پرش به محتوا

شرح و تعلیقه صدرالمتألهین بر الهیات شفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ‌الرئيس' به 'شيخ‌الرئيس'
جز (جایگزینی متن - 'آقا بزرگ تهرانى' به 'آقا بزرگ تهرانى')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ‌الرئيس' به 'شيخ‌الرئيس')
خط ۵۰: خط ۵۰:




«شرح و تعليقه صدرالمتألهين بر الهيات شفا»، از آثار ارزنده صدرالمتألهين شيرازى (979- 1050ق) است كه در آن، مقاله‌هاى اول تا پايان مقاله ششم از مقالات ده‌گانه بخش الهيات كتاب شفاء نوشته حكيم بزرگ بوعلى سينا (370- 428ق) در دو جلد شرح شده است و در نتيجه، اين كتاب از آثار ناتمام ملاصدرا به شمار مى‌رود. با دقت در اين اثر تفاوت‌هاى دو روش و جريان مهمّ حكمت مشاء و حكمت متعاليه بيشتر آشكار مى‌شود زيرا [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مهمترين حكيم در حوزه حكمت مشاء و مؤسّس آن است و ملاصدرا نيز شخصيت بس بزرگى است كه قرنها بعد از شيخ‌الرئيس، حكمت متعاليه را پديد آورده است.
«شرح و تعليقه صدرالمتألهين بر الهيات شفا»، از آثار ارزنده صدرالمتألهين شيرازى (979- 1050ق) است كه در آن، مقاله‌هاى اول تا پايان مقاله ششم از مقالات ده‌گانه بخش الهيات كتاب شفاء نوشته حكيم بزرگ بوعلى سينا (370- 428ق) در دو جلد شرح شده است و در نتيجه، اين كتاب از آثار ناتمام ملاصدرا به شمار مى‌رود. با دقت در اين اثر تفاوت‌هاى دو روش و جريان مهمّ حكمت مشاء و حكمت متعاليه بيشتر آشكار مى‌شود زيرا [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مهمترين حكيم در حوزه حكمت مشاء و مؤسّس آن است و ملاصدرا نيز شخصيت بس بزرگى است كه قرنها بعد از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ‌الرئيس]]، حكمت متعاليه را پديد آورده است.


درباره اين شرح ارزشمند چند نكته گفتنى است:
درباره اين شرح ارزشمند چند نكته گفتنى است:
خط ۶۸: خط ۶۸:
7. صدرالمتألهين شيرازى درعين‌حال، گاه‌گاه به تناسب ظرفيت موضوع، اعتراض‌ها و نقدهاى بسيار مرتبط با كلام شيخ را نقل مى‌كند و اغلب در دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] با استناد به سخن او و توضيح عبارات متن و تبيين كج‌فهمى معترضان، به اعتراض‌ها يا نقدها پاسخ مى‌دهد. حتى در اين قبيل موارد هم تفصيل نقدها و پاسخ‌ها را به كتب خود ارجاع داده است <ref>همان</ref> از باب نمونه در فصل سوم از مقاله سوم، تفصيل پاسخ خود را به [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در موضوع اعتبارى بودن «وحدت» به ساير كتب خود احاله كرده است <ref>متن كتاب، ج 1، ص 437</ref>.
7. صدرالمتألهين شيرازى درعين‌حال، گاه‌گاه به تناسب ظرفيت موضوع، اعتراض‌ها و نقدهاى بسيار مرتبط با كلام شيخ را نقل مى‌كند و اغلب در دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] با استناد به سخن او و توضيح عبارات متن و تبيين كج‌فهمى معترضان، به اعتراض‌ها يا نقدها پاسخ مى‌دهد. حتى در اين قبيل موارد هم تفصيل نقدها و پاسخ‌ها را به كتب خود ارجاع داده است <ref>همان</ref> از باب نمونه در فصل سوم از مقاله سوم، تفصيل پاسخ خود را به [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در موضوع اعتبارى بودن «وحدت» به ساير كتب خود احاله كرده است <ref>متن كتاب، ج 1، ص 437</ref>.


8. ملاصدرا در اين تعليقات تقريباً روش خواجه نصيرالدين طوسى را در شرح اشارات در التزام به دفاع از شيخ‌الرئيس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بكار برده است. بيشترين كسانيكه اعتراضات و نقدهايشان در اين تعليقات مورد بحث واقع شده، عبارتند از: [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] شهاب‌الدين سهروردى و امام فخرالدين رازى و در مرتبه بعد جلال‌الدين دوانى. او در اين كتاب از قطب‌الدين شيرازى، شمس‌الدين محمد شهرزورى- بدون ذكر نام- و خواجه نصيرالدين طوسى نيز مطالبى نقل كرده است <ref>مقدمه مصحح، ص 19</ref>.
8. ملاصدرا در اين تعليقات تقريباً روش خواجه نصيرالدين طوسى را در شرح اشارات در التزام به دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ‌الرئيس]] [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بكار برده است. بيشترين كسانيكه اعتراضات و نقدهايشان در اين تعليقات مورد بحث واقع شده، عبارتند از: [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] شهاب‌الدين سهروردى و امام فخرالدين رازى و در مرتبه بعد جلال‌الدين دوانى. او در اين كتاب از قطب‌الدين شيرازى، شمس‌الدين محمد شهرزورى- بدون ذكر نام- و خواجه نصيرالدين طوسى نيز مطالبى نقل كرده است <ref>مقدمه مصحح، ص 19</ref>.


9. حكيم شيرازى گاه‌گاه به نقد نظر شيخ مى‌پردازد اما بسيار كوتاه، و جوينده را به كتب خود و بيش از همه به اسفار اربعه ارجاع مى‌دهد. در باب آراء خاص خويش نيز همين روش را به كار مى‌برد. به عنوان مثال، در فصل دوم از مقاله دوم، حل مشكل ارتباط حادث به قديم را از طريق نظريه خود در حركت جوهرى كه در اسفار به تفصيل بيان كرده، مى‌داند؛ در فصل سوم از مقاله سوم كه به اختصار، اختلاف نظر خود را با [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در موضوع «وحدت» بيان مى‌كند، از جوينده مى‌خواهد تفصيل بحث را از ديگر آثار او جستجو كند <ref>همان، ص 19- 20 و متن كتاب، ج 1، ص 437</ref>.
9. حكيم شيرازى گاه‌گاه به نقد نظر شيخ مى‌پردازد اما بسيار كوتاه، و جوينده را به كتب خود و بيش از همه به اسفار اربعه ارجاع مى‌دهد. در باب آراء خاص خويش نيز همين روش را به كار مى‌برد. به عنوان مثال، در فصل دوم از مقاله دوم، حل مشكل ارتباط حادث به قديم را از طريق نظريه خود در حركت جوهرى كه در اسفار به تفصيل بيان كرده، مى‌داند؛ در فصل سوم از مقاله سوم كه به اختصار، اختلاف نظر خود را با [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در موضوع «وحدت» بيان مى‌كند، از جوينده مى‌خواهد تفصيل بحث را از ديگر آثار او جستجو كند <ref>همان، ص 19- 20 و متن كتاب، ج 1، ص 437</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش