۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ىالدین' به 'ىالدین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'قالدین' به 'قالدین') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بههرحال وی بهزودی از موصل خارج شد و به حران رفت و ازآنجا بهقصد حلب که در آنوقت از مراکز بسیار مهم علمى بود به راه افتاد. وی در آغاز ذیقعده اندکى پس از مرگ یاقوت حموی وارد آن شهر شد و به ملاقات عزالدین ابن اثیر که از پیش با پدر شمسالدین دوستى داشت شتافت. این ملاقات که بهدفعات اتفاق افتاد، تأثیر مهمى بر او نهاد و باعث شد که وی را بسیار ستایش کند. پیش از آن نیز که در اربل اقامت داشت، چنانکه خود اشاره کرده، بیش از 10 بار ازآنجا به موصل رفت تا با ضیاءالدین ابن اثیر برادر عزالدین ملاقات کند و از او دانش بیاموزد، ولى هیچگاه توفیق ملاقات او دست نداد. | بههرحال وی بهزودی از موصل خارج شد و به حران رفت و ازآنجا بهقصد حلب که در آنوقت از مراکز بسیار مهم علمى بود به راه افتاد. وی در آغاز ذیقعده اندکى پس از مرگ یاقوت حموی وارد آن شهر شد و به ملاقات عزالدین ابن اثیر که از پیش با پدر شمسالدین دوستى داشت شتافت. این ملاقات که بهدفعات اتفاق افتاد، تأثیر مهمى بر او نهاد و باعث شد که وی را بسیار ستایش کند. پیش از آن نیز که در اربل اقامت داشت، چنانکه خود اشاره کرده، بیش از 10 بار ازآنجا به موصل رفت تا با ضیاءالدین ابن اثیر برادر عزالدین ملاقات کند و از او دانش بیاموزد، ولى هیچگاه توفیق ملاقات او دست نداد. | ||
بههرحال ابن خلکان با توصیهای که مظفرالدین گوکبوری برای قاضى بهاءالدین یوسف بن شداد (متوفای 632ق) نوشته بود همراه برادر به نزد قاضى رفتند. ابن شداد آن دو را بسیار نواخت و در مدرسه خود (احتمالاً دارالحدیث) جای داد و بالاترین مقرری را برای آنان تعیین کرد. ابن شداد که در آن تاریخ مردی کهنسال بود و مجلس درس عمومى نداشت، 4 تن از فقهای مبرز را به سمت معید تعیین کرده بود که از جمله آنان شیخ جمالالدین ابوبکر ماهانى بود که شمسالدین احمد و برادرش نزد او درس میخواندند. این شیخ جمالالدین در 627ق درگذشت و شمسالدین احمد به نزد شیخ نجمالدین محمد معروف به ابن الخبّاز موصلى فقیه (متوفای 631ق) در مدرسه سیفیه حلب رفت و بخشى از کتاب الوجیز غزالى را فراگرفت. نیز در 627ق در محضر | بههرحال ابن خلکان با توصیهای که مظفرالدین گوکبوری برای قاضى بهاءالدین یوسف بن شداد (متوفای 632ق) نوشته بود همراه برادر به نزد قاضى رفتند. ابن شداد آن دو را بسیار نواخت و در مدرسه خود (احتمالاً دارالحدیث) جای داد و بالاترین مقرری را برای آنان تعیین کرد. ابن شداد که در آن تاریخ مردی کهنسال بود و مجلس درس عمومى نداشت، 4 تن از فقهای مبرز را به سمت معید تعیین کرده بود که از جمله آنان شیخ جمالالدین ابوبکر ماهانى بود که شمسالدین احمد و برادرش نزد او درس میخواندند. این شیخ جمالالدین در 627ق درگذشت و شمسالدین احمد به نزد شیخ نجمالدین محمد معروف به ابن الخبّاز موصلى فقیه (متوفای 631ق) در مدرسه سیفیه حلب رفت و بخشى از کتاب الوجیز غزالى را فراگرفت. نیز در 627ق در محضر موفقالدین یعیش بن على، ادیب برجسته عصر، در مقصوره شمالى جامع حلب حاضر میشد و کتاب اللمع ابن جنّى را نزد او میخواند. اگرچه از استادان دیگر ابن خلکان در حلب آگاهى دقیقى در دست نیست، ولى احتمالاً نزد کسانى چون عبداللطیف ابومحمد موفقالدین بن یوسف بغدادی نیز که از او با عنوان «شیخنا» سخن رانده نیز درس خوانده است. بااینهمه به کسب دانش در حلب بسنده نکرد و پس از چند سال به دمشق رفت و در شوال 632ق در مجلس درس ابوعمر عثمان بن عبدالرحمان معروف به ابن صلاح حاضر شد و مدت یک سال نزد او به تحصیل پرداخت. ظاهراً در همین دمشق بود که با جمالالدین محمد بن مالک ارتباط نزدیک یافت. اگرچه احتمال نیز میرود که در حلب با او آشنا شده باشد. ابن خلکان همچنین با اصحاب حافظ السّلفى (متوفای 576ق) در شام و سپس در مصر ملاقات کرد و از آنان حدیث شنید و اجازه روایت گرفت، چنانکه با جمالالدین بن مطروح نیز دوستى یافت و در مصر و شام مکاتبات و محاضراتى در میانه برقرار شد و جمالالدین بسیاری از اشعار خود را بر او خواند. ابن خلکان مدتى بعد، از شام به مصر رفت. خود وی اشاره کرده که در 633ق رهسپار آن دیار شد و چند ماهى در اسکندریه ماند و سپس به قاهره رفت. | ||
