۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن كثير' به 'ابن كثير') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن حجر' به 'ابن حجر') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
چون پدرش به كار صرافى مىپرداخت، به ابن صيرفى يا جوهرى نيز معروف گرديد. از بين مآخذ تنها ابن اياس او را اسرائيلى خوانده است كه علت آن روشن نيست. | چون پدرش به كار صرافى مىپرداخت، به ابن صيرفى يا جوهرى نيز معروف گرديد. از بين مآخذ تنها ابن اياس او را اسرائيلى خوانده است كه علت آن روشن نيست. | ||
وى در قاهره چشم به جهان گشود و در همانجا به تحصيل پرداخت. مقدمات علوم را نزد زراتيتى و ابن ديرى آموخت و سپس شرح نقايه و شرح نخبه را نزد مؤلف آنها، شيخ تقى الدين شمنى و ديوان خطب ابن حجر را نزد خود وى فراگرفت. علاوه بر شركت در مجالس درس و املاى ابن | وى در قاهره چشم به جهان گشود و در همانجا به تحصيل پرداخت. مقدمات علوم را نزد زراتيتى و ابن ديرى آموخت و سپس شرح نقايه و شرح نخبه را نزد مؤلف آنها، شيخ تقى الدين شمنى و ديوان خطب [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] را نزد خود وى فراگرفت. علاوه بر شركت در مجالس درس و املاى [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، مدت زيادى نيز در ملازمت و مصاحبت او بود و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] به وى توجه و عنايت خاصى داشت، تا آنجا كه پشت سر او نماز مىگزارد. | ||
از ديگر استادان او مىتوان شيخ بدرالدين عينى، قاضى القضاة محب الدين ابن شحنه، شهاب الدين احمد آمدى نحوى، محيى الدين كافيجى و امين الدين آقسرايى را نام برد. وى مدتى نيز در محضر محمد بن ابراهيم شروانى شافعى بود و شرح العمدة را نزد او خواند و دانش خود را در زمينه فقه و تاريخ تكميل كرد. علاوه بر فقه، نحو، اصول و عروض را نيز نزد استادان عصر خود فراگرفت و قرآن و همچنين برخى از كتب مشهور آن عصر مانند: العمدة، الفية ابن مالك و خزرجية را از حفظ كرد. | از ديگر استادان او مىتوان شيخ بدرالدين عينى، قاضى القضاة محب الدين ابن شحنه، شهاب الدين احمد آمدى نحوى، محيى الدين كافيجى و امين الدين آقسرايى را نام برد. وى مدتى نيز در محضر محمد بن ابراهيم شروانى شافعى بود و شرح العمدة را نزد او خواند و دانش خود را در زمينه فقه و تاريخ تكميل كرد. علاوه بر فقه، نحو، اصول و عروض را نيز نزد استادان عصر خود فراگرفت و قرآن و همچنين برخى از كتب مشهور آن عصر مانند: العمدة، الفية ابن مالك و خزرجية را از حفظ كرد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او يكبار حج گزارد و از آنجا به بيت المقدس و سپس به دمياط رفت و در مدرسه صوفيه بيبرسيه و برقوقيه رحل اقامت افكند و احتمالاً به تدريس پرداخت و نيابت خطابت را در آنجا برعهده گرفت. | او يكبار حج گزارد و از آنجا به بيت المقدس و سپس به دمياط رفت و در مدرسه صوفيه بيبرسيه و برقوقيه رحل اقامت افكند و احتمالاً به تدريس پرداخت و نيابت خطابت را در آنجا برعهده گرفت. | ||
وى پس از مرگ پدرش در 853ق، به كار جواهرفروشى پرداخت، ولى از آنجا كه در انباء الهصر نام خود را در كنار مساكين و فقرا آورده، چنين برمىآيد كه زندگيش با فقر و تنگدستى توأم بوده است. شايد جهت امرار معاش و گريز از فقر بوده كه استنساخ كتب ارزشمند از قبيل آثار ابن | وى پس از مرگ پدرش در 853ق، به كار جواهرفروشى پرداخت، ولى از آنجا كه در انباء الهصر نام خود را در كنار مساكين و فقرا آورده، چنين برمىآيد كه زندگيش با فقر و تنگدستى توأم بوده است. شايد جهت امرار معاش و گريز از فقر بوده كه استنساخ كتب ارزشمند از قبيل آثار [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، ابن تغرى بردى، سخاوى و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را پيشه ساخته و هين امر بعداً باعث ارتباط و آشنائى او با بزرگانى چون ابن مرهر شده است. | ||
وى براى مدتى نيز خطابت جامع الظاهر را بر عهده داشت تا اينكه در 871ق نيابت قضا را از طرف ابن شحنه بر عهده گرفت. ابن شحنه همواره او را در رسيدن به پارهاى مناصب يارى مىرساند، تا آنجا كه در اعياد و ايام خجسته، همراه بزرگان و اعيان حكومتى براى عرض تهنيت به حضور سلطان اشرف قايتباى مىرسيد و در بعضى سفرها نيز از همراهان سلطان بود. | وى براى مدتى نيز خطابت جامع الظاهر را بر عهده داشت تا اينكه در 871ق نيابت قضا را از طرف ابن شحنه بر عهده گرفت. ابن شحنه همواره او را در رسيدن به پارهاى مناصب يارى مىرساند، تا آنجا كه در اعياد و ايام خجسته، همراه بزرگان و اعيان حكومتى براى عرض تهنيت به حضور سلطان اشرف قايتباى مىرسيد و در بعضى سفرها نيز از همراهان سلطان بود. | ||
وى پس از آنكه در فقه و اصول و ديگر دانشها تبحرى نسبى پيدا كرد، به تاريخ روى آورد و با استفاده از مآخذى كه در دست داشت، به نوشتن آثار تاريخى پرداخت و با مورخان معاصر خود چون ابن تغرى بردى به رقابت پرداخت، چنانكه گاه از او انتقاد نيز مىكرد. همچنين بين او و شمس الدين سخاوى كه معاصر و همدرسش بود، اختلاف شديدى پديد آمد، تا آنجا كه سخاوى او را جاهل و نوشتههايش را پر از اشتباه و ابهام خواند. احتمالاً منشأ اين اختلاف، توجه بيش از حد ابن حجر نسبت به وى بوده است. | وى پس از آنكه در فقه و اصول و ديگر دانشها تبحرى نسبى پيدا كرد، به تاريخ روى آورد و با استفاده از مآخذى كه در دست داشت، به نوشتن آثار تاريخى پرداخت و با مورخان معاصر خود چون ابن تغرى بردى به رقابت پرداخت، چنانكه گاه از او انتقاد نيز مىكرد. همچنين بين او و شمس الدين سخاوى كه معاصر و همدرسش بود، اختلاف شديدى پديد آمد، تا آنجا كه سخاوى او را جاهل و نوشتههايش را پر از اشتباه و ابهام خواند. احتمالاً منشأ اين اختلاف، توجه بيش از حد [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] نسبت به وى بوده است. | ||
وى با ابوطيب انصارى، شاعر شافعى مذهب مصاحبت و مراودت داشت و نسبت به عمر بن فارض، صوفى و عارف معروف مصرى، به رغم متهم بودنش به كفر و الحاد، ارادت مىورزيد. | وى با ابوطيب انصارى، شاعر شافعى مذهب مصاحبت و مراودت داشت و نسبت به عمر بن فارض، صوفى و عارف معروف مصرى، به رغم متهم بودنش به كفر و الحاد، ارادت مىورزيد. |
ویرایش