۱۰۶٬۵۵۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.↵==' به '. ==') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
نام این شهر در منابع مختلف به صورتهاى آمِد، آمِدا، امیدا، ایمد، حامد، قره آمد و قره حامد آمده است. نام این شهر در سال 1356ق (1937م) به دیار بکرتغییر یافت. | نام این شهر در منابع مختلف به صورتهاى آمِد، آمِدا، امیدا، ایمد، حامد، قره آمد و قره حامد آمده است. نام این شهر در سال 1356ق (1937م) به دیار بکرتغییر یافت. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
او نخست قرآن مجيد را فرا گرفت و کتابى در فقه بر مذهب امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (164-241ق) خواند. پس از آن به بغداد آمد و انواع قرائات قرآن كريم را فرا گرفت. آنگاه فقه حنبلى را نزد ابوالفتح نصر بن فتيان، معروف به ابن المَنّى (501-583ق)، تكمیل كرد و به سماع حديث از ابوالفتح عُبَيد الله بن عبدالله محمدبن شابيل ( | او نخست قرآن مجيد را فرا گرفت و کتابى در فقه بر مذهب امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (164-241ق) خواند. پس از آن به بغداد آمد و انواع قرائات قرآن كريم را فرا گرفت. آنگاه فقه حنبلى را نزد ابوالفتح نصر بن فتيان، معروف به ابن المَنّى (501-583ق)، تكمیل كرد و به سماع حديث از ابوالفتح عُبَيد الله بن عبدالله محمدبن شابيل (متوفای 581ق) پرداخت، ولى ديرى بر نيامد كه به مذهب شافعى گروید و با ابوالقاسم بن فضلان (واثق بن على) (متوفای 595ق) مصاحبت نموده و نزد وى فنّ خلاف را آموخت و در آن براعت يافت. در جدل، طريقه علماى پيشين و از آن جمله طريقه امام ابوالفتح اسعد بن محمّد ابن ابى نصر میهنى (متوفای 527ق) را حفظ كرد. آنگاه به شام رفت و در آنجا به تحصيل علوم معقول پرداخت و در آن علوم ورزيده شد، چنان شد كه به قول [[سيوطى]] «كسى در این علوم در زمانه او داناتر از او نبود». پس از آن به مصر رفت و در محله قرافه الصّغرى، مجاور قبر امام شافعى به «اِعاده» (تكرار درس استادان) پرداخت و مدتى نيز در جامع ظافرىِ قاهره به تدريس مشغول شد. اندك اندك آوازه فضل و كمال او فزونى يافت، اما گروهى از فقيهان بر او حسد بردند و تعصب كردند و او را به فساد عقيده و پيروى از فلاسفه و حكما و اعتقاد به مذهب معطّله نسبت دادند. كمكم كار بدانجا كشيد كه مخالفانش محضرى نوشتند و در آن ريختن خون او را مباح شمردند و برای امضا به علماى شهر دادند. آمدى از بيم جان، شبانه از قاهره بيرون آمد و به شام رفت و در شهر حماه اقامت گزيد و به گفته [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى اصيبعه]]، كه خود در نزد او فلسفه خوانده بود، به خدمت پادشاه ايّوبى المللك المنصور ناصرالدين درآمد و او حقوق سالانهاى برای آمدى مقرر كرد. آمدى دو سال در خدمت ملك منصور ماند و در همان جا آثار خود را در اصول دين، فقه، منطق، حكمت و خلاف نوشت. در سال 616ق به دمشق آمد. در آنجا مدتى اقامت داشت و الملك المعظم عيسى بن محمد ايوبى (متوفای 624ق) تدريس در مدرسه عَزيزيّه دمشق را به او واگذار كرد، اما چون برادرش، الملك الاشرف موسى بن محمد (متوفای 635ق)، حكومت يافت، وى را از آن مقام بركنار كرد و دستور داد كه در مدارس اعلام كنند كه هر كس جز فقه و حديث و تفسير چيزى بگوید، و بویژه از سخنان فلاسفه يادى بكند، او را از این شهر خواهيم راند. حقيقت این است كه آمدى، همچنان كه ابن تَغْرى بِرْدى مىنویسد، به سبب همین اشتغال به منطق و علوم اوايل نزد بنو العادل يعنى المللك المعظم، الملك الاشرف و الملك الكامل، حرمت و منزلتى نداشت (285/6). [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]]، (134/3) مىگوید: هرگاه آمدى نزد الملك المعظم مىآمد، پادشاه به پاى او بلند نمىشد و اعتنايى به وى نمىكرد. همو اشارت مىكند كه آمدى تارك الصّلوه بوده است. گویا كشمكشهاى مذهبى میان علما، در این اتهامات بىتأثير نبوده است. ظاهراً منشأ اتهامات مزبور روايت تندى است كه ذهبى نقل كرده و سُبكى در مقام ردّ و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]]، در مقام تعديل آن بر آمدهاند. | ||
== وفات == | == وفات == |