پرش به محتوا

ابن ابی‌اصبع مصری، عبدالعظیم بن عبدالواحد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای '
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ا' به 'ابن‌ ا')
جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۲: خط ۵۲:


==آثار==
==آثار==
تحرير التحبير كه قلقشندى آن را به اختصار التحبير ذكر كرده است، نخستين کتاب مفصل و مبسوطى بود كه در علم بديع نوشته مى‌شد. این کتاب در دورانهاى بعد سخت مورد توجه ادبا قرار گرفت و از جمله مآخذ اصلى دائرةالمعارفهاى بزرگ ادبى مانند صبح الاعشى قلقشندى (د 821 ق)، خزانة الادب ابن حجۀ حموى (د 837 ق)، معاهد التنصيص على بن ابراهیم عباسى (د 963 ق) و خزانة الادب بغدادى (د 1093 ق) به شمار مى‌آيد.
تحرير التحبير كه قلقشندى آن را به اختصار التحبير ذكر كرده است، نخستين کتاب مفصل و مبسوطى بود كه در علم بديع نوشته مى‌شد. این کتاب در دورانهاى بعد سخت مورد توجه ادبا قرار گرفت و از جمله مآخذ اصلى دائرةالمعارفهاى بزرگ ادبى مانند صبح الاعشى قلقشندى (متوفای  821 ق)، خزانة الادب ابن حجۀ حموى (متوفای  837 ق)، معاهد التنصيص على بن ابراهیم عباسى (متوفای  963 ق) و خزانة الادب بغدادى (متوفای  1093 ق) به شمار مى‌آيد.


ابن ابی‌اصبع پس از فراغت از تأليف تحرير به نوشتن کتاب ديگرى زير عنوان البرهان في اعجاز القرآن كه گاه به نام بيان البرهان في اعجاز القرآن نيز خوانده مى‌شود، پرداخت و به عنوان بخش پایانى آن، ابواب بديع ویژۀ قرآن كريم را از کتاب تحرير التحبير جدا ساخت و با افزودن مطالبى، عنوان مستقل بديع القرآن را بر آن نهاد.در این کتاب 22 باب از ابواب تحرير نيامده، ولى 7 باب كه در تحرير از آنها سخنى نرفته بود، افزوده شده است. از کتاب البرهان في اعجاز القرآن ظاهرا تنها یک نسخه خطى باقى است، اما نسخ خطى بديع القرآن بسيار است.اين کتاب چند بار چاپ شده و به فارسی نيز ترجمه گرديده است.
ابن ابی‌اصبع پس از فراغت از تأليف تحرير به نوشتن کتاب ديگرى زير عنوان البرهان في اعجاز القرآن كه گاه به نام بيان البرهان في اعجاز القرآن نيز خوانده مى‌شود، پرداخت و به عنوان بخش پایانى آن، ابواب بديع ویژۀ قرآن كريم را از کتاب تحرير التحبير جدا ساخت و با افزودن مطالبى، عنوان مستقل بديع القرآن را بر آن نهاد.در این کتاب 22 باب از ابواب تحرير نيامده، ولى 7 باب كه در تحرير از آنها سخنى نرفته بود، افزوده شده است. از کتاب البرهان في اعجاز القرآن ظاهرا تنها یک نسخه خطى باقى است، اما نسخ خطى بديع القرآن بسيار است.اين کتاب چند بار چاپ شده و به فارسی نيز ترجمه گرديده است.
خط ۶۲: خط ۶۲:
ديوان ابن ابی‌اصبع به نام صحاح المدائح به اشعار وى در مدح پيامبر اكرم(ص) و خلفاى راشدين و قطعاتى از آن به مدح اهل‌بيت(ع) اختصاص دارد.از تعبيرات خود وى دربارۀ این کتاب مى‌توان دريافت كه مؤلّف در نحوۀ تدوین و نامگذارى این کتاب نكات دقيقى را در نظر داشته است. از این کتاب یک نسخۀ عكسى در دار الكتب المصريّه به شمارۀ 4931 ادب موجود است.
ديوان ابن ابی‌اصبع به نام صحاح المدائح به اشعار وى در مدح پيامبر اكرم(ص) و خلفاى راشدين و قطعاتى از آن به مدح اهل‌بيت(ع) اختصاص دارد.از تعبيرات خود وى دربارۀ این کتاب مى‌توان دريافت كه مؤلّف در نحوۀ تدوین و نامگذارى این کتاب نكات دقيقى را در نظر داشته است. از این کتاب یک نسخۀ عكسى در دار الكتب المصريّه به شمارۀ 4931 ادب موجود است.


