۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنم' به 'ابن م') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن مالک، محمد بن عبدالله' به 'ابن مالک، محمد بن عبدالله') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
پدرش، ابواسحاق ابراهیم از محدثان بنام حلب بود؛ ازاینرو، ابن نحاس بایستى از اوان کودکى، قرآن و حدیث و مقدمات علوم و فنون مرسوم آن زمان را نزد پدر و دیگر دانشمندان حلب فراگرفته باشد. | پدرش، ابواسحاق ابراهیم از محدثان بنام حلب بود؛ ازاینرو، ابن نحاس بایستى از اوان کودکى، قرآن و حدیث و مقدمات علوم و فنون مرسوم آن زمان را نزد پدر و دیگر دانشمندان حلب فراگرفته باشد. | ||
در روزگار نوجوانى، حوزه درس ابن یعیش، نحوى بزرگ حلب را در واپسین سالهاى عمر وى درک کرد و سپس نزد شاگرد او ابن عمرون، دانش خود را در نحو کمال بخشید و ظاهراً پس از وفات ابن عمرون، خود به تدریس نحو پرداخت. از دیگر استادان و مشایخ حدیث وى در حلب، ابن لتّى، ابن رواحه، قاسم بن احمد بن موفق اندلسى، یوسف بن خلیل و پدر او، علمالدین ارضى و [[ | در روزگار نوجوانى، حوزه درس ابن یعیش، نحوى بزرگ حلب را در واپسین سالهاى عمر وى درک کرد و سپس نزد شاگرد او ابن عمرون، دانش خود را در نحو کمال بخشید و ظاهراً پس از وفات ابن عمرون، خود به تدریس نحو پرداخت. از دیگر استادان و مشایخ حدیث وى در حلب، ابن لتّى، ابن رواحه، قاسم بن احمد بن موفق اندلسى، یوسف بن خلیل و پدر او، علمالدین ارضى و [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالک]]، نحوى معروف را نام بردهاند. علاوه بر اهل علم، وزیران و امیران و صاحبمنصبان نیز نزد او رفت و آمد مىکردند و درس مىگرفتند؛ چنانکه یکى از آثار وى بر یکى از همان امیران املا شده است. | ||
بااینهمه به نظر مىآید که ابن نحاس در زمینه نحو، از دایره عقاید گذشتگان پا فراتر نمىنهاده و شاید به همین جهت بوده که ظاهراً هیچگاه دست به تألیف کتابى در این باب نزده است. از قول او تنها یک نظر نحوى خاص نقل شده است؛ از این قرار که عامه نحویان، برای حروف معناى مستقلى قائل نیستند، بلکه معنى آنها را در پیوند با دیگر اجزاى کلام جستجو مىکنند، حال آنکه او به استقلال معنایى حروف معتقد بوده است. | بااینهمه به نظر مىآید که ابن نحاس در زمینه نحو، از دایره عقاید گذشتگان پا فراتر نمىنهاده و شاید به همین جهت بوده که ظاهراً هیچگاه دست به تألیف کتابى در این باب نزده است. از قول او تنها یک نظر نحوى خاص نقل شده است؛ از این قرار که عامه نحویان، برای حروف معناى مستقلى قائل نیستند، بلکه معنى آنها را در پیوند با دیگر اجزاى کلام جستجو مىکنند، حال آنکه او به استقلال معنایى حروف معتقد بوده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
ابن نحاس گذشته از نحو، در فقه و حدیث و تفسیر نیز تبحر داشت و در زادگاه خود به بحث و تدریس قرائات و فقه مىپرداخت. در مصر نیز در اواخر عمر، در جامع [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] و قبه منصوریه مسند تدریس تفسیر به وى تفویض شد. در همان حال، ریاست جامع اَقْمَر و بعضى دیگر از مدارس بزرگ مصر را نیز عهدهدار بود. | ابن نحاس گذشته از نحو، در فقه و حدیث و تفسیر نیز تبحر داشت و در زادگاه خود به بحث و تدریس قرائات و فقه مىپرداخت. در مصر نیز در اواخر عمر، در جامع [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] و قبه منصوریه مسند تدریس تفسیر به وى تفویض شد. در همان حال، ریاست جامع اَقْمَر و بعضى دیگر از مدارس بزرگ مصر را نیز عهدهدار بود. | ||
ابن نحاس، منطق و هندسه نیز مىدانست و طبع شعر هم داشت. هرگاه اراده مىکرد، بالبداهه اشعارى مىسرود. مرثیهاى که وى در سوگ استادش [[ | ابن نحاس، منطق و هندسه نیز مىدانست و طبع شعر هم داشت. هرگاه اراده مىکرد، بالبداهه اشعارى مىسرود. مرثیهاى که وى در سوگ استادش [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالک]] سروده، از مشهورترین سرودههاى اوست. برخى از اشعار وى تا سده 11ق، میان مردم رایج بوده است. | ||
خط خوش و زیباى ابن نحاس را [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] تحسین کرده و در وصف آن گفته است که بر دستبافهاى منقش و لوح زرین طعنه مىزند. | خط خوش و زیباى ابن نحاس را [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] تحسین کرده و در وصف آن گفته است که بر دستبافهاى منقش و لوح زرین طعنه مىزند. |