۱۵٬۴۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
| اساتید = اميرمؤمنان | | اساتید = اميرمؤمنان عليهالسّلام، ابن مسعود، حذيفه، ابودرداء و سلمان | ||
| مشایخ = | | مشایخ = | ||
| معاصرین = | | معاصرین = | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
از امیرمؤمنان | از امیرمؤمنان علیهالسّلام، ابن مسعود- که استاد او بود- حذیفه، ابودرداء و سلمان نقل حدیث کرده است؛ | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==علقمه در کلام بزرگان== | ==علقمه در کلام بزرگان== | ||
او در جنگ صفین در کنار امیرمؤمنان | او در جنگ صفین در کنار امیرمؤمنان علیهالسّلام بود؛ آن قدر جنگید که شمشیرش به خون آغشته گردید و پایش آسیب دید و برادرش ابىّ بن قیس شهید شد و به این دلیل که زیاد نماز مىگزارد به او «ابوالصلاه» مىگفتند. نصر بن مزاحم مىگوید: «پاى علقمه بن قیس فقیه آسیب دید و او مىگفت: من پایم را سالمتر از این نمىخواهم؛ زیرا به وسیله آن امید ثواب از پروردگار را دارم. آرزو داشتم برادرم و برخى از مؤمنان را در خواب ببینم که دیدم و به برادرم گفتم: چگونه وارد آن جهان شدى؟ گفت: ما و دشمنانمان با هم ملاقات کردیم و در محضر الهى با یکدیگر به احتجاج پرداختیم و ما بر آنان پیروز شدیم؛ از زمانى که به خود آمدهام چنان شادمانى به خود ندیدهام که با این خواب به من دست داد». | ||
خطیب مىگوید: «علقمه یکى از پیشگامان فقه و حدیث بود و همراه امیرمؤمنان | خطیب مىگوید: «علقمه یکى از پیشگامان فقه و حدیث بود و همراه امیرمؤمنان علیهالسّلام وارد مدائن شد و با او در جنگ نهروان شرکت نمود. اعمش از مسلم بطین روایت مىکند که علقمه در جنگ نهروان با امیرمؤمنان علیهالسّلام بود، و شمشیرش را از خون (دشمنان) رنگین کرده بود. همچنین در جنگ صفین شرکت جست». | ||
او در غزوه خراسان شرکت جست و سپس مدت دو سال در خوارزم اقامت گزید و به مرو رفت و در آنجا نیز مدتى ماند. ابن سعد مىگوید: «در آنجا نیز دو سال اقامت داشت». | او در غزوه خراسان شرکت جست و سپس مدت دو سال در خوارزم اقامت گزید و به مرو رفت و در آنجا نیز مدتى ماند. ابن سعد مىگوید: «در آنجا نیز دو سال اقامت داشت». | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
از آن چیز گوارا و خوش خوراک بیاور. اشاره به آیه «فَإِنْ طِبْنَ لَکمْ عَنْ شَیءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً؛ اگر از آنچه از طیب خاطر و رضایت قلبى به شما دادند، آن را بخورید و گواراتان باد». او در کوفه، زمان فرمانروایى عبیداللّه بن زیاد در دوران خلافت یزید به سال 62 درگذشت. | از آن چیز گوارا و خوش خوراک بیاور. اشاره به آیه «فَإِنْ طِبْنَ لَکمْ عَنْ شَیءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً؛ اگر از آنچه از طیب خاطر و رضایت قلبى به شما دادند، آن را بخورید و گواراتان باد». او در کوفه، زمان فرمانروایى عبیداللّه بن زیاد در دوران خلافت یزید به سال 62 درگذشت. | ||
شیخ طوسى در کتاب «رجال» او را از اصحاب امیرمؤمنان | شیخ طوسى در کتاب «رجال» او را از اصحاب امیرمؤمنان علیهالسّلام به شمار آورده است. کشّى مىگوید: «علقمه فقیه در دین، قارى قرآن و عالم به فرائض بود؛ در جنگ صفین شرکت جست و یکى از پاهایش آسیب دید که از آن ناحیه مىلنگید. | ||
برادرش حارث نیز فقیهى | برادرش حارث نیز فقیهى جلیلالقدر بود و برادر دیگرش ابىّ بن قیس در جنگ صفین به شهادت رسید». | ||
علقمه از جمله ثقات دهگانهاى است که از اصحاب خاص امیرمؤمنان | علقمه از جمله ثقات دهگانهاى است که از اصحاب خاص امیرمؤمنان علیهالسّلام شمرده مىشوند. ثقهالاسلام کلینى در کتاب «الرسائل» از على بن ابراهیم قمى نقل مىکند: | ||
«امیرمؤمنان | «امیرمؤمنان علیهالسّلام پس از بازگشت از جنگ نهروان نامهاى نوشت و در آن موضع خود را نسبت به حکومت بر مؤمنان بیان داشت و اصحاب ثقه و مقرب خود را بر آن گواه گرفت و به کاتب خود عبیداللّه بن ابورافع دستور داد که آن را در اجتماع بر مردم بخواند.- مىگوید:- حضرت کاتب خود عبیداللّه بن ابورافع را خواست و به او فرمود: | ||
ده نفر از افراد مورد اعتماد مرا فراخوان. گفت: نام آنان را بفرمایید. حضرت فرمود: | ده نفر از افراد مورد اعتماد مرا فراخوان. گفت: نام آنان را بفرمایید. حضرت فرمود: | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
جندب بن زهیر، عبداللّه بن بدیله، حجر بن عدىّ، سلیمان بن صرد، مسیب بن نجیه، علقمه، أشتر، سعید بن قیس و امثال آنان که فراوان بودند، ولى در جنگ از بین رفتند. | جندب بن زهیر، عبداللّه بن بدیله، حجر بن عدىّ، سلیمان بن صرد، مسیب بن نجیه، علقمه، أشتر، سعید بن قیس و امثال آنان که فراوان بودند، ولى در جنگ از بین رفتند. | ||
پس از آن نیز افزون گردیده تا اینکه همراه امام حسین | پس از آن نیز افزون گردیده تا اینکه همراه امام حسین علیهالسّلام و پس از وى به شهادت رسیدند»<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص351-355</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |