۱۱۱٬۸۲۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'انتها نامه' به 'انتهانامه') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در بخش دوّم تحلیلهای زیبایی از نویسنده در خصوص تصوّفِ بهاء ولد و نگرش او به فقه را شاهد هستیم. ربط او به کبرویه و ارادت داشتن به شیخ کبری از مواردی است که استشهادات فراوانی دارد. در خصوص ذکر و نوع ذکر بهاء ولد در تصوّف نیز بحثهای دقیقی صورت گرفته است. از مهیّج ترین موارد کتاب توجّه دادن به قرآن است و این که بهاء ولد قرآن را با اشتیاقی تمام میخوانده، حفظ میکرده و تفسیرهای نابی که خاص خود او بوده و شاید دیگر مشابه نداشته باشد را شاهد هستیم. او با آنکه در مقام فتوا در آمده و مفسّری تواناست با وجود داشتن مریدان زیاد و منبرهای پرشور هیچ ابایی ندارد که به کودکان خردسال درس قرآن بدهد و به ایشان روخوانیِ قرآن را بیاموزد و این چیزی است که در دیگر افراد با این عناوین هرگز دیده نشده و یا گزارش نشده است. دین گرایی بهاء ولد و مقیّد بودن به شریعت از ارکان باورهای سلوکی اوست که در واقع تابع و مطابق با آن چیزی است که در مکتب کبرویه از شیخ کبری اتّخاذ کرده است. اینکه در مواردی به مانند دیگر بزرگان و عارفان ملهم به الهامات الهی و ملکی بوده است امری است که در نوشتار خود او در کتاب [[معارف]] دیده میشود و این که خواستار بودن و حضور در صراط مستقیم است نیز از آرزوها و باورهای واقعی او محسوب میشده است. از مهمترین چیزهایی که وی را از دیگران جدا میکند و روشی خاص میبخشد استفاده از لفظ و معنایِ خاص «مزه» است که برای معانی و مفاهیم معنوی چیزی از این دست را باور داشته و گویا به جد آن را میفهمیده است. به هر حال رد پای او در زندگی صوری و معنوی مولانا به خوبی دیده میشود و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در مثنوی و در دیوان کبیر در جای جای اندیشههای خود خط پدر را نشانه گذاری کرده و ما را به او وصل میکند که در این کتاب شواهد زیادی از یادگارهای پدر را در متن پسر میتوانیم ببینیم. | در بخش دوّم تحلیلهای زیبایی از نویسنده در خصوص تصوّفِ بهاء ولد و نگرش او به فقه را شاهد هستیم. ربط او به کبرویه و ارادت داشتن به شیخ کبری از مواردی است که استشهادات فراوانی دارد. در خصوص ذکر و نوع ذکر بهاء ولد در تصوّف نیز بحثهای دقیقی صورت گرفته است. از مهیّج ترین موارد کتاب توجّه دادن به قرآن است و این که بهاء ولد قرآن را با اشتیاقی تمام میخوانده، حفظ میکرده و تفسیرهای نابی که خاص خود او بوده و شاید دیگر مشابه نداشته باشد را شاهد هستیم. او با آنکه در مقام فتوا در آمده و مفسّری تواناست با وجود داشتن مریدان زیاد و منبرهای پرشور هیچ ابایی ندارد که به کودکان خردسال درس قرآن بدهد و به ایشان روخوانیِ قرآن را بیاموزد و این چیزی است که در دیگر افراد با این عناوین هرگز دیده نشده و یا گزارش نشده است. دین گرایی بهاء ولد و مقیّد بودن به شریعت از ارکان باورهای سلوکی اوست که در واقع تابع و مطابق با آن چیزی است که در مکتب کبرویه از شیخ کبری اتّخاذ کرده است. اینکه در مواردی به مانند دیگر بزرگان و عارفان ملهم به الهامات الهی و ملکی بوده است امری است که در نوشتار خود او در کتاب [[معارف]] دیده میشود و این که خواستار بودن و حضور در صراط مستقیم است نیز از آرزوها و باورهای واقعی او محسوب میشده است. از مهمترین چیزهایی که وی را از دیگران جدا میکند و روشی خاص میبخشد استفاده از لفظ و معنایِ خاص «مزه» است که برای معانی و مفاهیم معنوی چیزی از این دست را باور داشته و گویا به جد آن را میفهمیده است. به هر حال رد پای او در زندگی صوری و معنوی مولانا به خوبی دیده میشود و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در مثنوی و در دیوان کبیر در جای جای اندیشههای خود خط پدر را نشانه گذاری کرده و ما را به او وصل میکند که در این کتاب شواهد زیادی از یادگارهای پدر را در متن پسر میتوانیم ببینیم. | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این کتاب در ذیل «بهاء ولد و توحید» مینویسد: بهاء ولد اندیشه و نگرشی توحیدی به جهان و هرچه بود داشت. با خدا سخن میگفت و از او میشنید، اوقات او به خواندن سخن خدا ـ قرآن | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این کتاب در ذیل «بهاء ولد و توحید» مینویسد: بهاء ولد اندیشه و نگرشی توحیدی به جهان و هرچه بود داشت. با خدا سخن میگفت و از او میشنید، اوقات او به خواندن سخن خدا ـ قرآن ـ، گوش کردن به سخن خدا و یا ذکر اسماء و صفات آن یگانهی هستی میگذشت. همه چیز را با «او» و از «او» و به خاطر «او» میدید. هر چیزی و هر حادثهای را با «او» دنبال میکرد و در هر چیزی رد پای خدا را به تمامی مشاهده مینمود. و گویا به جان باور کرده بود که بی اذن او حتّی برگی هم از درختی فرو نمیافتد و بیحکم و ارادهی او هیچ حرکتی صورت نمیپذیرد. آنچه که در طول کتاب [[معارف]] او مشاهده میشود چیزی جز آنچه که بیان داشتیم نیست. به خدا گفتن و از خدا شنیدن همین و بس. و این اندیشه است که تمام زندگی بهاء ولد را رقم میزده و دیگران نیز بی تردید این مطلب را در سلوک او به عیان میدیدند. تار و پود وجود خود و هستیِ اهل و عیال، و مریدان و همهی ذرّات هستی را با این عینک میدید. «آغاز» خدا، «انجام» خدا، و در «میانه» نیز تنها خدا. و این دید از یک عارف چندان دور و بعید نیست، و اساساً عرفان چیزی جز این نیست. همانگونه که از [[امام علی علیهالسلام|امیر مؤمنان علی علیهالسّلام]]، قطب و رئیس عارفان رسیده است: «ما رأیت شیئاً و الاّ رأیت الله قبله، بعده، و معه». چیزی را ندیدم مگر آن که خداوند را پیش از آن، پس از آن و همراه آن به عیان مشاهده نمودم <ref>مقدّمه، صص 344-343</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
[[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]] ، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] | [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]]، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] | ||
کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 930 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود. | کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 930 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود. |