص در انسان و آزادى او مى‌گوید از آموزش‌پذیرى انسان یاد مى‌کند و آن را از نشانه‌‌های کرامت آدمى مى‌شمارد و به مسؤولیت انسان و برجسته‌ترین وظیفۀ انسان (عبادت) مى‌پردازد؛ پس از این، از نگرش اسلام به هستى یاد مى‌کند، و از مخلوق بودن هستى و هدف از آفرینش مى‌گوید، به آثار تربیتى این نگرش هستى‌شناختى اشاره مى‌کند به تسلیم و انقیاد هستى در برابر سنن الهى و اثر تربیتى این باور مى‌پردازد و یادآور مى‌شود که هستى در قبضۀ قدرت و تدبیر خداوند است و خداوند براى زندگى انسان سنت‌های اجتماعى قرار داده و هستى، سراسر تسلیم اراده حضرت اوست؛ از اینها گذشته، بسیارى از پدیده‌ها در اختیار انسان است. نگارنده پس از این به آثار تربیتى این باورها اشاره مى‌کند تا مى‌رسد به نگرش اسلام به زندگى و از رهگذر آن به اهمیت زندگى و نقش آن از نگاه اسلام مى‌پردازد و پس از نتیجه‌گیرى تربیتى از این بحث، به مبانى تعبدى مى‌پردازد و پرستش را معنا مى‌کند و از آثار تربیتى پرستش مى‌گوید. موضوع بعدى، مبانى تشریعى تربیت اسلامى است که در آن، پس از مقدم‌های کوتاه، از نقش شریعت در پرورش فکر و تربیت اخلاقى یاد مى‌شود.  
خط ۴۹: خط ۴۹:
5) عوامل تربیت اسلامى: نگارنده، این عوامل را به مادى و معنوى تقسیم مى‌کند. مراد او از عوامل مادى، امورى چون: مسجد، مدرسه، خانواده، مربى، جامعه و از عوامل معنوى، روش‌های تربیتى است که در فصل بعد بدانها مى‌پردازد. در شرح عوامل مادى از مسجد و وظیفۀ تربیتى و اجتماعى آن و اثر تربیتى مسجد در اجتماع و زندگى امت یاد مى‌شود، پس از آن از خانواده و مسؤولیت تربیتى آن گفته مى‌شود و از این رهگذر هدف‌های تشکیل خانواده برشمارده مى‌شود و برخى از وظایف والدین و مربیان مى‌آید.  
5) عوامل تربیت اسلامى: نگارنده، این عوامل را به مادى و معنوى تقسیم مى‌کند. مراد او از عوامل مادى، امورى چون: مسجد، مدرسه، خانواده، مربى، جامعه و از عوامل معنوى، روش‌های تربیتى است که در فصل بعد بدانها مى‌پردازد. در شرح عوامل مادى از مسجد و وظیفۀ تربیتى و اجتماعى آن و اثر تربیتى مسجد در اجتماع و زندگى امت یاد مى‌شود، پس از آن از خانواده و مسؤولیت تربیتى آن گفته مى‌شود و از این رهگذر هدف‌های تشکیل خانواده برشمارده مى‌شود و برخى از وظایف والدین و مربیان مى‌آید.  


