۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيوطى ' به 'سيوطى ') |
جز (جایگزینی متن - 'سمعانى' به 'سمعانى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
او محدث و اديب بوده و ابن قطلوبغا وى را در شمار حنفيان آورده است. | او محدث و اديب بوده و ابن قطلوبغا وى را در شمار حنفيان آورده است. | ||
وى از ابوالقاسم، محمود بن محمد صوفى حديث آموخت، سپس به مرو رفت و نزد ابوالمظفر، منصور، نياى عبد الكريم | وى از ابوالقاسم، محمود بن محمد صوفى حديث آموخت، سپس به مرو رفت و نزد ابوالمظفر، منصور، نياى عبد الكريم [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]، به كار حديث ادامه داد و چون بر زبان، نظم و نثر عرب احاطه داشت، در اين شهر با بزرگان ادب به مناظره و مشاعره مىپرداخت. | ||
وى و برادرش محمد، ملقب به ذوالمناقب كه در دوره تحصيل در اخسيكت و سفر به مرو همراه او بود، هر دو، در ميان اديبان مرو به چيرگى شهره بودند. | وى و برادرش محمد، ملقب به ذوالمناقب كه در دوره تحصيل در اخسيكت و سفر به مرو همراه او بود، هر دو، در ميان اديبان مرو به چيرگى شهره بودند. | ||
[[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]، مىگويد: «بيشتر فضلاى خراسان نزد وى ادب مىآموختند، اما از شاگردانش، كسى را جز خود [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] نمىشناسيم». | |||
وى در مرو به کتابت در ديوان حكومت اشتغال داشت و در همان شهر درگذشت. بيشتر منابع، تاريخ وفات او را 428ق، نوشتهاند، بهجز [[سيوطى]] كه تاريخ 526ق و | وى در مرو به کتابت در ديوان حكومت اشتغال داشت و در همان شهر درگذشت. بيشتر منابع، تاريخ وفات او را 428ق، نوشتهاند، بهجز [[سيوطى]] كه تاريخ 526ق و [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]، در «[[الأنساب]]» كه 530ق، را ياد كردهاند. | ||
همه آنچه از اخسيكتى در دست است، ابياتى بيش نيست؛ چند بيتى در باره سمعانى سروده و به خود او داده است و دو پاره شعر كه يكى را ياقوت از روى ديوان شعر او بازگو كرده است. اين شعر، پاسخى است به دو بيت از ابوالعلاى معرى كه در آن مردم دنيا را از دو گروه بيرون نمىداند: عاقل بىدين و ديندار بىعقل. وى در پاسخ، ديندار را بههرحال، رستگار و بىدين را گمراه مىداند و ابوالعلا را سرگردان در اين وادى. | همه آنچه از اخسيكتى در دست است، ابياتى بيش نيست؛ چند بيتى در باره [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] سروده و به خود او داده است و دو پاره شعر كه يكى را ياقوت از روى ديوان شعر او بازگو كرده است. اين شعر، پاسخى است به دو بيت از ابوالعلاى معرى كه در آن مردم دنيا را از دو گروه بيرون نمىداند: عاقل بىدين و ديندار بىعقل. وى در پاسخ، ديندار را بههرحال، رستگار و بىدين را گمراه مىداند و ابوالعلا را سرگردان در اين وادى. | ||
منابع، مجموعاً چهار اثر به وى نسبت دادهاند كه هيچكدام بر جاى نمانده است كه عبارتند از: | منابع، مجموعاً چهار اثر به وى نسبت دادهاند كه هيچكدام بر جاى نمانده است كه عبارتند از: |
ویرایش