وی در آنجا نیز با گروهى از دانشمندان و ادیبان آن دیار ارتباط یافت. در 637ق با بهاءالدین زهیر ملقب به بهاءالدین کاتب، ادیب و شاعر ملاقات کرد و بسیاری از اشعار او را از خود وی شنید و اجازه یافت که اشعارش را نقل کند. وی همچنین با حافظ زکىالدین منذری محدث مصر ملاقات کرد و از اصحاب عبدالله بن برّی (متوفای 582ق) ادیب و حافظ معروف عصر، در آنجا حدیث شنید و اجازه روایت یافت. دوستى ابن خلکان با کسانى چون بهاءالدین زهیر و ابن مطروح که خود از امیران دربار ایوبى به شمار میرفتند، گذشته از فایده علمى و ادبى، سبب شد که مدتى پس از ورود به قاهره، به سمت نیابت قاضیالقضات ابوالمحاسن بدرالدین یوسف معروف به قاضى سنجار برگزیده شود. در 649ق که ابن مطروح ادیب و یار دیرین شمسالدین احمد درگذشت، وی در تدفین ابن مطروح حاضر شد و بر او نماز گزارد. مدتى بعد که ظاهراً باید 654ق /1256م بوده باشد، دست به تألیف کتاب وفیات الاعیان زد. در 656ق بیماریى در مصر شیوع یافت که بسیاری را به هلاکت رساند. ابن خلکان نیز خود بیمار شد، ولى سرانجام بهبود یافت. | وی در آنجا نیز با گروهى از دانشمندان و ادیبان آن دیار ارتباط یافت. در 637ق با بهاءالدین زهیر ملقب به بهاءالدین کاتب، ادیب و شاعر ملاقات کرد و بسیاری از اشعار او را از خود وی شنید و اجازه یافت که اشعارش را نقل کند. وی همچنین با حافظ زکىالدین منذری محدث مصر ملاقات کرد و از اصحاب عبدالله بن برّی (متوفای 582ق) ادیب و حافظ معروف عصر، در آنجا حدیث شنید و اجازه روایت یافت. دوستى ابن خلکان با کسانى چون بهاءالدین زهیر و ابن مطروح که خود از امیران دربار ایوبى به شمار میرفتند، گذشته از فایده علمى و ادبى، سبب شد که مدتى پس از ورود به قاهره، به سمت نیابت قاضیالقضات ابوالمحاسن بدرالدین یوسف معروف به قاضى سنجار برگزیده شود. در 649ق که ابن مطروح ادیب و یار دیرین شمسالدین احمد درگذشت، وی در تدفین ابن مطروح حاضر شد و بر او نماز گزارد. مدتى بعد که ظاهراً باید 654ق /1256م بوده باشد، دست به تألیف کتاب وفیات الاعیان زد. در 656ق بیماریى در مصر شیوع یافت که بسیاری را به هلاکت رساند. ابن خلکان نیز خود بیمار شد، ولى سرانجام بهبود یافت. | ||
دو سال بعد، هنگامیکه سیفالدین قطز کشته شد و الظاهر بیبرس به فرمانروایى مصر و شام نشست (658ق) دوران جدیدی در زندگى ابن خلکان آغاز شد. بیبرس که از ناخشنودی مردم از نجمالدین بن سنى الدوله، قاضیالقضات شام آگاه بود، وی را عزل کرد و ابن خلکان را بهجای او به قاضیالقضاتى و نظارت بر اوقاف جامع و بیمارستان و مدارس دمشق منصوب کرد و تدریس در 7 مدرسه معروف آنجا به وی واگذار شد، اما در 660ق به نفع شیخ شهابالدین ابوشامه مقدسى از تدریس در مدرسه رکنیه کناره گرفت و حتى گفته اند که خود وی نیز در درس ابوشامه حاضر شد؛ چنانکه در درس همو در دارالحدیث اشرفیه (662ق) نیز حضور مییافت. در جمادیالاول 663 به دستور بیبرس از هر یک از مذاهب چهارگانه قاضیالقضاتی تعیین شد، درحالیکه قبل از آن قاضیان مذاهب دیگر بهمثابه نایبان ابن خلکان بودند. | دو سال بعد، هنگامیکه سیفالدین قطز کشته شد و الظاهر بیبرس به فرمانروایى مصر و شام نشست (658ق) دوران جدیدی در زندگى ابن خلکان آغاز شد. بیبرس که از ناخشنودی مردم از نجمالدین بن سنى الدوله، قاضیالقضات شام آگاه بود، وی را عزل کرد و ابن خلکان را بهجای او به قاضیالقضاتى و نظارت بر اوقاف جامع و بیمارستان و مدارس دمشق منصوب کرد و تدریس در 7 مدرسه معروف آنجا به وی واگذار شد، اما در 660ق به نفع شیخ شهابالدین ابوشامه مقدسى از تدریس در مدرسه رکنیه کناره گرفت و حتى گفته اند که خود وی نیز در درس ابوشامه حاضر شد؛ چنانکه در درس همو در دارالحدیث اشرفیه (662ق) نیز حضور مییافت. در جمادیالاول 663 به دستور بیبرس از هر یک از مذاهب چهارگانه قاضیالقضاتی تعیین شد، درحالیکه قبل از آن قاضیان مذاهب دیگر بهمثابه نایبان ابن خلکان بودند. |