پرش به محتوا

سیره و سیمای امام حسین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏' به 'مى‌‏'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏سا' به 'می‌‏سا')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏' به 'مى‌‏')
 
خط ۴۱: خط ۴۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏‌هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏‌‌بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>.
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏‌هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏‌‌بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‌‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‌‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>.


نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى می‌آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏‌پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏‌اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‌‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل می‌یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه می‌‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن می‌‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏‌هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>.
نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى می‌آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‌‏‌پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏‌اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‌‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل می‌یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه می‌‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن می‌‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏‌هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>.


پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>.
پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:
در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل می‌دهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که به‌سوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار می‌رفت او را دل‌سرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشم‏انداز سیاسى آن روز عیان می‌نمود؛ یعنى سخت‌گیرى و خشونت حکومت اموى و روی‌گردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیان‌بردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش می‌راند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، به‌خاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.
در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل می‌دهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که به‌سوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار می‌رفت او را دل‌سرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشم‏انداز سیاسى آن روز عیان می‌نمود؛ یعنى سخت‌گیرى و خشونت حکومت اموى و روی‌گردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیان‌بردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش می‌راند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، به‌خاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.


از جمله ایراداتی که بر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرم‏‌آور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخی‌اش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن می‌دانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و می‌داند که چنین عملى بى‏تردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان می‌‏سازد؛ لیک دستى خطاپیشه به‌سوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، می‌‏خواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنى‌امیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیده‏‌اند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمى‏‌شوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمى‏‌شوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>.
از جمله ایراداتی که بر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرم‏‌آور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخی‌اش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن می‌دانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و می‌داند که چنین عملى بى‏تردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان می‌‏سازد؛ لیک دستى خطاپیشه به‌سوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، می‌‏خواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنى‌امیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیده‏‌اند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمى‌‏‌شوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمى‌‏‌شوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>.


در چهارمین و آخرین باب کتاب به خواب‌های اندوهبار، سوگواری‌های طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است.  
در چهارمین و آخرین باب کتاب به خواب‌های اندوهبار، سوگواری‌های طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است.  
اگرچه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] از ذکر واقعه عاشورا و انتقام خون‌خواهان حسین(ع) از شقی‌ترین مردمان تاریخ سر باز زده، اما نویسنده با رعایت امانت لازم می‌داند به این نکته اشاره کند و پیش از فرجام کتاب چنین بنویسد: تاریخ از یاد نبرده که در همین دنیا و به دست یاران برگزیده حق که خداوند براى این امر مهمّ و عظیم اختیارشان کرده، هریک از ایشان به چه انتقام الهى دچار آمدند؛ تا براى ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازناى تاریخ، مایه عبرت باشد و ستم‌پیشگان بدانند که خداوند در کمین ایشان است و اگر چند اندکی دیرتر موعد ایشان فراخواهد رسید<ref>ر.ک: همان، ص223</ref>.
اگرچه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] از ذکر واقعه عاشورا و انتقام خون‌خواهان حسین(ع) از شقی‌ترین مردمان تاریخ سر باز زده، اما نویسنده با رعایت امانت لازم می‌داند به این نکته اشاره کند و پیش از فرجام کتاب چنین بنویسد: تاریخ از یاد نبرده که در همین دنیا و به دست یاران برگزیده حق که خداوند براى این امر مهمّ و عظیم اختیارشان کرده، هریک از ایشان به چه انتقام الهى دچار آمدند؛ تا براى ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازناى تاریخ، مایه عبرت باشد و ستم‌پیشگان بدانند که خداوند در کمین ایشان است و اگر چند اندکی دیرتر موعد ایشان فراخواهد رسید<ref>ر.ک: همان، ص223</ref>.


فرجام سخن اینکه: پس از کربلا هم، در این زمان کوتاه یا بلند، در درازناى چهارده سده، همچنان یاد امام حسین(ع) باقی است، فریادهاى او در گوش زمانه طنین‌‏افکن است و نه نداهایش، نه غصّه‏‌هایش و نه قالب حرکتش، هیچ‏‌یک پایان نپذیرفته‌‏اند. تاریخ، وجود او را بازمی‌آفریند، بازمى‏‌گرداند، نفس‌هاى او را تکرار مى‌‏کند و ثابت مى‌‏کند که: «هر روز عاشوراست و هر سرزمین کربلا»<ref>ر.ک: همان، ص224</ref>.
فرجام سخن اینکه: پس از کربلا هم، در این زمان کوتاه یا بلند، در درازناى چهارده سده، همچنان یاد امام حسین(ع) باقی است، فریادهاى او در گوش زمانه طنین‌‏افکن است و نه نداهایش، نه غصّه‏‌هایش و نه قالب حرکتش، هیچ‏‌یک پایان نپذیرفته‌‏اند. تاریخ، وجود او را بازمی‌آفریند، بازمى‌‏‌گرداند، نفس‌هاى او را تکرار مى‌‏کند و ثابت مى‌‏کند که: «هر روز عاشوراست و هر سرزمین کربلا»<ref>ر.ک: همان، ص224</ref>.


===نکاتی پیرامون کتاب===  
===نکاتی پیرامون کتاب===