پرش به محتوا

سر سماع: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' الدین' به 'الدین'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدین' به 'الدین')
خط ۷۹: خط ۷۹:
در عبارت شماره 3 به سماع حیوانی اشاره می‌کند که مثلاً شتران با استماع حداء مستغرق سماع می‌شوند که از خوردن و آشامیدن باز می‌مانند و با وجود بار سنگین راههای طولانی را بدون توقّف و خستگی و گرسنگی و تشنگی به سهولت می‌پیمایند <ref>متن، ص 31</ref>. در این خصوص در عبارت شماره 4 حکایتی نغز و شنیدنی را می‌آورد که از قدرت سماع و موسیقی در این حیوان یاد می‌کند<ref>متن، صص 35-33</ref>. و لذا در نتیجه می‌گوید: چون تصرف سماع در حیوانی به مثابتی است که جان عزیز را بذل می‌کند، اگر در انسان تغیّری بادید آید چه عجب باشد! و به سبب آن تغیّر آنرا حُداء و «وجد رحمانی» نام باید نهادن، چون در فوت حیوانی از آن غالبتر می‌باید، چنانکه بیان کردیم<ref>متن، ص 35</ref>.
در عبارت شماره 3 به سماع حیوانی اشاره می‌کند که مثلاً شتران با استماع حداء مستغرق سماع می‌شوند که از خوردن و آشامیدن باز می‌مانند و با وجود بار سنگین راههای طولانی را بدون توقّف و خستگی و گرسنگی و تشنگی به سهولت می‌پیمایند <ref>متن، ص 31</ref>. در این خصوص در عبارت شماره 4 حکایتی نغز و شنیدنی را می‌آورد که از قدرت سماع و موسیقی در این حیوان یاد می‌کند<ref>متن، صص 35-33</ref>. و لذا در نتیجه می‌گوید: چون تصرف سماع در حیوانی به مثابتی است که جان عزیز را بذل می‌کند، اگر در انسان تغیّری بادید آید چه عجب باشد! و به سبب آن تغیّر آنرا حُداء و «وجد رحمانی» نام باید نهادن، چون در فوت حیوانی از آن غالبتر می‌باید، چنانکه بیان کردیم<ref>متن، ص 35</ref>.


ذیل شماره 6 از سماع شهوانی سخن می‌گوید و آن را از نوع موسیقی عاشقانه و خراباتی تلقّی می‌کند<ref>متن، صص 36-35</ref>. و در شماره 7 توضیح می‌دهد که آن منعی که در شریعت در این باره وجود دارد مربوط به این نوع از سماع است، یعنی سماع حیوانی و آن هم از بابت آفتهایی است که در ذیل آن وجود دارد. <ref>متن، ص 36</ref>. شیخ در ذیل شماره 8 هم از آراء ائمّه‌ی اهل سنّت به مانند: [[ابوحنیفه]]، [[مالک]]، [[سفیان ثوری]]، [[احمد حنبل]] و [[شافعی]] یاد می‌کند که هر یک در مقوله‌ی سماع چیزی گفته‌اند که البتّه با هم چندان موافق نیست، و شارح محترم هم در توضیح اشارت می‌دهد که قبل از شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، شیخ کامل [[نجم الدین رازی]] در کتاب [[منارات السائلین و مقامات الطائرین|المنارات السّائرین]] نظریات فقهی این پنج امام مشهور اهل سنّت را در این باره آورده است و نهایتاً هم رأی خویش را در خصوص سماع اعلام نموده<ref>متن، ص 5</ref>.
ذیل شماره 6 از سماع شهوانی سخن می‌گوید و آن را از نوع موسیقی عاشقانه و خراباتی تلقّی می‌کند<ref>متن، صص 36-35</ref>. و در شماره 7 توضیح می‌دهد که آن منعی که در شریعت در این باره وجود دارد مربوط به این نوع از سماع است، یعنی سماع حیوانی و آن هم از بابت آفتهایی است که در ذیل آن وجود دارد. <ref>متن، ص 36</ref>. شیخ در ذیل شماره 8 هم از آراء ائمّه‌ی اهل سنّت به مانند: [[ابوحنیفه]]، [[مالک]]، [[سفیان ثوری]]، [[احمد حنبل]] و [[شافعی]] یاد می‌کند که هر یک در مقوله‌ی سماع چیزی گفته‌اند که البتّه با هم چندان موافق نیست، و شارح محترم هم در توضیح اشارت می‌دهد که قبل از شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، شیخ کامل [[نجمالدین رازی]] در کتاب [[منارات السائلین و مقامات الطائرین|المنارات السّائرین]] نظریات فقهی این پنج امام مشهور اهل سنّت را در این باره آورده است و نهایتاً هم رأی خویش را در خصوص سماع اعلام نموده<ref>متن، ص 5</ref>.


شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در ذیل شماره‌ی 9 در صفحات 38 و 39 در اعتراض به نوع سماع مشهور می‌گوید: و این مشکلتر که امروز این سماع که از راه طبع بی محافظت شرایط می‌کنند، حقّانی می‌دانند و این تغیّر را «وجد رحمانی» می‌خوانند، بر حقّ تعالی افترا می‌کنند و به دوزخ می‌روند. و اگر کسی نصیحتشان می‌کند بدو استهزاء می‌کنند و می‌گویند: بیچاره از این ذوق محروم افتاده است، و در جواب می‌گویند:  
شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در ذیل شماره‌ی 9 در صفحات 38 و 39 در اعتراض به نوع سماع مشهور می‌گوید: و این مشکلتر که امروز این سماع که از راه طبع بی محافظت شرایط می‌کنند، حقّانی می‌دانند و این تغیّر را «وجد رحمانی» می‌خوانند، بر حقّ تعالی افترا می‌کنند و به دوزخ می‌روند. و اگر کسی نصیحتشان می‌کند بدو استهزاء می‌کنند و می‌گویند: بیچاره از این ذوق محروم افتاده است، و در جواب می‌گویند:  
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


شارح در متن تفسیری خود از منابع بسیار زیادی استفاده کرده که برخی از آنها بدین صورت اعلام می‌شود:  
شارح در متن تفسیری خود از منابع بسیار زیادی استفاده کرده که برخی از آنها بدین صورت اعلام می‌شود:  
# الف -  در عرفان و تصوّف: [[تمهیدات] [عین القضات همدانی]، [[حلیة الاولیاء]]، [[عبهر العاشقین]]، [[شرح شطحیات]]، [[النفحات الاهیّه]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[احیاء علوم الدین]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[مقالات شمس تبریزی]]، [[لطائف الإشارات|لطائف الاشارات]]، [[علم القلوب]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|طبقات الصوفیه]] [[سلمی، محمد بن حسین|سلمی]]، [[مرصاد العباد]]، [[قوت القلوب]]، [[کشف المحجوب]] و برخی دیگر.
# الف -  در عرفان و تصوّف: [[تمهیدات] [عین القضات همدانی]، [[حلیة الاولیاء]]، [[عبهر العاشقین]]، [[شرح شطحیات]]، [[النفحات الاهیّه]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[احیاء علومالدین]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[مقالات شمس تبریزی]]، [[لطائف الإشارات|لطائف الاشارات]]، [[علم القلوب]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|طبقات الصوفیه]] [[سلمی، محمد بن حسین|سلمی]]، [[مرصاد العباد]]، [[قوت القلوب]]، [[کشف المحجوب]] و برخی دیگر.
# ب – در دین و حدیث: [[بحار الانوار]]، [[مصباح الشريعة|مصباح الشریعه]]، [[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية|عوالی اللآلی]]، [[النهاية في غريب الحديث و الأثر|النهایه فی غریب الحدیث و الاثر]]، [[المناقب]] [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|مازندرانی]]، [[مستدرک الوسائل]]، [[غرر الحكم و درر الكلم|غررالحکم]]، [[مفتاح الفلاح]] و برخی دیگر.
# ب – در دین و حدیث: [[بحار الانوار]]، [[مصباح الشريعة|مصباح الشریعه]]، [[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية|عوالی اللآلی]]، [[النهاية في غريب الحديث و الأثر|النهایه فی غریب الحدیث و الاثر]]، [[المناقب]] [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|مازندرانی]]، [[مستدرک الوسائل]]، [[غرر الحكم و درر الكلم|غررالحکم]]، [[مفتاح الفلاح]] و برخی دیگر.