ديگر آثار ابن ابی‌اصبع عبارتند از:درر الامثال كه وى در آنجا كه چگونگى گردآورى و تدوین این کتاب را توضيح مى‌دهد، از آن به عنوان کتاب كبير ياد مى‌كند؛ الكافلة بتأویل تلك عشرة كاملة که زركشى (د 794 ق) نسخه‌اى از این رساله را در اختيار داشته و در کتاب خود، البرهان، قسمتى از آن را نقل كرده است؛ الشافية في علم القافية؛ المیزان في الترجيح بين كلام قدامة و خصومه، ابن ابی‌اصبع این دو کتاب را در اثبات شعر نبودن قرآن مجيد تأليف كرده و کتاب اخير ظاهرا ناتمام مانده است. توصيه‌هاى ابن ابی‌اصبع به كاتبان و شاعران نيز كه به صورت خاتمۀ «باب التهذيب و التأديب» در کتاب تحرير التحبير آمده است و قسمتى از آن در صبح الاعشى و مختصرى از آن در خزانة الادب و برگزيده‌اى از آن در انوار الربيع آمده، شايسته است كه به عنوان یک رسالۀ جداگانه مورد تحقيق و تجزيه و تحليل قرار گیرد.ابن ابی‌اصبع در این توصيه‌ها بر اصالت معانى نسبت به الفاظ تكيه مى‌كند و شاعران و نثر نویسان را از صنايع لفظى تهى از محسنات معنوى برحذر مى‌دارد و پيروى از شيوۀ سخنورى [[امام على(ع)]] و یکّه تازان میدانهاى فصاحت و بلاغت مانند ابن مقفّع، سهل بن هارون و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه پيروان آن حضرت هستند، توصيه مى‌كند.
ديگر آثار ابن ابی‌اصبع عبارتند از:درر الامثال كه وى در آنجا كه چگونگى گردآورى و تدوین این کتاب را توضيح مى‌دهد، از آن به عنوان کتاب كبير ياد مى‌كند؛ الكافلة بتأویل تلك عشرة كاملة که زركشى (متوفای  794 ق) نسخه‌اى از این رساله را در اختيار داشته و در کتاب خود، البرهان، قسمتى از آن را نقل كرده است؛ الشافية في علم القافية؛ المیزان في الترجيح بين كلام قدامة و خصومه، ابن ابی‌اصبع این دو کتاب را در اثبات شعر نبودن قرآن مجيد تأليف كرده و کتاب اخير ظاهرا ناتمام مانده است. توصيه‌هاى ابن ابی‌اصبع به كاتبان و شاعران نيز كه به صورت خاتمۀ «باب التهذيب و التأديب» در کتاب تحرير التحبير آمده است و قسمتى از آن در صبح الاعشى و مختصرى از آن در خزانة الادب و برگزيده‌اى از آن در انوار الربيع آمده، شايسته است كه به عنوان یک رسالۀ جداگانه مورد تحقيق و تجزيه و تحليل قرار گیرد.ابن ابی‌اصبع در این توصيه‌ها بر اصالت معانى نسبت به الفاظ تكيه مى‌كند و شاعران و نثر نویسان را از صنايع لفظى تهى از محسنات معنوى برحذر مى‌دارد و پيروى از شيوۀ سخنورى [[امام على(ع)]] و یکّه تازان میدانهاى فصاحت و بلاغت مانند ابن مقفّع، سهل بن هارون و [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه پيروان آن حضرت هستند، توصيه مى‌كند.


