پرش به محتوا

ابن نقّاش‌، محمد بن‌ علی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:
| اندازه تصویر =  
| اندازه تصویر =  
| توضیح تصویر =  
| توضیح تصویر =  
| نام کامل = ابن نقّاش، ابواُمامه شمس‌الدین محمد بن ‌علی بن ‌عبدالواحد دَکّالی
| نام کامل = ابن نقّاش، ابواُمامه شمس‌الدین محمد بن ‌علی بن ‌عبدالواحد دَکّالی
| نام‌های دیگر =  
| نام‌های دیگر =  
| لقب = شمسالدین دکالی
| لقب = شمسالدین دکالی
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =  
| پیش از =  
| اساتید = تقی‌الدین سبکی، ابوحیان نحوی
| اساتید = تقی‌الدین سبکی، ابوحیان نحوی
| مشایخ =  
| مشایخ =  
| معاصرین = ناصر حسن بن ‌محمد بن ‌قلاوون
| معاصرین = ناصر حسن بن ‌محمد بن ‌قلاوون
| شاگردان =  
| شاگردان =  
| اجازه اجتهاد از =  
| اجازه اجتهاد از =  
خط ۴۷: خط ۴۷:


==خاندان==
==خاندان==
گویا اصل خاندان او از شهر دکاله مغرب بود و نسبت دکالی به همین جهت به وی داده شده است.
گویا اصل خاندان او از شهر دکاله مغرب بود و نسبت دکالی به همین جهت به وی داده شده است.


==ولادت==
==ولادت==
خط ۵۶: خط ۵۶:


==فعالیت علمی ==
==فعالیت علمی ==
ابن ‌نقاش با اینکه بسیار جوان بود، در مدارس و جوامع مصر چون جامع الازهر، مسجد ابن ‌طولون و مسجد اصلم به تدریس و وعظ و خطابه پرداخت.
ابن ‌نقاش با اینکه بسیار جوان بود، در مدارس و جوامع مصر چون جامع الازهر، مسجد ابن ‌طولون و مسجد اصلم به تدریس و وعظ و خطابه پرداخت.  


او در مجالس درس وعظ خود تقلید صرف از نویسندگان پیشین را در تفسیر و فقه مورد انتقاد قرار می‌داد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری و فقه مورد انتقاد قرار می‌داد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری که در جامع الازهر داشت به شیوه‌ای نو تفسیر می‌گفت و از تفاسیر گذشتگان استفاده نمی‌کرد. وی همین دروس را به صورت کتابی تدوین کرده است. همچنین در انتقاد از شیوه متداول مردم عصر خود در جمله معروفی آنان را نه پیرو پیامبر(ص) و شافعی بلکه پیرو نووی و رافعی شمرده است. شاید این افکار ابن ‌نقاش که آن را تبلیغ می‌کرد، چندان خوشایند دیگر فقیهان شافعی مصر نبود و آنان را بر ضد او تحریک می‌کرد، تا آنجا که چون ابن ‌نقاش در پاسخ سؤال یک قطبی ــ درباره مسائل اهل ذمه ــ جوابی ظاهراً مخالف نظر شافعی داد، این فتوا دستاویزی برای مخالفان گردید تا او را به اتهاماتی چون گرایش به مکتب ظاهری ابن ‌حزم متهم نمایند. گرچه ابن ‌نقاش با برخی امیران مملوکی رابطه‌ای نیکو داشت، با وجود این، مخالفت چندان بالا گرفت که [[قطب‌الدین هرماس]] یکی از فقهای متنفذ شافعی در دربار مصر ابن ‌نقاش را نه محکمه کشانید و در محاکمه‌ای که به ریاست قاضی القضاه شافعی عزالدین ابن ‌جماعه ترتیب یافت، از دادن فتوا ممنوع گردید و حتی گفته شده است که مدتی نیز به زندان انداخته شد. ابن ‌نقاش در 755ق به دمشق رفت و در آنجا مورد عنایت استاد قدیمش تقی‌الدین سبکی که در آن هنگام قضای دمشق را بر عهده داشت، قرار گرفت. او با نائب سلطان در دمشق نیز آشنایی داشت و مورد اکرام وی واقع شد. همچنین ابن ‌نقاش از پیش با صلاح‌الدین صفدی عالِم شامی معاصرش مکاتبات بسیار دوستانه‌ای داشته است. از این‌رو مجالس وعظ و خطابه ابن ‌نقاش در جامع اموی دمشق با استقبال زیادی مواجه شد. ابن ‌نقاش برای وعظ سفری نیز به قدس کرده و احتمالاً به همین منظور سفر دیگری به حماه داشته و مورد عنایت حاکم آنجا واقع شده است. محتمل است ابن ‌نقاش پیش از 759ق به مصر بازگشته باشد، زیرا سیاق رساله او در مورد اهل ذمه که در آن سال نوشته شده، دلالت بر آن دارد که در مصر تألیف شده است. او در مصر نفوذ و ریاستی به هم رسانید و نزد حکمران وقت، ملک ناصر حسن بن ‌محمد بن ‌قلاوون منزلت ویژه‌ای یافت.
او در مجالس درس وعظ خود تقلید صرف از نویسندگان پیشین را در تفسیر و فقه مورد انتقاد قرار می‌داد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری و فقه مورد انتقاد قرار می‌داد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری که در جامع الازهر داشت به شیوه‌ای نو تفسیر می‌گفت و از تفاسیر گذشتگان استفاده نمی‌کرد. وی همین دروس را به صورت کتابی تدوین کرده است. همچنین در انتقاد از شیوه متداول مردم عصر خود در جمله معروفی آنان را نه پیرو پیامبر(ص) و شافعی بلکه پیرو نووی و رافعی شمرده است. شاید این افکار ابن ‌نقاش که آن را تبلیغ می‌کرد، چندان خوشایند دیگر فقیهان شافعی مصر نبود و آنان را بر ضد او تحریک می‌کرد، تا آنجا که چون ابن ‌نقاش در پاسخ سؤال یک قطبی ــ درباره مسائل اهل ذمه ــ جوابی ظاهراً مخالف نظر شافعی داد، این فتوا دستاویزی برای مخالفان گردید تا او را به اتهاماتی چون گرایش به مکتب ظاهری ابن ‌حزم متهم نمایند. گرچه ابن ‌نقاش با برخی امیران مملوکی رابطه‌ای نیکو داشت، با وجود این، مخالفت چندان بالا گرفت که [[قطب‌الدین هرماس]] یکی از فقهای متنفذ شافعی در دربار مصر ابن ‌نقاش را نه محکمه کشانید و در محاکمه‌ای که به ریاست قاضی القضاه شافعی عزالدین ابن ‌جماعه ترتیب یافت، از دادن فتوا ممنوع گردید و حتی گفته شده است که مدتی نیز به زندان انداخته شد. ابن ‌نقاش در 755ق به دمشق رفت و در آنجا مورد عنایت استاد قدیمش تقی‌الدین سبکی که در آن هنگام قضای دمشق را بر عهده داشت، قرار گرفت. او با نائب سلطان در دمشق نیز آشنایی داشت و مورد اکرام وی واقع شد. همچنین ابن ‌نقاش از پیش با صلاح‌الدین صفدی عالِم شامی معاصرش مکاتبات بسیار دوستانه‌ای داشته است. از این‌رو مجالس وعظ و خطابه ابن ‌نقاش در جامع اموی دمشق با استقبال زیادی مواجه شد. ابن ‌نقاش برای وعظ سفری نیز به قدس کرده و احتمالاً به همین منظور سفر دیگری به حماه داشته و مورد عنایت حاکم آنجا واقع شده است. محتمل است ابن ‌نقاش پیش از 759ق به مصر بازگشته باشد، زیرا سیاق رساله او در مورد اهل ذمه که در آن سال نوشته شده، دلالت بر آن دارد که در مصر تألیف شده است. او در مصر نفوذ و ریاستی به هم رسانید و نزد حکمران وقت، ملک ناصر حسن بن ‌محمد بن ‌قلاوون منزلت ویژه‌ای یافت.  