عامل تربیتى بعدى، مدرسه است که نگارنده در شرح آن، از اهمیت مدرسه و مراحل تکوین آن مى‌گوید. از مدرسه در عصر پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله و عصر عباسیان و عصر حاضر یاد مى‌کند؛ و از عوامل وجود مدارس جدید و دیدگاه اسلام نسبت به آنها مى‌گوید و به وظایف مدرسه جدید از منظر اسلام مى‌پردازد؛ و به نقد مدارس جدید در جهان اسلام و بیان لغزشها و انحرافها در آن مى‌پردازد و از امور زیر مى‌گوید: دور ماندن از اجتماع، پیروى از فرهنگ غرب و فلسفۀ مادى و الحادى آن، تزلزل و از میان رفتن وحدت شخصیت در کودکان، ارزش ذاتى نهادن براى امتحان و مدرک، بار آوردن کارمندان رام و فاقد ابتکار و پویایى. نگارنده از سردرد، هریک از این مشکلات و لغزشها را شرح مى‌دهد و به درمان آنها نیز اشاره مى‌کند، عامل بعدى که بدان مى‌پردازد، مربى مسلمان است. که در توضیح آن از اهمیت، صفات و شروط آن از نگاه آیات مى‌گوید؛ سپس، به جامعه و مسؤولیت تربیتى آن مى‌پردازد. موضوع بعدى این فصل بازی‌های آموزشى یا اصولا مقوله بازى در محیط آموزشى و نگرش تربیت اسلامى به آن است. نگارنده در این قسمت بازى آموزشى را شرح مى‌دهد. به بازى در مدارس کشور‌های عرب مى‌پردازد و سرانجام از بازیها و فعالیت‌های تربیتى در صدر اسلام یاد مى‌کند و شروط فعالیت‌های فوق برنامه را که اعم از بازى است، براى تحقق هدف‌های تربیتى اسلام برمى‌شمارد.  
عامل تربیتى بعدى، مدرسه است که نگارنده در شرح آن، از اهمیت مدرسه و مراحل تکوین آن مى‌گوید. از مدرسه در عصر پیامبر اکرم صلّى‌اللّه‌علیه‌واله و عصر عباسیان و عصر حاضر یاد مى‌کند؛ و از عوامل وجود مدارس جدید و دیدگاه اسلام نسبت به آنها مى‌گوید و به وظایف مدرسه جدید از منظر اسلام مى‌پردازد؛ و به نقد مدارس جدید در جهان اسلام و بیان لغزشها و انحرافها در آن مى‌پردازد و از امور زیر مى‌گوید: دور ماندن از اجتماع، پیروى از فرهنگ غرب و فلسفۀ مادى و الحادى آن، تزلزل و از میان رفتن وحدت شخصیت در کودکان، ارزش ذاتى نهادن براى امتحان و مدرک، بار آوردن کارمندان رام و فاقد ابتکار و پویایى. نگارنده از سردرد، هریک از این مشکلات و لغزشها را شرح مى‌دهد و به درمان آنها نیز اشاره مى‌کند، عامل بعدى که بدان مى‌پردازد، مربى مسلمان است. که در توضیح آن از اهمیت، صفات و شروط آن از نگاه آیات مى‌گوید؛ سپس، به جامعه و مسؤولیت تربیتى آن مى‌پردازد. موضوع بعدى این فصل بازی‌های آموزشى یا اصولا مقوله بازى در محیط آموزشى و نگرش تربیت اسلامى به آن است. نگارنده در این قسمت بازى آموزشى را شرح مى‌دهد. به بازى در مدارس کشور‌های عرب مى‌پردازد و سرانجام از بازیها و فعالیت‌های تربیتى در صدر اسلام یاد مى‌کند و شروط فعالیت‌های فوق برنامه را که اعم از بازى است، براى تحقق هدف‌های تربیتى اسلام برمى‌شمارد.  


نکته دیگر در فصل پنجم، مدل تربیتى اسلام و ویژگی‌های آن است. نگارنده ابتدا مدل (منهج) را تعریف مى‌کند، از چند مدل تربیتى در عصر حاضر یاد مى‌کند، به ویژگی‌های مدل تربیتى مطلوب اسلامى مى‌پردازد؛ سپس، به این مسأله مى‌رسد که کدامیک از مدل‌های تربیتى موجود با روح تربیت اسلامى سازگار است.  
نکته دیگر در فصل پنجم، مدل تربیتى اسلام و ویژگی‌های آن است. نگارنده ابتدا مدل (منهج) را تعریف مى‌کند، از چند مدل تربیتى در عصر حاضر یاد مى‌کند، به ویژگی‌های مدل تربیتى مطلوب اسلامى مى‌پردازد؛ سپس، به این مسأله مى‌رسد که کدامیک از مدل‌های تربیتى موجود با روح تربیت اسلامى سازگار است.