کتاب‌ها و رساله‌هاى ياد شده تنها يادگارهاى بر جاى مانده از ابن ابى اصبح است، و روايت درستى حاكى از اينكه وى شاگرد يا شاگردانى را مشخّصا تربيت كرده باشد در دست نيست، جز آن كه ابن صابونى نوشته كه دستخط اجازۀ كاملى از او داشته است.همچنين، بر اثر یکى بودن لقب ابن أبى اصبع(زكى‌الدين) با فقيه و محدّث معروف مصرى زكىّ‌الدين عبدالعظيم منذرى (د 656 ق)، [[ذهبى]] در کتاب المشتبه آورده است كه دمیاطى از ابن ابی‌اصبع روايت كرده است.البته این اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است. نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق)کتاب الكواكب الدّرية في نظم القواعد‌الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابی‌اصبع نسبت داده‌اند. حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابی‌اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند؛ در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت ملاحظه مى‌شود كه ابن ابی‌اصبع خود را پيرو هيچ یک از این مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ویژه‌اش از على(ع) به عنوان «امام علی عليه‌السلام» و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده و مطلبى كه در باب تحویل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص) به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حمیرى (د ح 225 ق) در مدح آن حضرت دارد و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه برای از میان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.
کتاب‌ها و رساله‌هاى ياد شده تنها يادگارهاى بر جاى مانده از ابن ابى اصبح است، و روايت درستى حاكى از اينكه وى شاگرد يا شاگردانى را مشخّصا تربيت كرده باشد در دست نيست، جز آن كه ابن صابونى نوشته كه دستخط اجازۀ كاملى از او داشته است.همچنين، بر اثر یکى بودن لقب ابن أبى اصبع(زكى‌الدين) با فقيه و محدّث معروف مصرى زكىّ‌الدين عبدالعظيم منذرى (متوفای  656 ق)، [[ذهبى]] در کتاب المشتبه آورده است كه دمیاطى از ابن ابی‌اصبع روايت كرده است.البته این اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است. نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق)کتاب الكواكب الدّرية في نظم القواعد‌الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابی‌اصبع نسبت داده‌اند. حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابی‌اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند؛ در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت ملاحظه مى‌شود كه ابن ابی‌اصبع خود را پيرو هيچ یک از این مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ویژه‌اش از على(ع) به عنوان «امام علی عليه‌السلام» و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده و مطلبى كه در باب تحویل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص) به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حمیرى (متوفای  ح 225 ق) در مدح آن حضرت دارد و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه برای از میان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.


بر اساس شرح حال مختصرى كه بر یکى از نسخه‌هاى کتاب بديع القرآن آمده است، بعضى احتمال داده‌اند كه نسب ابن ابی‌اصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مى‌كند و اشاره‌اى به نسبت داشتن با او ندارد، نمى‌توان این احتمال را پذيرفت<ref>لسانی فشارکی، محمدعلی، ج2، ص625-627</ref>.
بر اساس شرح حال مختصرى كه بر یکى از نسخه‌هاى کتاب بديع القرآن آمده است، بعضى احتمال داده‌اند كه نسب ابن ابی‌اصبع به شاعر معروف جاهلى،ذو الاصبع عدوانى برسد، اما با توجه به اينكه خود وى شاعر نامبرده را فقط با عنوان معروف ذو الاصبع عدوانى ياد مى‌كند و اشاره‌اى به نسبت داشتن با او ندارد، نمى‌توان این احتمال را پذيرفت<ref>لسانی فشارکی، محمدعلی، ج2، ص625-627</ref>.