۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '(عليه السلام)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - '(صلى الله عليه و آله)' به '(ص)') |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
شارح در ابتداى جلد چهارم كه تتمه باب طهارت است مقدمهاى دارد كه در آن با اشاره به حديث تفقه، به فضيلت علم و اقسام آن اشاره نموده است. | شارح در ابتداى جلد چهارم كه تتمه باب طهارت است مقدمهاى دارد كه در آن با اشاره به حديث تفقه، به فضيلت علم و اقسام آن اشاره نموده است. | ||
وى نخست حديثى از پيامبر( | وى نخست حديثى از پيامبر(ص) را در مورد شخصى كه مردم اطرافش جمع شده بودند و او از انساب عرب برايشان مىگفت، نقل مىكند كه پيامبر(ص) در مورد چنين علمى فرمود: اين علمى است كه ندانستنش ضررى به انسان نمىرساند. | ||
علم واقعى به سه صورت است: آية محكمة، فريضة عادلة، سنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل كه در تفسير اين علوم به ترتيب گفتهاند مراد علم توحيد، علم اخلاق و علم فقه مىباشد. | علم واقعى به سه صورت است: آية محكمة، فريضة عادلة، سنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل كه در تفسير اين علوم به ترتيب گفتهاند مراد علم توحيد، علم اخلاق و علم فقه مىباشد. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
در جلد پنجم هم كه باز ادامه باب طهارت است، غسل مطرح شده و ابتدا از مسائل غسل جنابت آغاز شده است. اولين مسئله اين فصل مستحب نفسى و واجب غيرى بودن غسل جنابت براى اهداف واجبه، مانند خواندن نماز، گرفتن روزه، خواندن عزائم و... مىباشد. | در جلد پنجم هم كه باز ادامه باب طهارت است، غسل مطرح شده و ابتدا از مسائل غسل جنابت آغاز شده است. اولين مسئله اين فصل مستحب نفسى و واجب غيرى بودن غسل جنابت براى اهداف واجبه، مانند خواندن نماز، گرفتن روزه، خواندن عزائم و... مىباشد. | ||
فريضه بودن علم براى هر انسان مسلمان در مقدمهاى كه شارح براى جلد ششم كتابش نوشته مطرح گرديده است. اين مطلب متن روايتى است كه [[امام صادق]](ع) از پيامبر( | فريضه بودن علم براى هر انسان مسلمان در مقدمهاى كه شارح براى جلد ششم كتابش نوشته مطرح گرديده است. اين مطلب متن روايتى است كه [[امام صادق]](ع) از پيامبر(ص) نقل نموده كه حضرت فرمود: طلب العلم فريضة على كل مسلم ألا و أن الله يحب بغاة العلم». | ||
غسل مس ميت، عنوان اولين فصل اين جلد است كه در واقع ادامه همان باب طهارت است. مشروعيت اين غسل چيزى است كه شارح آن را بدون خلاف بين شيعه و سنى مىداند و مىگويد: اختلاف، در وجوب و عدم وجوب آن است. | غسل مس ميت، عنوان اولين فصل اين جلد است كه در واقع ادامه همان باب طهارت است. مشروعيت اين غسل چيزى است كه شارح آن را بدون خلاف بين شيعه و سنى مىداند و مىگويد: اختلاف، در وجوب و عدم وجوب آن است. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
در جلد يازدهم مبحث صلات شروع مىشود. در مقدمه اين بحث شارح مىگويد: ماتن چهل و شش فصل براى صلات ترتيب داده كه در نهايت با يك خاتمه پايان مىپذيرد. | در جلد يازدهم مبحث صلات شروع مىشود. در مقدمه اين بحث شارح مىگويد: ماتن چهل و شش فصل براى صلات ترتيب داده كه در نهايت با يك خاتمه پايان مىپذيرد. | ||
وى توضيحات جالبى را در باره نماز ارائه نموده كه وجوبش از زمان آدم(ع) تا خاتم( | وى توضيحات جالبى را در باره نماز ارائه نموده كه وجوبش از زمان آدم(ع) تا خاتم(ص)، بحثى در معنى فارسى صلات كه نماز است و بيان اينكه نماز باعث فلاح و رستگارى مؤمنان است از آن جمله مىباشند. | ||
از آياتى هم كه ايشان بدانها استناد جستهاند مىتوان به آيه 1 و 2 سوره مؤمنون كه مىفرمايد: '''«قد أفلح المؤمنون الذين في صلاتهم خاشعون»'''، آيه 3 سوره البقره كه مىفرمايد: '''«هدى للمتقين الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاة»''' و امثال آنها اشاره كرد كه همگى مقتضاى اصل ايمان را برپايى نماز برشمردهاند. | از آياتى هم كه ايشان بدانها استناد جستهاند مىتوان به آيه 1 و 2 سوره مؤمنون كه مىفرمايد: '''«قد أفلح المؤمنون الذين في صلاتهم خاشعون»'''، آيه 3 سوره البقره كه مىفرمايد: '''«هدى للمتقين الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاة»''' و امثال آنها اشاره كرد كه همگى مقتضاى اصل ايمان را برپايى نماز برشمردهاند. | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
مرحوم سيد يزدى در كتاب خود؛ يعنى عروة الوثقى به كتابهاى طلاق و حدود و ديات و قصاص و... نپرداخته است. | مرحوم سيد يزدى در كتاب خود؛ يعنى عروة الوثقى به كتابهاى طلاق و حدود و ديات و قصاص و... نپرداخته است. | ||
كتاب بعدى كتاب وصيت است كه آخرين باب عروه و شرح آن را تشكيل مىدهد. شارح مىگويد: اين كتاب در آثار قدما غالبا به كتاب وصايا تعبير مىشود و علت صيغه جمع بودنش در واقع اشاره به اقسام وصيت است. ايشان در ادامه به چند روايت اشاره مىنمايد كه در راستاى ترغيب به وصيت مىباشند؛ از جمله، اين روايت از پيامبر( | كتاب بعدى كتاب وصيت است كه آخرين باب عروه و شرح آن را تشكيل مىدهد. شارح مىگويد: اين كتاب در آثار قدما غالبا به كتاب وصايا تعبير مىشود و علت صيغه جمع بودنش در واقع اشاره به اقسام وصيت است. ايشان در ادامه به چند روايت اشاره مىنمايد كه در راستاى ترغيب به وصيت مىباشند؛ از جمله، اين روايت از پيامبر(ص) است كه مىفرمايد: «الوصية حق على كل مسلم» يا اين روايت كه مىفرمايد: «لا ينبغي لامرء مسلم أن يبيت ليلة إلا و وصيته تحت رأسه». اين باب داراى يازده مسئله مىباشد كه اولين مسئلهاش در مورد وصيت عهديه است كه گفتهاند نياز به قبول ندارد. ماتن در آخرين بخش باب، هشت مسئله هم راجع به موصىبه عنوان نموده كه پايانبخش كتاب مىباشند. | ||
ویرایش