۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
کتاب سهروردی دانای حکمت باستان اثری است یک جلدی و با 540 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این فیلسوف اشراقی میپردازد و از سیر و سلوک عقلی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی پر فراز و نشیب او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان داشته باشیم. | کتاب سهروردی دانای حکمت باستان اثری است یک جلدی و با 540 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این فیلسوف اشراقی میپردازد و از سیر و سلوک عقلی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی پر فراز و نشیب او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان داشته باشیم. | ||
در آغاز اثر فهرست مطالب درج شده است که هیچ شماره و باب و بخش و فصلی ندارد، ولی با عناوین برجسته هر قسمت مشخّص شده و برای هر کدام | در آغاز اثر فهرست مطالب درج شده است که هیچ شماره و باب و بخش و فصلی ندارد، ولی با عناوین برجسته هر قسمت مشخّص شده و برای هر کدام زیرمجموعههایی وجود دارد که در مجموع فهرستی تفصیلی در چهار صفحه را به نمایش در آورده است. فهرست کلّی بدون در نظر داشتن زیرمجموعهها چنین است: مقدّمه، زندگی شیخ اشراق، شخصیت شیخ اشراق، آراء و اندیشههای شیخ اشراق، سهروردی و عقل و عشق، سهروردی و حکمت و حکیم راستین، حکت اشراق، سهروردی و عرفان و تصوّف، آثار و نوشتهها، خاتمه. در انتهای اثر هم دو بخش کتابنامه و نیز نمایه وجود دارد. قبل از مقدّمه نیز دو عنوان دیده میشود یکی دعای شیخ اشراق است که آغازگر مطالب است و دو دیگر آیه ی نور که در سروره نور آیه 35 میدرخشد و این آیه از بابت اشراقی بودن و یا به تعبیری بهتر زمینهی اشراقی سهروردی را یادآور میشود تا اساس حکمت او معلوم شود بر چه پایهای استوار گشته است. | ||
کتاب دارای پاورقیهای متعدّدی است که در برخی صفحات دیده میشود که کمتر توضیحی در باره ی مطلبی است، بلکه بیشتر سند مطالب است که اغلب مربوط به آثار سهروردی است. دو مطلب دیگر که در پاورقیها قال ذکر است، یکی مشخص کردن سند آیات قرآنی است و یکی هم مشخّص نمودن اسناد روایی و حدیثی است که این دو مورد، یعنی قرآن و حدیث در آثار سهروردی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. | کتاب دارای پاورقیهای متعدّدی است که در برخی صفحات دیده میشود که کمتر توضیحی در باره ی مطلبی است، بلکه بیشتر سند مطالب است که اغلب مربوط به آثار سهروردی است. دو مطلب دیگر که در پاورقیها قال ذکر است، یکی مشخص کردن سند آیات قرآنی است و یکی هم مشخّص نمودن اسناد روایی و حدیثی است که این دو مورد، یعنی قرآن و حدیث در آثار سهروردی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
کتاب سهروردی دانای حکمت باستان نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که با دقّت تمام به بررسی زندگی و افکار فلسفی شیخ اشراق میپردازد. کتاب حاضر به زبان بسیار ساده سعی در بهتر شناساندن این فیلسوف نابغه و یزرگ اشراقی داشته است. لفظ دانای حکمت باستان به نوعی با سخنان شیخ نیز هماهنگ است، چه وی | کتاب سهروردی دانای حکمت باستان نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که با دقّت تمام به بررسی زندگی و افکار فلسفی شیخ اشراق میپردازد. کتاب حاضر به زبان بسیار ساده سعی در بهتر شناساندن این فیلسوف نابغه و یزرگ اشراقی داشته است. لفظ دانای حکمت باستان به نوعی با سخنان شیخ نیز هماهنگ است، چه وی سرچشمههای حکمت اشراق را عموماً در ایران باستان جستجو میکند و به اسامیبرخی از ایشان نیز اشاره میکند، هر چند که نه [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در این باره سندی ارائه داده است و نه دیگران برای آن سندی نشان دادهاند. صرفاً شهرت دارد که سرچشمهی اصلی حکمت و فلسفه ی اشراق ایران باستان است ولی در ظاهر هیچ نشانی از این بابت در دست نیست، بدیهی است که صرف شهرت دلالتی بر اصل مطلب ندارد و این که سهروردی هم واقعاً به منبعی دست یافته باشد ظاهراً چندان قوی به نظر نمیرسد، زیرا میتوانست دیگران را در آن سند سهیم کند، امّا مقولهی دیگری هست که اثبات آن دشوار است و آن اینکه وی در حالتهای خلسه و جذبههای روحانی و معنوی به این مکاشفه رسیده باشد و آن را اصل در نظر آورده باشد. | ||