زمانی که میان او و یکی از علمای بزرگ مصر، به نام قطب‌الدین محمد بن ‌المقدسی معروف به هرماس که عمرش تقریباً دو برابر وی بود، اختلاف افتاد، ابن ‌نقاش توانست حسن نظر ملک ناصر را نسبت به او به کلی زائل سازد. نقل شده است که در 761ق سلطان به همراه ابن ‌نقاش به طرف عمارت هرماس رفته، آن را ویران ساخت و هرماس را تازیانه زد و به مصیاف تبعید کرد. این موفقیت برای ابن ‌نقاش دیری نپایید، زیرا ملک ناصر در 762ق کشته شد و پس از قتل او هرماس به قاهره بازگشت، جایگاه ابن ‌نقاش متزلزل گردید و سال بعد در حالی که در آن روزگاردر مصر بر ضد قبطیان مسیحی وجود داشت، مهم جلوه می‌کند. به دنبال دستور ملک صالح در 755ق برای محدود کردن شدید اهل ذمه، ابن ‌نقاش در 759ق ضمن رساله‌ای با عنوان المذمة فی استعمال اهل الذمة که درواقع فتوایی با تمسک به آیات قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره برخی از خلفا بود، با لحنی شدید خواستار محدود کردن اهل ذمه شد. با مقایسه‌ای بین این رساله و فصل مربوط به اهل ذمه از کتاب معالم القربۀ ابن ‌اخوه، فقیه شافعی مصری که حدود نیم قرن پیش‌تر تألیف شده بود، در برخی مواضع این دو رابطه نزدیکی احساس می‌شود.  
زمانی که میان او و یکی از علمای بزرگ مصر، به نام قطب‌الدین محمد بن ‌المقدسی معروف به هرماس که عمرش تقریباً دو برابر وی بود، اختلاف افتاد، ابن ‌نقاش توانست حسن نظر ملک ناصر را نسبت به او به کلی زائل سازد. نقل شده است که در 761ق سلطان به همراه ابن ‌نقاش به طرف عمارت هرماس رفته، آن را ویران ساخت و هرماس را تازیانه زد و به مصیاف تبعید کرد. این موفقیت برای ابن ‌نقاش دیری نپایید، زیرا ملک ناصر در 762ق کشته شد و پس از قتل او هرماس به قاهره بازگشت، جایگاه ابن ‌نقاش متزلزل گردید و سال بعد در حالی که در آن روزگاردر مصر بر ضد قبطیان مسیحی وجود داشت، مهم جلوه می‌کند. به دنبال دستور ملک صالح در 755ق برای محدود کردن شدید اهل ذمه، ابن ‌نقاش در 759ق ضمن رساله‌ای با عنوان المذمة فی استعمال اهل الذمة که درواقع فتوایی با تمسک به آیات قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره برخی از خلفا بود، با لحنی شدید خواستار محدود کردن اهل ذمه شد. با مقایسه‌ای بین این رساله و فصل مربوط به اهل ذمه از کتاب معالم القربۀ ابن ‌اخوه، فقیه شافعی مصری که حدود نیم قرن پیش‌تر تألیف شده بود، در برخی مواضع این دو رابطه نزدیکی احساس می‌شود.