پرش به محتوا

آتش در خانه وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '↵↵' به ' '
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '↵↵' به ' ')
خط ۵: خط ۵:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[داودی، سعيد]] (نویسنده)
[[داودی، سعيد]] (نویسنده)
[[گروه معارف و علوم اسلامی]] (زیرنظر)
[[گروه معارف و علوم اسلامی]] (زیرنظر)
| زبان = فارسی
| زبان = فارسی
خط ۱۱: خط ۱۰:
| موضوع =
| موضوع =
افسانه شهادت فاطمه زهرا(س) - نقد و تفسير
افسانه شهادت فاطمه زهرا(س) - نقد و تفسير
فاطمه زهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. - تعقيب و ايذاء
فاطمه زهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. - تعقيب و ايذاء
فاطمه زهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. - نظر اهل سنت - دفاعيه‏‌ها و رديه‌‏ها
فاطمه زهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. - نظر اهل سنت - دفاعيه‏‌ها و رديه‌‏ها
| ناشر =  
| ناشر =  
خط ۱۹: خط ۱۶:
| مکان نشر = ایران - قم
| مکان نشر = ایران - قم
| سال نشر =مجلد1: 1389ش
| سال نشر =مجلد1: 1389ش
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE22580AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE22580AUTOMATIONCODE
| چاپ =3
| چاپ =3
خط ۳۱: خط ۲۷:
}}
}}
'''آتش در خانه وحی''' از سری کتاب‌های «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام»، اثر [[داودی، سعيد|سعید داودی]] است که در آن به بررسی یکی از وقایع صدر اسلام که همان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) است، پرداخته شده است.
'''آتش در خانه وحی''' از سری کتاب‌های «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام»، اثر [[داودی، سعيد|سعید داودی]] است که در آن به بررسی یکی از وقایع صدر اسلام که همان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) است، پرداخته شده است.
==انگیزه تألیف==
==انگیزه تألیف==
اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله‌اى درباره دخت گرامى پیامبر(ص) نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(ع)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى‌حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود و بعضى دیگر، در سخنرانى‌هاى خود بر آن تأکید دارند. ازآنجاکه بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، نویسنده بر آن شده است تا به گوشه‌اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازید تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام یک واقعیت انکارناپذیر تاریخى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5-6]</ref>
اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله‌اى درباره دخت گرامى پیامبر(ص) نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(ع)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى‌حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود و بعضى دیگر، در سخنرانى‌هاى خود بر آن تأکید دارند. ازآنجاکه بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، نویسنده بر آن شده است تا به گوشه‌اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازید تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام یک واقعیت انکارناپذیر تاریخى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5-6]</ref>
==ساختار==
==ساختار==
کتاب بدون مقدمه و تبویب یا فصل‌بندی خاصی، در سه گفتار، سامان‌دهی شده است.
کتاب بدون مقدمه و تبویب یا فصل‌بندی خاصی، در سه گفتار، سامان‌دهی شده است.