نویسنده در بخش زندگی شیخ اشراق نوشته است: طبق آنچه که برخی آثار به مانند: [[نزهة الارواحِ]] [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]]، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[عيون الأنباء في طبقات الأطباء (خزرجی)|طبقات الاطبّاء]]، [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|خزرجی]]، [[معجم الأدباء (یاقوت حموی)|معجم الادباء]]، [[یاقوت حموی]] نوشتهاند: شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدّین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی]]، فیلسوف بزرگ اشراقی که با نامهای: شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید نیز شهرت یافته است در سال549 هجری قمری در منطقهی سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و به مانند همهی مشاهیر بزرگ، مقدّماتی را در علوم و دانشهای مقدّماتی طی کرده و نکتههائی از دانشهای ادبی و دینی را از هر دست فرا گرفته است. و در بسیاری از علوم هم به واسطه ی علاقه و استعداد و همّت، دستی بلند یافته و به نوعی صاحب نظر گشته بود. برخی از درسها و اساتیدی که او دیده بود در منابع علمیو تذکرهها ثبت گشته است. برخی از این مطالب و اطلاعات نیز در لابلای نوشتهها و گفتههای خود سهروردی ثبت و درج گشته است. یعنی هم آثار شیخ اشراق و هم نوشتههای دیگران مقداری اطّلاعات را در خصوص سلوک عرفانی، زندگی و علمهای فراگرفتهی او در اختیار ما قرار میدهند که برای شناخت او بسیار مهمّ و قابل اهمیّت است، هرچند که آن اطّلاعات چندان زیاد نیست و البتّه در برخی موارد هم کم دقّت است و یا راوی آن یکی بیش نیست و از این جهت پذیرش مطلب را برای ما سخت و دشوار می سازد. از این رو راه ما را ناهموار و شناخت ما را دربارهی او مقداری دشوار می کند. طبق برخی از نوشتهها برای شیخ سه تاریخ را هم قید کردهاند که البتّه یکی بیش را نمیتوان جهت ولادت و آغاز زندگی او در نظر گرفت. این تاریخ ها البتّه که به تمامیدرست نیست و نمیتوان آنها را به جهت زمان بندی در زندگی شیخ مورد پذیرش قرار داد. از طرفی هم با سنوات عمر شیخ که آن را 38 سال قمری گفتهاند جور در نمیآمد. و لذا پذیرش برخی از این سنوات ما را در این باره نیز دچار اشکال میگرداند<ref>مقدّمه، صص 22-21</ref>. | نویسنده در بخش زندگی شیخ اشراق نوشته است: طبق آنچه که برخی آثار به مانند: [[نزهة الارواحِ]] [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]]، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[عيون الأنباء في طبقات الأطباء (خزرجی)|طبقات الاطبّاء]]، [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|خزرجی]]، [[معجم الأدباء (یاقوت حموی)|معجم الادباء]]، [[یاقوت حموی]] نوشتهاند: شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدّین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی]]، فیلسوف بزرگ اشراقی که با نامهای: شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید نیز شهرت یافته است در سال549 هجری قمری در منطقهی سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و به مانند همهی مشاهیر بزرگ، مقدّماتی را در علوم و دانشهای مقدّماتی طی کرده و نکتههائی از دانشهای ادبی و دینی را از هر دست فرا گرفته است. و در بسیاری از علوم هم به واسطه ی علاقه و استعداد و همّت، دستی بلند یافته و به نوعی صاحب نظر گشته بود. برخی از درسها و اساتیدی که او دیده بود در منابع علمیو تذکرهها ثبت گشته است. برخی از این مطالب و اطلاعات نیز در لابلای نوشتهها و گفتههای خود سهروردی ثبت و درج گشته است. یعنی هم آثار شیخ اشراق و هم نوشتههای دیگران مقداری اطّلاعات را در خصوص سلوک عرفانی، زندگی و علمهای فراگرفتهی او در اختیار ما قرار میدهند که برای شناخت او بسیار مهمّ و قابل اهمیّت است، هرچند که آن اطّلاعات چندان زیاد نیست و البتّه در برخی موارد هم کم دقّت است و یا راوی آن یکی بیش نیست و از این جهت پذیرش مطلب را برای ما سخت و دشوار می سازد. از این رو راه ما را ناهموار و شناخت ما را دربارهی او مقداری دشوار می کند. طبق برخی از نوشتهها برای شیخ سه تاریخ را هم قید کردهاند که البتّه یکی بیش را نمیتوان جهت ولادت و آغاز زندگی او در نظر گرفت. این تاریخ ها البتّه که به تمامیدرست نیست و نمیتوان آنها را به جهت زمان بندی در زندگی شیخ مورد پذیرش قرار داد. از طرفی هم با سنوات عمر شیخ که آن را 38 سال قمری گفتهاند جور در نمیآمد. و لذا پذیرش برخی از این سنوات ما را در این باره نیز دچار اشکال میگرداند<ref>مقدّمه، صص 22-21</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت و شناخت زیادی که در عرفان و فلسفه دارد در این کتاب در بخش تصحیح یک خطای بزرگ چالشی با استاد بزرگ فلسفه، پروفسور [[سید حسین نصر]] دارد که بر اندیشه ی ایشان در خصوص شیخ اشراق ایرادی مهم میگیرد که قهراً برای هر نکته دانی مهم و ارزنده است و نیز اشارهای به شهید [[مرتضی مطهری]] میکند که حکایت شیخ اشراق را با سهروردی دیگری که از وی به عنوان عارف یاد کرده است خلط کرده و دچار مشکل شده است<ref>مقدّمه، صص 73-73</ref>. | استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت و شناخت زیادی که در عرفان و فلسفه دارد در این کتاب در بخش تصحیح یک خطای بزرگ چالشی با استاد بزرگ فلسفه، پروفسور [[سید حسین نصر]] دارد که بر اندیشه ی ایشان در خصوص شیخ اشراق ایرادی مهم میگیرد که قهراً برای هر نکته دانی مهم و ارزنده است و نیز اشارهای به شهید [[مرتضی مطهری]] میکند که حکایت شیخ اشراق را با سهروردی دیگری که از وی به عنوان عارف یاد کرده است خلط کرده و دچار مشکل شده است<ref>مقدّمه، صص 73-73</ref>. | ||
در بخش آراء و اندیشههای شیخ اشراق که از صفحهی 77 آغاز میشود و تا صفحهی 240 ادامه مییابد به مسائل مهمیاز آراء و اندیشههای او توجّه شده است. اندیشههاو طریقه ی مشائیان، واجب الوجود، | در بخش آراء و اندیشههای شیخ اشراق که از صفحهی 77 آغاز میشود و تا صفحهی 240 ادامه مییابد به مسائل مهمیاز آراء و اندیشههای او توجّه شده است. اندیشههاو طریقه ی مشائیان، واجب الوجود، مقولههای فلکی و فرشته شناسی، عوالم سه گانه، عقل اوّل، عقل فعّال، ماه و خورشید، نفس ناطقه، حواس انسانی، مسئلهی سکینه و قطب از مواردی است که به دقّت با استناد به آثار او بدان پرداخته شده است و طبیعتاً همین مقولات اساس فکر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را تشکیل میدهد. | ||
در بخش سهروردی و عقل و عشق نیز مطالب مهمی مدّ نظر قرار گرفته است، از جمله مسئلهی عقول عشره، تعریف و حقیقت عشق، عشق به خدا، خدا نخستین عاشق و معشوق، و مسألهای به نام طباع تام. در مقولهی حکمت و حکیم راستین نیز مراتب حکمت و حکیم ذکر شده، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را جامع ذوق و بحث دانسته، تعریفی از حکیم واقعی به دست داده، از حکمت باستان سخن گفته و یادی از ستونهای قدیم کرده به مانند: [[آغاذیمون]]، [[هرمس]]، [[اسقلبیوس]]، [[انباذقلس]]. اشاراتی به علمای الهی و نیز نبوّت خاتم را در انتها مورد بحث قرار داده است. مسلّماً آنچه که در آن باره زیاد سخن رفته حقیقت حکیم است که شیخ اشراق حکیم واقعی را تنها با انسلاخ تأیید میکند و تا کسی به این مرحله راه نیافته باشد در نظر او به حقیقت حکمت راه نیافته و کلمه ی فیلسوف یا حکیم بر وی اطلاق نمیشود. | در بخش سهروردی و عقل و عشق نیز مطالب مهمی مدّ نظر قرار گرفته است، از جمله مسئلهی عقول عشره، تعریف و حقیقت عشق، عشق به خدا، خدا نخستین عاشق و معشوق، و مسألهای به نام طباع تام. در مقولهی حکمت و حکیم راستین نیز مراتب حکمت و حکیم ذکر شده، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را جامع ذوق و بحث دانسته، تعریفی از حکیم واقعی به دست داده، از حکمت باستان سخن گفته و یادی از ستونهای قدیم کرده به مانند: [[آغاذیمون]]، [[هرمس]]، [[اسقلبیوس]]، [[انباذقلس]]. اشاراتی به علمای الهی و نیز نبوّت خاتم را در انتها مورد بحث قرار داده است. مسلّماً آنچه که در آن باره زیاد سخن رفته حقیقت حکیم است که شیخ اشراق حکیم واقعی را تنها با انسلاخ تأیید میکند و تا کسی به این مرحله راه نیافته باشد در نظر او به حقیقت حکمت راه نیافته و کلمه ی فیلسوف یا حکیم بر وی اطلاق نمیشود. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
# طالب و جویندهی بحث تنها <ref>متن، ص 316</ref>. | # طالب و جویندهی بحث تنها <ref>متن، ص 316</ref>. | ||
در فصل مربوط به حکمت اشراق نیز از آنچه که قوام حکمت اشراق بر آن بنا شده است سخن گفته و آراء شیخ را با استناد به آثارش مورد بررسی قرار داده است. از جمله مسائلی که در این فصل مورد توجّه قرار گرفته میتوان به اینها اشاره کرد: اصطلاح حکمت اشراق، اساس حکمت اشراق، منابع حکمت اشراق. که این هر سه بسیار مهم و در حکم پایه برای بحث حکمت اشراق است. و بعد بیان میکند که حکمت اشراق جامع فلسفه و عرفان و دین است، و البتّه جادارد به جای جامع بودن بگوید که برخوردار از این هر سه است، زیرا فلسفه از بابت فلسفه بودن بر دین تفوّق نمییابد، مگر آن که دین را معادل حکمت الهی فرض کنیم و در این صورت حکمت اشراق میشود بخشی از این حکمت الهی. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود از علاقمندان به شیخ اشراق است | در فصل مربوط به حکمت اشراق نیز از آنچه که قوام حکمت اشراق بر آن بنا شده است سخن گفته و آراء شیخ را با استناد به آثارش مورد بررسی قرار داده است. از جمله مسائلی که در این فصل مورد توجّه قرار گرفته میتوان به اینها اشاره کرد: اصطلاح حکمت اشراق، اساس حکمت اشراق، منابع حکمت اشراق. که این هر سه بسیار مهم و در حکم پایه برای بحث حکمت اشراق است. و بعد بیان میکند که حکمت اشراق جامع فلسفه و عرفان و دین است، و البتّه جادارد به جای جامع بودن بگوید که برخوردار از این هر سه است، زیرا فلسفه از بابت فلسفه بودن بر دین تفوّق نمییابد، مگر آن که دین را معادل حکمت الهی فرض کنیم و در این صورت حکمت اشراق میشود بخشی از این حکمت الهی. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود از علاقمندان به شیخ اشراق است پایههای حکمت اشراق را در قرآن و حدیث میجوید و در این نوشتار هم در همین فصل بابی دارد تحت عنوان قرآن پایه ی حکمت اشراق و در تأکید و تکمیل در بابی دیگر میافزاید: حکمت اشراق فلسفهای کاملاً دینی و عرفانی است<ref>متن، صص 363 و 373</ref>. | ||
در فصل سهروردی و عرفان و تصوّف [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارفی میداند که هم سیر و سلوک کرده و هم ریاضت و خلوت را تجربه نموده است. در این فصل از ربط [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به صوفیان بزرگ یاد میکند که در آثار شیخ حضوری پر رنگ دارند و در واقع از منظر او همینها فیلسوفان راستین و واقعی هستند. و از مقولههایی که او بدان پای میفشرد و آن را به تجربه دریافته بود ذکر و سماع بود و با خلوت و ریاضت نیز بسیار خو داشت. آخرین بخش کتاب هم معرّفی آثار شیخ است که از بابت محتوای آن به دقّت بحث شده است. | در فصل سهروردی و عرفان و تصوّف [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارفی میداند که هم سیر و سلوک کرده و هم ریاضت و خلوت را تجربه نموده است. در این فصل از ربط [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به صوفیان بزرگ یاد میکند که در آثار شیخ حضوری پر رنگ دارند و در واقع از منظر او همینها فیلسوفان راستین و واقعی هستند. و از مقولههایی که او بدان پای میفشرد و آن را به تجربه دریافته بود ذکر و سماع بود و با خلوت و ریاضت نیز بسیار خو داشت. آخرین بخش کتاب هم معرّفی آثار شیخ است که از بابت محتوای آن به دقّت بحث شده است. |