۱۱۶٬۹۳۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''با سالکان وادی نور'''، از آثار قدرتالله نجفی قمشهای (متولد 1319ش)، شرح اسرار و حکمتهای مناسک حجّ در قالب نظم و نثر برای عموم مردم است. این مباحث با زبان ساده و گاه با لهجه عامیانه آمده و به گفته نویسنده، مناسک به زبان بچهها است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19 و 24</ref>. | '''با سالکان وادی نور'''، از آثار [[نجفی قمشهای، قدرتالله|قدرتالله نجفی قمشهای]] (متولد 1319ش)، شرح اسرار و حکمتهای مناسک حجّ در قالب نظم و نثر برای عموم مردم است. این مباحث با زبان ساده و گاه با لهجه عامیانه آمده و به گفته نویسنده، مناسک به زبان بچهها است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19 و 24</ref>. | ||
البته نویسنده میگوید: منظور از بچهها همه انسانها هستند<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | البته نویسنده میگوید: منظور از بچهها همه انسانها هستند<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | ||
نویسنده متواضعانه و صمیمانه تأکید کرده که مناسک حجّ را دستوپاشکسته برای بچهها با گویش محلّی سروده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص19</ref>. | نویسنده متواضعانه و صمیمانه تأکید کرده که مناسک حجّ را دستوپاشکسته برای بچهها با گویش محلّی سروده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص19</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
قدرتالله نجفی قمشهای در توضیح این بیت: | [[نجفی قمشهای، قدرتالله|قدرتالله نجفی قمشهای]] در توضیح این بیت: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
نوشته است: چون داستان این رساله در بیان بعضى از ظاهر و باطن حجّ و حقایق و معارفِ فهرستگونه سیر و سلوک بود، إنشاءالله براى همه شیرین افتاده باشد و این کلمات سبک و سنگین و چاق و لاغر را شیوه بچگى ما بدانید. بالاخره براى اینکه براى همگان دلنشین باشد، مثل بچهاى که مىخواهد تازه راه بیفتد و راهرو شود، ما افتانوخیزان و دستوپاشکسته شعر را گفتیم <ref>ر.ک: همان، ص404</ref>. | نوشته است: چون داستان این رساله در بیان بعضى از ظاهر و باطن حجّ و حقایق و معارفِ فهرستگونه سیر و سلوک بود، إنشاءالله براى همه شیرین افتاده باشد و این کلمات سبک و سنگین و چاق و لاغر را شیوه بچگى ما بدانید. بالاخره براى اینکه براى همگان دلنشین باشد، مثل بچهاى که مىخواهد تازه راه بیفتد و راهرو شود، ما افتانوخیزان و دستوپاشکسته شعر را گفتیم <ref>ر.ک: همان، ص404</ref>. | ||
نویسنده در توضیح این مصراع که «اگه غافل بشینیم دل مىسوزه»، نوشته است: امان از غفلت و خواب آن، که چه بلاى بزرگى است و چگونه هستی دل در این آتش بزرگ مىسوزد. خواجه عبدالله انصارى در | نویسنده در توضیح این مصراع که «اگه غافل بشینیم دل مىسوزه»، نوشته است: امان از غفلت و خواب آن، که چه بلاى بزرگى است و چگونه هستی دل در این آتش بزرگ مىسوزد. [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] در «[[منازل السائرين]]»، اولین منزل و نخستین مرحله سیر و سلوک و عرفان عملى را بیدارى از خواب غفلت مىداند؛ زیرا با غفلت، هیچ سفرى نمىتوان انجام داد و اصلاً انسان غافل، مانند کسى است که در خواب سنگینى فرو رفته و هرچه به سر او بیاید، متوجه نمىشود، تا آنجا که دل بر اثر غفلت به آتش خدا سوزانده شود <ref>ر.ک: همان، ص59</ref>. | ||
نویسنده بعد ازگذشت 12 سال از سرودن مناسک حجّ، شرح بر این منظومه را در کنار کعبه، عید غدیر 1413ق، به پایان رسانده است <ref>ر.ک: همان، ص408</ref>. | نویسنده بعد ازگذشت 12 سال از سرودن مناسک حجّ، شرح بر این منظومه را در کنار کعبه، عید غدیر 1413ق، به پایان رسانده است <ref>ر.ک: همان، ص408</ref>. |