نکته حائز اهمیت پیرامون کتاب، آن است که تمام مطالب آن، از منابع معروف اهل سنت گرفته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>
نکته حائز اهمیت پیرامون کتاب، آن است که تمام مطالب آن، از منابع معروف اهل سنت گرفته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در گفتار نخست، به بررسی شخصیت حضرت زهرا(س) در لسان پیامبر(ص) پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده است که آن حضرت، از مقام والایى برخوردار بوده و سخنان پیامبر(ص) در حق ایشان، حاکى از عصمت و پیراستگى او از گناه است، آنجا که درباره او مى‌فرماید: «فٰاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَهٰا أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است» و ناگفته پیداست که خشم پیامبر(ص)، مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است: «وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللّٰهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (توبه: 61)؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، برای آنان عذاب دردناکى است». به اعتقاد نویسنده، چه دلیلى استوارتر بر فضیلت و عصمت او که در حدیث دیگرى رضاى وى در گفتار پیامبر(ص) مایه رضاى خدا و خشم او مایه خشم خدا معرفى گردیده است و مى‌فرماید: «یٰا فٰاطِمَةُ إِنَّ اللّٰهَ یغْضِبُ لِغَضَبِک وَ یرْضىٰ لِرِضٰاک؛ دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگین و با خشنودى تو خشنود مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/6 ر.ک: متن کتاب، ص6-7]</ref>
در گفتار نخست، به بررسی شخصیت حضرت زهرا(س) در لسان پیامبر(ص) پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده است که آن حضرت، از مقام والایى برخوردار بوده و سخنان پیامبر(ص) در حق ایشان، حاکى از عصمت و پیراستگى او از گناه است، آنجا که درباره او مى‌فرماید: «فٰاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَهٰا أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است» و ناگفته پیداست که خشم پیامبر(ص)، مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است: «وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللّٰهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (توبه: 61)؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، برای آنان عذاب دردناکى است». به اعتقاد نویسنده، چه دلیلى استوارتر بر فضیلت و عصمت او که در حدیث دیگرى رضاى وى در گفتار پیامبر(ص) مایه رضاى خدا و خشم او مایه خشم خدا معرفى گردیده است و مى‌فرماید: «یٰا فٰاطِمَةُ إِنَّ اللّٰهَ یغْضِبُ لِغَضَبِک وَ یرْضىٰ لِرِضٰاک؛ دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگین و با خشنودى تو خشنود مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/6 ر.ک: متن کتاب، ص6-7]</ref>
در دومین گفتار، به احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت اشاره گردیده است. محدثان یادآور شده‌اند که «هنگامى که آیه مبارکه «فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ (نور: 36)؛ در خانه‌هایی است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت یابد و نامش در آن‌ها یاد شود» بر پیامبر(ص) نازل شد، آن حضرت این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت: اى رسول گرامى! مقصود از این بیوت با این اهمیت کدام است؟ پیامبر(ص) فرمود: خانه‌هاى پیامبران! ابوبکر برخاست، درحالی‌که به خانه على و فاطمه(س) اشاره مى‌کرد، گفت: آیا این خانه از همان خانه‌هاست؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: بلى از برجسته‌ترین آن‌هاست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/8 همان، ص8]</ref>
در دومین گفتار، به احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت اشاره گردیده است. محدثان یادآور شده‌اند که «هنگامى که آیه مبارکه «فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ (نور: 36)؛ در خانه‌هایی است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت یابد و نامش در آن‌ها یاد شود» بر پیامبر(ص) نازل شد، آن حضرت این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت: اى رسول گرامى! مقصود از این بیوت با این اهمیت کدام است؟ پیامبر(ص) فرمود: خانه‌هاى پیامبران! ابوبکر برخاست، درحالی‌که به خانه على و فاطمه(س) اشاره مى‌کرد، گفت: آیا این خانه از همان خانه‌هاست؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: بلى از برجسته‌ترین آن‌هاست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/8 همان، ص8]</ref>
همچنین به این نکته اشاره شده است که پیامبر(ص) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى‌آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى‌کرد و این آیه را مى‌خواند: «إِنَّمَا یرِیدُ اللّٰهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً (احزاب: 33)؛ خدا فقط می‌‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» و این نشانه آن است که خانه‌اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/8 همان، ص8-9]</ref>
همچنین به این نکته اشاره شده است که پیامبر(ص) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى‌آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى‌کرد و این آیه را مى‌خواند: «إِنَّمَا یرِیدُ اللّٰهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً (احزاب: 33)؛ خدا فقط می‌‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» و این نشانه آن است که خانه‌اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/8 همان، ص8-9]</ref>
نویسنده در ادامه، به این مطلب پرداخته که تا چه‌اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟ این حرمت‌شکنان چه کسانى بودند و هدفشان چه بود؟.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/9 همان، ص9]</ref>
