۱۰۲٬۵۲۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
}} | }} | ||
'''قصة الحضارة '''، ( The Story of Civilization)، اثری تاریخی است که ویل دورانت بههمراه همسرش آریل دورانت درباره تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سده هجدهم نوشتهاند. ویلیام جیمز دورانت «William James Durant»(1981-1885م) فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی و همسرش آریل دورانت (Ariel Durant) با نام اصلی چایا کافمن «Chaya Kaufman» (1981-1898م) و اصلیت اوکراینی است. | '''قصة الحضارة '''، ( The Story of Civilization)، اثری تاریخی است که [[ول دیورانت|ویل دورانت]] بههمراه همسرش آریل دورانت درباره تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سده هجدهم نوشتهاند. [[ویلیام جیمز دورانت]] «William James Durant»(1981-1885م) فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی و همسرش آریل دورانت (Ariel Durant) با نام اصلی چایا کافمن «Chaya Kaufman» (1981-1898م) و اصلیت اوکراینی است. | ||
متن انگلیسی کتاب در 11 جلد عرضه شده است و متن عربی آن (قصة الحضارة) در 42 جلد با ترجمه زکی نجیب | متن انگلیسی کتاب در 11 جلد عرضه شده است و متن عربی آن (قصة الحضارة) در 42 جلد با ترجمه [[زکي نجيب، محمود|زکی نجیب محمود]]، [[بدران، محمد|محمد بدران]]، [[يونس، عبدالحميد|عبدالحمید یونس]] و [[اندراوس، فواد|فؤاد اندراوس]] بههمراه مقدمهای از [[صابر، محیالدین|محییالدین صابر]] چاپ شده است. این اثر به فارسی نیز با نام «تاریخ تمدن» عرضه شده است. البته ویل و آریل کار بر روی این مجموعه را به پایان نرساندند؛ آن دو میخواستند نگارش تاریخ تمدن را تا تاریخ معاصر غرب (تا سال ۱۹۳۳) ادامه دهند. ویل در جلد اول، «مشرقزمین، گاهواره تمدن» میگوید که میخواهد تاریخ غرب را تا اوایل قرن بیستم بگنجاند. بههرحال، این مجموعه با جلد «عصر ناپلئون» پایان مییابد؛ زیرا ویل و آریل دورانت درمیگذرند. آنان همچنین، یادداشتهایی را برای جلد دوازدهم با عنوان «عصر داروین» و شرح مختصری برای جلد سیزدهمین، «عصر انیشتین»، بهجا گذاشتند که میتوانست داستان تمدن را تا سال 1945 پیش ببرد. | ||
مجموعه تاریخ تمدن، با عنوانهای «مشرقزمین، گاهواره تمدن، یونان باستان، قیصر و مسیح، عصر ایمان، رنسانس، اصلاح دینی، آغاز عصر خرد، عصر لویی چهاردهم، عصر ولتر، روسو و انقلاب و عصر ناپلئون» به چاپ رسیده است. نویسنده برای نوشتن هر فصل از کتاب به هر گوشهای از دنیا، از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن سفر میکرد که ۵۰ سال تا 1975م ادامه یافت<ref>ر.ک: فاضلی، محمود</ref>. | مجموعه تاریخ تمدن، با عنوانهای «مشرقزمین، گاهواره تمدن، یونان باستان، قیصر و مسیح، عصر ایمان، رنسانس، اصلاح دینی، آغاز عصر خرد، عصر لویی چهاردهم، عصر ولتر، روسو و انقلاب و عصر ناپلئون» به چاپ رسیده است. نویسنده برای نوشتن هر فصل از کتاب به هر گوشهای از دنیا، از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن سفر میکرد که ۵۰ سال تا 1975م ادامه یافت<ref>ر.ک: فاضلی، محمود</ref>. | ||
نام ویل دورانت در مجموعه انگلیسی تاریخ تمدن از کتاب «مشرقزمین» تا کتاب «اصلاح دینی» بهعنوان نویسنده آمده است و همسرش ویراستار این جلدها بوده است و از کتاب «آغاز عصر خرد» به بعد، نام آریل دورانت نیز، در کنار ویل بهعنوان نویسندگان درج شده است، اما در مجموعه 42 جلدی ترجمه عربی آن از آغاز تا پایانشان نام هر دو بهعنوان نویسنده درج شده است. | نام [[ول دیورانت|ویل دورانت]] در مجموعه انگلیسی تاریخ تمدن از کتاب «مشرقزمین» تا کتاب «اصلاح دینی» بهعنوان نویسنده آمده است و همسرش ویراستار این جلدها بوده است و از کتاب «آغاز عصر خرد» به بعد، نام آریل دورانت نیز، در کنار ویل بهعنوان نویسندگان درج شده است، اما در مجموعه 42 جلدی ترجمه عربی آن از آغاز تا پایانشان نام هر دو بهعنوان نویسنده درج شده است. | ||
این کتاب مهمترین اثر نویسنده است که مسیر تاریخی زندگی بشر را در چهره تمدنیاش آشکار میکند. | این کتاب مهمترین اثر نویسنده است که مسیر تاریخی زندگی بشر را در چهره تمدنیاش آشکار میکند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ویل در این کتاب توانسته است با استفاده از آثار مورخان دیگر، از هرودوت تا آرنولد توین بی - که از آغاز تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند - مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد. برخلاف دیگر تاریخنگاران، که فقط تمرکزشان بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بوده است، ویل در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه میکند. دورانت معتقد بود: «تمدن رودی است با دو ساحل، اما بیشتر تاریخنگاران تنها به خود رود توجه دارند». سخن او به این معنا است که تاریخنگاران در بیشتر موارد، نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانهای در جریان تاریخ نمودهاند که بهطور معمول، پرآشوب و پرهیاهوست و اجازه برداشتها و تفسیرهای درست را نمیدهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح میکند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحلها)، میتوانند به اندازه خود متن تاریخ، مهم باشند. به نظر او همه مردمانی که در طول تاریخ، خانه و مجسمه ساخته یا شعر سرودهاند نیز در شکلگیری تمدن نقش داشتهاند. او جزء اولین افرادی بود که تاریخ را حول محور تمدن تحلیل کرد و مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ویل در این کتاب توانسته است با استفاده از آثار مورخان دیگر، از هرودوت تا آرنولد توین بی - که از آغاز تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند - مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد. برخلاف دیگر تاریخنگاران، که فقط تمرکزشان بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بوده است، ویل در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه میکند. دورانت معتقد بود: «تمدن رودی است با دو ساحل، اما بیشتر تاریخنگاران تنها به خود رود توجه دارند». سخن او به این معنا است که تاریخنگاران در بیشتر موارد، نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانهای در جریان تاریخ نمودهاند که بهطور معمول، پرآشوب و پرهیاهوست و اجازه برداشتها و تفسیرهای درست را نمیدهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح میکند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحلها)، میتوانند به اندازه خود متن تاریخ، مهم باشند. به نظر او همه مردمانی که در طول تاریخ، خانه و مجسمه ساخته یا شعر سرودهاند نیز در شکلگیری تمدن نقش داشتهاند. او جزء اولین افرادی بود که تاریخ را حول محور تمدن تحلیل کرد و مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ویل در پیشگفتار جلد نخست این مجموعه، در اینباره میگوید: «... مدت مدیدی است که من به این عقیده رسیدهام که طریقه نوشتن تاریخ به شکل قسمتهای مجزا از یکدیگر، که من آن را ترتیب طولی نام میدهم (مانند تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی و تاریخ هنر)، حق وحدت زندگانی بشری را ادا نمیکند و تاریخ درعینحال که بهصورت طولی نوشته میشود، باید متفرعاتی هم داشته باشد و باید هردو جنبه ترکیبی و تحلیلی مراعات شود. تاریخ هنگامی به چهره کمال مطلوبش نزدیک خواهد شد که مورخ برای هر دوره تاریخی، صورت کاملی از سازمانها، حوادث و طریقههای زندگی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته میشود، رسم کند»<ref>ر.ک: ویل دورانت، ج1، ص15-16</ref>. | [[ول دیورانت|ویل]] در پیشگفتار جلد نخست این مجموعه، در اینباره میگوید: «... مدت مدیدی است که من به این عقیده رسیدهام که طریقه نوشتن تاریخ به شکل قسمتهای مجزا از یکدیگر، که من آن را ترتیب طولی نام میدهم (مانند تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی و تاریخ هنر)، حق وحدت زندگانی بشری را ادا نمیکند و تاریخ درعینحال که بهصورت طولی نوشته میشود، باید متفرعاتی هم داشته باشد و باید هردو جنبه ترکیبی و تحلیلی مراعات شود. تاریخ هنگامی به چهره کمال مطلوبش نزدیک خواهد شد که مورخ برای هر دوره تاریخی، صورت کاملی از سازمانها، حوادث و طریقههای زندگی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته میشود، رسم کند»<ref>ر.ک: ویل دورانت، ج1، ص15-16</ref>. | ||
دورانت از اندک نویسندگانی که جانب انصاف را درباره «شرق» و تأثیر بزرگ آن بر تمدن یونانی و لاتینی و نیز درباره حوزه تمدن عربی - اسلامی رعایت کردهاند، بشمار میآید<ref>ر.ک: مقدمه محییالدین صابر، ج1، صفحه ج</ref>. او بااینحال، به نقصان کار خود آگاه است و میگوید: ممکن است هر بخش و یا هر فصلی از این کتاب سبب تکدر خاطر و یا ریشخند خواننده وطنپرست شرقی را فراهم کند... ازاینرو، ویل مثلاً در بخش «شرق» از برخی استادان شرقشناس (هری | دورانت از اندک نویسندگانی که جانب انصاف را درباره «شرق» و تأثیر بزرگ آن بر تمدن یونانی و لاتینی و نیز درباره حوزه تمدن عربی - اسلامی رعایت کردهاند، بشمار میآید<ref>ر.ک: مقدمه محییالدین صابر، ج1، صفحه ج</ref>. او بااینحال، به نقصان کار خود آگاه است و میگوید: ممکن است هر بخش و یا هر فصلی از این کتاب سبب تکدر خاطر و یا ریشخند خواننده وطنپرست شرقی را فراهم کند... ازاینرو، ویل مثلاً در بخش «شرق» از برخی استادان شرقشناس ([[هری ولفسن]]، آناندا کومارا شوامی، اچ.اچ.گوون، اپتن کلوز، جرج سوکولسکی) برای اصلاح نادرستیهای آن یاری گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، صفحه ل</ref>. بااینحال، شکوائیهها در کوتاهی برخی جنبههای تاریخی بهجای خود باقی است؛ مثلاً از نگاه اسلامی، دورانت در بخش تاریخ اسلام از پیامبری حضرت محمد(ص) و شکلگیری دین اسلام برداشت نادرستی دارد و از نگاه شیعی نیز، موضوع چرخش حکومت از پیامبر به خلیفه اول، شورای تعیین خلیفه سوم و نیز قتل عثمان و نحوه رسیدن [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به خلافت بهدرستی نگاشته نشده است<ref>ر.ک: گرجیزاده، شهنار، ص43-40</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |