پرش به محتوا

رؤیة اسلامیة لقضایا تربویة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مالدین' به 'م‌الدین'
جز (جایگزینی متن - ' الدین' به 'الدین')
جز (جایگزینی متن - 'مالدین' به 'م‌الدین')
خط ۴۸: خط ۴۸:
6-منزلت اجتماعی معلم در تربیت اسلامی: این جستار را با اشارتی به ارزش معلم در اسلام سرمی‌گیرد و می‌افزاید برای تحقق انسانیت نیاز به معرفت است و در قرآن و سنت بر معرفت و معرفت‌آموزی بسیار تأکید شده است و راه معرفت‌آموزی جز آموزش و تعلیم نیست و تعلیم را باید کسی گردن نهد و اینجاست که نقش معلم آشکار می‌شود.  
6-منزلت اجتماعی معلم در تربیت اسلامی: این جستار را با اشارتی به ارزش معلم در اسلام سرمی‌گیرد و می‌افزاید برای تحقق انسانیت نیاز به معرفت است و در قرآن و سنت بر معرفت و معرفت‌آموزی بسیار تأکید شده است و راه معرفت‌آموزی جز آموزش و تعلیم نیست و تعلیم را باید کسی گردن نهد و اینجاست که نقش معلم آشکار می‌شود.  


پس از این از وجوب شرعی تعلیم می‌گوید و به سخن نووی و ابن جماعه و قابسی استناد می‌کند و از زبان غزالی فن تعلیم را اشرف فنون می‌خواند و تعلیم را از زبان او تعریف می‌کند و آیات و روایاتی را در تأیید اهمیت تعلیم از«احیاء علومالدین»غزالی نقل می‌کند و یادآور می‌شود که از افتخارات مسلمانان است که دریافتند که برای معلمی تنها علم بس نیست و باید از فن و هنر تربیت هم آگاه بود چنانکه ابن عبدون و ابن خلدون گفته‌اند. سپس از امر به معروف و نهی از منکر و نقش تربیتی آن یاد می‌کند و به زمان و چگونگی شروع و تطور و تحول آموزش در اسلام می‌پردازد و برخی از القاب و عناوین کسانی را که کمر به آموزش دیگران می‌بستند، برمی‌شمارد؛ مانند: فقیه، عالم، شیخ، معلم، مؤدب، استاد، مربی، خواجه، امام، ملا، مدرس، معید و رحله. سپس به آیات و روایاتی در شأن و منزلت عالمان(معلمان)روی می‌کند و دیدگاه‌های پار‌های از دانشمندان اسلامی را در این باره بازگو می‌کند. شرایط‍‌ معلمی و ویژگی‌های معلم، فراز دیگر گفتار است و در آن از علم و تقوا و اخلاق یاد می‌کند. پس از آن به وظایف معلم می‌پردازد و از وضع مالی آنها می‌گوید و به جایگاه آنها در نزد مردم اشاره می‌کند و دیدگاه‌های مثبت و منفی را نسبت به معلم می‌آورد<ref>رفیعی، بهروز، ص261-266</ref>.
پس از این از وجوب شرعی تعلیم می‌گوید و به سخن نووی و ابن جماعه و قابسی استناد می‌کند و از زبان غزالی فن تعلیم را اشرف فنون می‌خواند و تعلیم را از زبان او تعریف می‌کند و آیات و روایاتی را در تأیید اهمیت تعلیم از«احیاء علوم‌الدین»غزالی نقل می‌کند و یادآور می‌شود که از افتخارات مسلمانان است که دریافتند که برای معلمی تنها علم بس نیست و باید از فن و هنر تربیت هم آگاه بود چنانکه ابن عبدون و ابن خلدون گفته‌اند. سپس از امر به معروف و نهی از منکر و نقش تربیتی آن یاد می‌کند و به زمان و چگونگی شروع و تطور و تحول آموزش در اسلام می‌پردازد و برخی از القاب و عناوین کسانی را که کمر به آموزش دیگران می‌بستند، برمی‌شمارد؛ مانند: فقیه، عالم، شیخ، معلم، مؤدب، استاد، مربی، خواجه، امام، ملا، مدرس، معید و رحله. سپس به آیات و روایاتی در شأن و منزلت عالمان(معلمان)روی می‌کند و دیدگاه‌های پار‌های از دانشمندان اسلامی را در این باره بازگو می‌کند. شرایط‍‌ معلمی و ویژگی‌های معلم، فراز دیگر گفتار است و در آن از علم و تقوا و اخلاق یاد می‌کند. پس از آن به وظایف معلم می‌پردازد و از وضع مالی آنها می‌گوید و به جایگاه آنها در نزد مردم اشاره می‌کند و دیدگاه‌های مثبت و منفی را نسبت به معلم می‌آورد<ref>رفیعی، بهروز، ص261-266</ref>.
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references/>