نویسنده در ادامه، به این مطلب پرداخته که تا چه‌اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟ این حرمت‌شکنان چه کسانى بودند و هدفشان چه بود؟.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/9 همان، ص9]</ref>
در آخرین گفتار، به موضوع هتک حرمت خانه حضرت زهرا پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که بااین‌همه سفارش‌هاى مؤکد، متأسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند و به نظر نویسنده، این مسئله‌اى نیست که بتوان آن را پرده‌پوشى کرد. وی در این مورد، نصوصى را از کتب اهل سنت نقل کرده تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه حضرت زهرا(س) و رویدادهاى بعدى، امرى تاریخى و مسلم است؛ نه یک افسانه و بااینکه در عصر خلفا سخت‌گیرى فوق‌العاده‌اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) در کار بود، ولى به‌حکم اینکه «حقیقت شىء نگهبان آن است»، این حقیقت به‌طور زنده در کتاب‌هاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/9 ر.ک: همان، ص9-10]</ref>
در آخرین گفتار، به موضوع هتک حرمت خانه حضرت زهرا پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که بااین‌همه سفارش‌هاى مؤکد، متأسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند و به نظر نویسنده، این مسئله‌اى نیست که بتوان آن را پرده‌پوشى کرد. وی در این مورد، نصوصى را از کتب اهل سنت نقل کرده تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه حضرت زهرا(س) و رویدادهاى بعدى، امرى تاریخى و مسلم است؛ نه یک افسانه و بااینکه در عصر خلفا سخت‌گیرى فوق‌العاده‌اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) در کار بود، ولى به‌حکم اینکه «حقیقت شىء نگهبان آن است»، این حقیقت به‌طور زنده در کتاب‌هاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/9 ر.ک: همان، ص9-10]</ref>
در نقل این مدارک، ترتیب زمانى از قرن‌هاى نخستین تا نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است که برخی از آن‌ها، به‌قرار زیر است:
در نقل این مدارک، ترتیب زمانى از قرن‌هاى نخستین تا نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است که برخی از آن‌ها، به‌قرار زیر است:
# [[ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد|ابوبکر ابن ابى‌شیبه]] (159-235ق)، در کتاب «المصنف»، به سندى صحیح چنین نقل مى‌کند: «إِنَّهُ حینَ بُویعَ لِأبی بَکرٍ بَعْدَ رَسُولَ اللّٰهِ(ص) کٰانَ عَلی وَ الزُّبَیرُ یدْخُلاٰنِ عَلىٰ فٰاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰه، فَیشٰاوِرُونَهٰا وَ یرْتَجِعُونَ فی أَمْرِهِمْ. فَلَمّٰا بَلَغَ ذٰلِک عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلىٰ فٰاطِمَةَ، فَقٰالَ: یٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه(ص) وَ اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَینٰا مِنْ أَبِیک وَ مٰا مِنْ أَحَدٍ أَحَّبَ إِلَینٰا بَعْدَ أَبیک مِنْک، وَ أیمُ اللّٰهِ مٰا ذٰاک بِمٰانِعی إِنِ اجْتَمَعَ هٰؤلاٰءِ النَّفَرُ عِنْدَک أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ یحْرَقَ عَلَیهِمُ الْبَیتَ. قٰالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جٰاؤُوهٰا، فَقٰالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جٰاءَنی، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللّٰهِ لَئِنْ عُدْتُم لَیحرِقَنَّ عَلَیکمُ الْبَیتَ، وَ أیمُ اللّٰهِ لَیمِضَین لِمٰا حَلَفَ عَلَیهِ؛ هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‌پرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا(ص)، محبوب‌ترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى [[امام على(ع)|على(ع)]] و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به [[على(ع)]] و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مى‌زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى‌دهد!».
# [[ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد|ابوبکر ابن ابى‌شیبه]] (159-235ق)، در کتاب «المصنف»، به سندى صحیح چنین نقل مى‌کند: «إِنَّهُ حینَ بُویعَ لِأبی بَکرٍ بَعْدَ رَسُولَ اللّٰهِ(ص) کٰانَ عَلی وَ الزُّبَیرُ یدْخُلاٰنِ عَلىٰ فٰاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰه، فَیشٰاوِرُونَهٰا وَ یرْتَجِعُونَ فی أَمْرِهِمْ. فَلَمّٰا بَلَغَ ذٰلِک عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلىٰ فٰاطِمَةَ، فَقٰالَ: یٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه(ص) وَ اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَینٰا مِنْ أَبِیک وَ مٰا مِنْ أَحَدٍ أَحَّبَ إِلَینٰا بَعْدَ أَبیک مِنْک، وَ أیمُ اللّٰهِ مٰا ذٰاک بِمٰانِعی إِنِ اجْتَمَعَ هٰؤلاٰءِ النَّفَرُ عِنْدَک أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ یحْرَقَ عَلَیهِمُ الْبَیتَ. قٰالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جٰاؤُوهٰا، فَقٰالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جٰاءَنی، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللّٰهِ لَئِنْ عُدْتُم لَیحرِقَنَّ عَلَیکمُ الْبَیتَ، وَ أیمُ اللّٰهِ لَیمِضَین لِمٰا حَلَفَ عَلَیهِ؛ هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‌پرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا(ص)، محبوب‌ترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى [[امام على(ع)|على(ع)]] و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به [[على(ع)]] و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مى‌زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى‌دهد!».
