۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ شرح مرادات حافظ از میر سید علی همدانی به انضمام نسخه اصلی به خط محمد گل اندام را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به شرح مرادات حافظ به انضمام نسخه اصلی منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''شرح مرادات حافظ از | '''شرح مرادات حافظ از میر سید علی همدانی به انضمام نسخه اصلی به خط محمد گلاندام'''، در معنای برخی از واژههای اشعار [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] با پژوهشی منسوب به [[گلسرخی، ایرج|ایرج گلسرخی]] چاپ شده است. | ||
سید على بن شهابالدين محمد همدانى (۷۱۴-۷۸۶ق)، معروف به شاه همدان و ملقب به امیر کبیر، عارف، عالم، شاعر ایرانی قرن هشتم و از مبلغان عمده اسلام در کشمیر هند و از بزرگان سلسله کبرویه است. | [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|سید على بن شهابالدين محمد همدانى]] (۷۱۴-۷۸۶ق)، معروف به شاه همدان و ملقب به امیر کبیر، عارف، عالم، شاعر ایرانی قرن هشتم و از مبلغان عمده اسلام در کشمیر هند و از بزرگان سلسله کبرویه است. | ||
در این اثر، مقدمۀ کتاب بیش از متن اصلی است و در آن شرحی از زندگی همدانی، بهرهمندی او از محمود | در این اثر، مقدمۀ کتاب بیش از متن اصلی است و در آن شرحی از زندگی همدانی، بهرهمندی او از [[محمود مزدقانی]]، بهرهگیری او از سماع و وجد، خرقهپوشی او، شرحی از [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] دربارۀ تألیفهای او، سفرهای او، دیدار او به همراهی [[جهانگیر سمنانی]] با [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]]، تأثیر او در سرزمین کشمیر و کیفیت و سبک نثر او گنجانده شده است. سپس متن میرسید در معنای برخی از واژههای اشعار حافظ به همراه لغتنامهای آورده شده است.<ref>ر.ک: آغاز کتاب، ص: 7</ref> | ||
چنین برمی آید که این اثر، سرقت ادبی از کتاب دکتر ریاض است؛ ... پژوهش فوق جز خلاصهنویسی و اکثراً رونویسی کتاب دکتر ریاض چیز دیگری نیست. ... و ای کاش پژوهشگر محترم حداقل در خلاصه نویسی نیز تبحری میداشت. ولی متاسفانه، روش ایشان در مواردی به خاطر حذفهای بیمورد، موجب بیمعنی شدن جملات گردیده است.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، ص 202-201</ref> | چنین برمی آید که این اثر، سرقت ادبی از کتاب دکتر ریاض است؛ ... پژوهش فوق جز خلاصهنویسی و اکثراً رونویسی کتاب دکتر ریاض چیز دیگری نیست. ... و ای کاش پژوهشگر محترم حداقل در خلاصه نویسی نیز تبحری میداشت. ولی متاسفانه، روش ایشان در مواردی به خاطر حذفهای بیمورد، موجب بیمعنی شدن جملات گردیده است.<ref>ر.ک: اسعدی، محمد، ص 202-201</ref> |