۱۰۶٬۲۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>↵==پانویس==↵' به '</ref> ==پانویس== ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===اهمیت دعای سحر در روایات=== | ===اهمیت دعای سحر در روایات=== | ||
سید بن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر(ع) در شأن و منزلت دعاى سحر روايتى به اين مضمون بيان مىکند: «اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا، و سرعت استجابت اين دعا -براى کسى که آن را مىخواند- را مىدانستند، براى به دست آوردن آن بر روى همديگر شمشير مىکشيدند.» | سید بن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر(ع) در شأن و منزلت دعاى سحر روايتى به اين مضمون بيان مىکند: «اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا، و سرعت استجابت اين دعا -براى کسى که آن را مىخواند- را مىدانستند، براى به دست آوردن آن بر روى همديگر شمشير مىکشيدند.» | ||
روايتى ديگر از ايشان وجود دارد که امام باقر(ع) در آن مىفرمايد: اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعا است، سوگندم درست است، پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهانى است. پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيب کنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعای مباهله است؛ میگوید: اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه... .<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص14-15]</ref> | روايتى ديگر از ايشان وجود دارد که امام باقر(ع) در آن مىفرمايد: اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعا است، سوگندم درست است، پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهانى است. پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيب کنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعای مباهله است؛ میگوید: اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه....<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص14-15]</ref> | ||
===شرح محتوا=== | ===شرح محتوا=== | ||
آموزۀ مهمى که در ضمنِ آداب سحر از پيشوايان دينى ما رسيده «دعاى سحر» است که زبانِ سالک را در هنگام مواجهه با معشوق مىگشايد و شيوۀ توصيف و نحوۀ خطاب کردنِ او و راههاى «سؤال» و «خواستن» را يکى پس از ديگرى مىآموزد و در پايان مىآموزد که وظيفه او فقط خدا خدا گفتن است؛ تا به وصال و تقرب حضرت حق، مولا و معشوق خود دست يابد. يعنى فقط او را مىخواهد نه چيز ديگر در کنار او، اين نگاه عارف و عاشق است از دعاى سحر که قرآن به آن سوگند ياد کرده است. و قدرت آن از تکتک فرازهايش هويداست.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: همان، ص14]</ref> | آموزۀ مهمى که در ضمنِ آداب سحر از پيشوايان دينى ما رسيده «دعاى سحر» است که زبانِ سالک را در هنگام مواجهه با معشوق مىگشايد و شيوۀ توصيف و نحوۀ خطاب کردنِ او و راههاى «سؤال» و «خواستن» را يکى پس از ديگرى مىآموزد و در پايان مىآموزد که وظيفه او فقط خدا خدا گفتن است؛ تا به وصال و تقرب حضرت حق، مولا و معشوق خود دست يابد. يعنى فقط او را مىخواهد نه چيز ديگر در کنار او، اين نگاه عارف و عاشق است از دعاى سحر که قرآن به آن سوگند ياد کرده است. و قدرت آن از تکتک فرازهايش هويداست.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: همان، ص14]</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
عارف در وقت خلوت با خدا و توجه به حضرت او، گاهى به صفات جماليه و جلاليۀ خدا نظر دارد؛ يعنى در عالم اسماء و صفات است. در اين حال ناگزير تکثرات تعينات و تميزات را مىبيند و بعضى از آن صفات را ابْهى از بعض ديگر و ذات مقدس خدا را ابْهى از همۀ صفات مىبيند. در اين نظر مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک مِنْ بَهائِک باَبْهاهُ.» يعنى: خدايا! به در خانهات آمدهام از زيباترين زيبايىهايت به زيباترين زيبايىهايت تو را قسم مىدهم. خدايا! به درخانهات آمدهام و تو را به ذات مقدست که زيباتر از همۀ زيبايىهاى توست، قسم مىدهم. | عارف در وقت خلوت با خدا و توجه به حضرت او، گاهى به صفات جماليه و جلاليۀ خدا نظر دارد؛ يعنى در عالم اسماء و صفات است. در اين حال ناگزير تکثرات تعينات و تميزات را مىبيند و بعضى از آن صفات را ابْهى از بعض ديگر و ذات مقدس خدا را ابْهى از همۀ صفات مىبيند. در اين نظر مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک مِنْ بَهائِک باَبْهاهُ.» يعنى: خدايا! به در خانهات آمدهام از زيباترين زيبايىهايت به زيباترين زيبايىهايت تو را قسم مىدهم. خدايا! به درخانهات آمدهام و تو را به ذات مقدست که زيباتر از همۀ زيبايىهاى توست، قسم مىدهم. | ||