خط ۵۹: خط ۴۳:
#:«إِنَّ أَبٰابَکرٍ أَرْسَلَ إلىٰ عَلی یریدُ الْبَیعَةَ فَلَمْ یبٰایعْ، فَجٰاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتیلةٌ! فَلَقیتْهُ فٰاطِمَةُ عَلَى الْبٰابِ. فَقٰالَتْ فٰاطِمَةُ: یابْنَ الْخَطّاب، أَتَرٰاک مُحْرِقاً عَلی بٰابی؟ قٰالَ: نَعَمْ، وَذٰلِک أَقْوىٰ فیمٰا جٰاءَ بِهِ ابُوک...»؛ ابوبکر به دنبال [[امام على(ع)|على(ع)]] فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه‌رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى‌بینم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت برای آن مبعوث شده است!».
#:«إِنَّ أَبٰابَکرٍ أَرْسَلَ إلىٰ عَلی یریدُ الْبَیعَةَ فَلَمْ یبٰایعْ، فَجٰاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتیلةٌ! فَلَقیتْهُ فٰاطِمَةُ عَلَى الْبٰابِ. فَقٰالَتْ فٰاطِمَةُ: یابْنَ الْخَطّاب، أَتَرٰاک مُحْرِقاً عَلی بٰابی؟ قٰالَ: نَعَمْ، وَذٰلِک أَقْوىٰ فیمٰا جٰاءَ بِهِ ابُوک...»؛ ابوبکر به دنبال [[امام على(ع)|على(ع)]] فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه‌رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى‌بینم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت برای آن مبعوث شده است!».
# [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (212-276ق) در کتاب «الإمامة و السياسة» مى‌نویسد: «إنّ أبٰابَکرٍ(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیعَتِهِ عِنْدَ عَلی کرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَیهِمْ عُمَرُ فَجٰاءَ فَنٰادٰاهُمْ وَ هُمْ فی دٰارِ عَلی، فَأَبَوْا أَنْ یخْرُجُوا فَدَعٰا بِالْحَطَبِ وَ قٰالَ: وَالَّذی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّهٰا عَلىٰ مَنْ فیهٰا، فَقیلَ لَهُ: یٰا أبا حَفصٍ إِنَّ فیهٰا فٰاطِمَةَ فَقٰالَ، وَإِنْ!؛ ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه [[امام على(ع)|على(ع)]] آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مى‌زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در این خانه، فاطمه(س) هست، گفت: باشد!».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/10 همان، ص10-13]</ref>
# [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (212-276ق) در کتاب «الإمامة و السياسة» مى‌نویسد: «إنّ أبٰابَکرٍ(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیعَتِهِ عِنْدَ عَلی کرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَیهِمْ عُمَرُ فَجٰاءَ فَنٰادٰاهُمْ وَ هُمْ فی دٰارِ عَلی، فَأَبَوْا أَنْ یخْرُجُوا فَدَعٰا بِالْحَطَبِ وَ قٰالَ: وَالَّذی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّهٰا عَلىٰ مَنْ فیهٰا، فَقیلَ لَهُ: یٰا أبا حَفصٍ إِنَّ فیهٰا فٰاطِمَةَ فَقٰالَ، وَإِنْ!؛ ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه [[امام على(ع)|على(ع)]] آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مى‌زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در این خانه، فاطمه(س) هست، گفت: باشد!».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34089/1/10 همان، ص10-13]</ref>
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب آمده است.
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب آمده است.
در پاورقی‌ها، به ذکر منابع پرداخته شده است.
در پاورقی‌ها، به ذکر منابع پرداخته شده است.
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references/>
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]