پرش به محتوا

مكاتبة ابن سينا و ابوسعيد ابوالخير: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله' به 'ابن سینا، حسین بن عبدالله'
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌س' به 'ابن‌ س')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله' به 'ابن سینا، حسین بن عبدالله')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده)
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۳۲: خط ۳۲:
سؤالى كه ابوسعيد مطرح كرده است، چنين است: با توجه به اينكه در قياس، غرض، وصول به علم به نتيجه است، پس علم، تابع دو مقدمه قياس؛ يعنى صغرا و كبرا است كه معلوم هستند. در اين ميان، شكل اول نيز عمده قياسات بوده و دو شكل ديگر بدان بازگشت مى‌يابند، لكن سؤال اين است كه چطور ما بدون علم به جزئيات كلى، علم به خود كلى پيدا كنيم، در حالى كه علم به شىء كلى بدون علم به جزئياتش مكن نيست.
سؤالى كه ابوسعيد مطرح كرده است، چنين است: با توجه به اينكه در قياس، غرض، وصول به علم به نتيجه است، پس علم، تابع دو مقدمه قياس؛ يعنى صغرا و كبرا است كه معلوم هستند. در اين ميان، شكل اول نيز عمده قياسات بوده و دو شكل ديگر بدان بازگشت مى‌يابند، لكن سؤال اين است كه چطور ما بدون علم به جزئيات كلى، علم به خود كلى پيدا كنيم، در حالى كه علم به شىء كلى بدون علم به جزئياتش مكن نيست.


[[ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، اين مقدمه را رد مى‌كند كه حتماً علم به شىء كلى بايد همراه با علم به مقدماتش باشد، زيرا از شرايط احكام كليه نيست كه يقين بدان مقتنص از جزئياتش باشد و آنچه كه اين‌گونه اقتناص شده باشد(از راه استقراء)، مورد وثوق نخواهد بود، مگر بعد از استيفاى شرايط...
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، اين مقدمه را رد مى‌كند كه حتماً علم به شىء كلى بايد همراه با علم به مقدماتش باشد، زيرا از شرايط احكام كليه نيست كه يقين بدان مقتنص از جزئياتش باشد و آنچه كه اين‌گونه اقتناص شده باشد(از راه استقراء)، مورد وثوق نخواهد بود، مگر بعد از استيفاى شرايط...


بوعلى، در ادامه، جواب ديگرى را به صورت ديگر به اين سؤال مى‌دهد؛ بوعلى معنى استقراء را در اين‌جا، حكم كلى به ايجاب و سلب، به خاطر وجود آن حكم در جزئيات آن كلى، بيان مى‌كند و مى‌گويد: آن حكم به حد اكبر براى حد اوسط، به خاطر وجود آن اكبر، در جزئيات اوسطى كه همان اصغر است، مى‌باشد، بعد مثال مشهور اين قاعده را آورده و با بيان توضيحات تكميلى، جواب نامه را تمام كرده و مى‌گويد: همين مقدار، در جواب اين شبهه كفايت مى‌كند.
بوعلى، در ادامه، جواب ديگرى را به صورت ديگر به اين سؤال مى‌دهد؛ بوعلى معنى استقراء را در اين‌جا، حكم كلى به ايجاب و سلب، به خاطر وجود آن حكم در جزئيات آن كلى، بيان مى‌كند و مى‌گويد: آن حكم به حد اكبر براى حد اوسط، به خاطر وجود آن اكبر، در جزئيات اوسطى كه همان اصغر است، مى‌باشد، بعد مثال مشهور اين قاعده را آورده و با بيان توضيحات تكميلى، جواب نامه را تمام كرده و مى‌گويد: همين مقدار، در جواب اين شبهه كفايت مى‌كند.