اما گاهى عارف از عالم اسماء و صفات پا فراتر مىگذارد و ديگر با حق خلوت مىکند. ديگر به آن ذاتى که مستجمع جميع صفات و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد. ديگر آنجا نه تفضيل مىبيند نه تفاضل. افضل و غير افضل نمىبيند. چيزى نمىبيند جز بهاء حق و لذا مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک بِبَهائِک کله و کل بهائک بهى.» يعنى: خدايا! تو را به همه زيبايىهايت قسم مىدهم که همه زيبايىهايت زيباست. خدايا! باز هم به ذات مقدست که مستجمع جميع زيبايىها و کمالات است تو را قسم مىدهم. | اما گاهى عارف از عالم اسماء و صفات پا فراتر مىگذارد و ديگر با حق خلوت مىکند. ديگر به آن ذاتى که مستجمع جميع صفات و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد. ديگر آنجا نه تفضيل مىبيند نه تفاضل. افضل و غير افضل نمىبيند. چيزى نمىبيند جز بهاء حق و لذا مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک بِبَهائِک کله و کل بهائک بهى.» يعنى: خدايا! تو را به همه زيبايىهايت قسم مىدهم که همه زيبايىهايت زيباست. خدايا! باز هم به ذات مقدست که مستجمع جميع زيبايىها و کمالات است تو را قسم مىدهم. | ||
گاهى هم عارف، نظر به صفات افعال يعنى به فيض مقدس دارد. و اين بار هم گاهى نظر به تکثرها و تعينهاى فيض مقدس و صفات افعال دارد؛ يعنى نظر به رحمت واسعۀ پروردگار در اين عالم دارد، لذا از اين نظر مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک مِنْ بِهائک باَبْهاهُ.» يعنى: خدايا! به در خانهات آمده و به زيبايىات توجه دارم و تو را به زيباترين زيبايىهاى اين عالمِ وجود قسم مىدهم. خدايا! به حقيقت محمديه - که زيباتر از همۀ موجودات است - تو را قسم مىدهم. اما یکباره توجه پيدا مىکند که فيض مقدس بسيط است و يا پى مىبرد که: «اَلذى احْسَنَ کل شَىءٍ خَلَقَه»؛ هر چه خدا خلق کرده زيباست. همچنين «وَ ما امْرُنا الا واحِدَةٌ کلَمْحٍ بِالْبَصَرِ»؛ و فرمانِ ما [فيض مقدس ما] جز یکبار نيست [بسيط است] آنهم چون چشم به هم زدنى. ديگر در اين نظر مىگويد: «کل بهائِک بَهى.» «اَللهُم انى اسْئَلُک بِبَهائِک کله.» خدايا! تو را به فيض مقدست که همۀ آن نيکوست و داراى ظرافت و حُسن است قسم مىدهم... .<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=28&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص28-30]</ref> | گاهى هم عارف، نظر به صفات افعال يعنى به فيض مقدس دارد. و اين بار هم گاهى نظر به تکثرها و تعينهاى فيض مقدس و صفات افعال دارد؛ يعنى نظر به رحمت واسعۀ پروردگار در اين عالم دارد، لذا از اين نظر مىگويد: «اَللهُم انى اسْئَلُک مِنْ بِهائک باَبْهاهُ.» يعنى: خدايا! به در خانهات آمده و به زيبايىات توجه دارم و تو را به زيباترين زيبايىهاى اين عالمِ وجود قسم مىدهم. خدايا! به حقيقت محمديه - که زيباتر از همۀ موجودات است - تو را قسم مىدهم. اما یکباره توجه پيدا مىکند که فيض مقدس بسيط است و يا پى مىبرد که: «اَلذى احْسَنَ کل شَىءٍ خَلَقَه»؛ هر چه خدا خلق کرده زيباست. همچنين «وَ ما امْرُنا الا واحِدَةٌ کلَمْحٍ بِالْبَصَرِ»؛ و فرمانِ ما [فيض مقدس ما] جز یکبار نيست [بسيط است] آنهم چون چشم به هم زدنى. ديگر در اين نظر مىگويد: «کل بهائِک بَهى.» «اَللهُم انى اسْئَلُک بِبَهائِک کله.» خدايا! تو را به فيض مقدست که همۀ آن نيکوست و داراى ظرافت و حُسن است قسم مىدهم....<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=28&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص28-30]</ref> | ||
==چاپ دیگر کتاب== | ==چاپ دیگر کتاب== | ||
از این کتاب چاپی دیگر به نام «شرح و تفسیر دعای سحر» در سال 1362 در دو جلد و 1363 در سه جلد، در تهران، توسط انتشارات لاالهالاالله و ترجمه محمد تحریرچی، گزارش شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1958/139 اصغر نیاویند، شهرام؛ عبادی آق قلعه، فاطمه، ص139]</ref> | از این کتاب چاپی دیگر به نام «شرح و تفسیر دعای سحر» در سال 1362 در دو جلد و 1363 در سه جلد، در تهران، توسط انتشارات لاالهالاالله و ترجمه محمد تحریرچی، گزارش شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1958/139 اصغر نیاویند، شهرام؛ عبادی آق قلعه، فاطمه، ص139]</ref> |