۱۵٬۵۲۲
ویرایش
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
«. . . جبریها مىپندارند که قدرت موجب مقدور است و بر آن حمل مىشود و وجود قدرت بدون آنکه مقدور با آن همراه باشد درست نیست. ولى ما معتقدیم مقدورى که با قدرت به وجود مىآید در حقیقت همان فعل بنده است، چه آن فعل طاعت باشد یا معصیت یا مباح، انسان است که آن فعل را به وجود مىآورد، ولى جبریان معتقدند که تمامى کارهاى مقدور فعل خداست و اوست که افعال را ایجاد مىکند و کسى جز او موجد افعال نیست. و نیز مىگویند: «مراد از اینکه مىگوییم فلان شخص فلان کار را انجام داد این است که آن کار را کسب کرد، و اگر حقیقت کسب را از آنان بپرسند جواب قانعکننده و درستى نمىدهند و از سخنان آنان فایده معقولى به دست نمىآید». | «. . . جبریها مىپندارند که قدرت موجب مقدور است و بر آن حمل مىشود و وجود قدرت بدون آنکه مقدور با آن همراه باشد درست نیست. ولى ما معتقدیم مقدورى که با قدرت به وجود مىآید در حقیقت همان فعل بنده است، چه آن فعل طاعت باشد یا معصیت یا مباح، انسان است که آن فعل را به وجود مىآورد، ولى جبریان معتقدند که تمامى کارهاى مقدور فعل خداست و اوست که افعال را ایجاد مىکند و کسى جز او موجد افعال نیست. و نیز مىگویند: «مراد از اینکه مىگوییم فلان شخص فلان کار را انجام داد این است که آن کار را کسب کرد، و اگر حقیقت کسب را از آنان بپرسند جواب قانعکننده و درستى نمىدهند و از سخنان آنان فایده معقولى به دست نمىآید». | ||
==پندارهاى معتزله در | ==پندارهاى معتزله در احوال«. . . از زشتترین عقیدههاى معتزله که با گفتار ملحدین هماهنگ است این است که مىگویند: == | ||
همه اشیاء پیش از آنکه حادث شوند اشیاء بودهاند، و بدین قناعت نکرده و گفتهاند «جوهرها» در حال عدم نیز «جواهرند»، همچنین «اعراض» هم قبل از وجود باز اعراض بودهاند، مثلا سیاهى در حال عدم نیز سیاهى بوده است، همچنین حرکت هم قبل از وجود، حرکت بوده، و درباره سایر اعراض هم همین حرف را مىزنند و معتقدند که تمام اشیاء در عدم نیز «ذوات» بودهاند چنانکه در حال وجود هم «ذوات» هستند. این عقیده در حقیقت انکار فعل فاعل و با گفتار ملحدان همانند است. | همه اشیاء پیش از آنکه حادث شوند اشیاء بودهاند، و بدین قناعت نکرده و گفتهاند «جوهرها» در حال عدم نیز «جواهرند»، همچنین «اعراض» هم قبل از وجود باز اعراض بودهاند، مثلا سیاهى در حال عدم نیز سیاهى بوده است، همچنین حرکت هم قبل از وجود، حرکت بوده، و درباره سایر اعراض هم همین حرف را مىزنند و معتقدند که تمام اشیاء در عدم نیز «ذوات» بودهاند چنانکه در حال وجود هم «ذوات» هستند. این عقیده در حقیقت انکار فعل فاعل و با گفتار ملحدان همانند است. | ||