۱۴۷٬۰۰۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنش' به 'ابن ش') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنا' به 'ابن ا') |
||
| خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
خوارزمشاهيان كه در سال 617 قدرت خود را به علّت استيلاء چنگيزخان بر سرزمينهاى حوزه ماوراءالنهر و خوارزم از دست داده بودند. در سال 622 قمرى جلالالدين خوارزم شاه در احياى حكومت خوارزمشاهيان موفق شد و اين امر پس از كوچ چنگيزخان از سرزمينهاى غربى و ناكامى تلاش مغول، متعاقب عقبنشينى آنها و وفات چنگيز در سال 624 محقق شد. پس از آن بر آذربايجان، تبريز و غرب فارس و در سال 262 به شهر خلاط استيلاء يافت و آنچه لشكريانش در اين شهر از اعمال وحشيانه انجام داده بودند، نگرانى شديدى، در دل ايوبيان و حكام مسلمانان سرزمينهاى مجاور افتاد، لذا ايوبيان خصومت ميان خود را فراموش كردند و با سلجوقيان براى رويارويى با خوارزم شاهيان يا يكديگر همپيمان شدند. از اينجا حوادث را از متن اثر دنبال مىكنيم. جلالالدين خوارزم شاه براى حمله مغولها لشكرى فراهم آورد و دو لشكر بعد از جنگ سختى كه ميان آنها درگرفت، جلالالدين خورازم شاه شكست و به «امد» فرار نمود(628) و پس از مدّتى كوتاه در كوههاى كردستان به دست يكى از تركان در همان سال كشته و دولتش تجزيه شد. در اين سال شجاعالدين جلدك تقوى صاحب حماة، بهرام شاه صاحب بعلبك و زينالدين نحوى حنفى كه يكى از بزرگان نحو و لغت در آن عصر بوده، وفات يافتهاند. | خوارزمشاهيان كه در سال 617 قدرت خود را به علّت استيلاء چنگيزخان بر سرزمينهاى حوزه ماوراءالنهر و خوارزم از دست داده بودند. در سال 622 قمرى جلالالدين خوارزم شاه در احياى حكومت خوارزمشاهيان موفق شد و اين امر پس از كوچ چنگيزخان از سرزمينهاى غربى و ناكامى تلاش مغول، متعاقب عقبنشينى آنها و وفات چنگيز در سال 624 محقق شد. پس از آن بر آذربايجان، تبريز و غرب فارس و در سال 262 به شهر خلاط استيلاء يافت و آنچه لشكريانش در اين شهر از اعمال وحشيانه انجام داده بودند، نگرانى شديدى، در دل ايوبيان و حكام مسلمانان سرزمينهاى مجاور افتاد، لذا ايوبيان خصومت ميان خود را فراموش كردند و با سلجوقيان براى رويارويى با خوارزم شاهيان يا يكديگر همپيمان شدند. از اينجا حوادث را از متن اثر دنبال مىكنيم. جلالالدين خوارزم شاه براى حمله مغولها لشكرى فراهم آورد و دو لشكر بعد از جنگ سختى كه ميان آنها درگرفت، جلالالدين خورازم شاه شكست و به «امد» فرار نمود(628) و پس از مدّتى كوتاه در كوههاى كردستان به دست يكى از تركان در همان سال كشته و دولتش تجزيه شد. در اين سال شجاعالدين جلدك تقوى صاحب حماة، بهرام شاه صاحب بعلبك و زينالدين نحوى حنفى كه يكى از بزرگان نحو و لغت در آن عصر بوده، وفات يافتهاند. | ||
در سال 629 مغول به طور كلى بر تمامى سرزمينهايى كه در دست خوارزم شاهيان بود، تسلط يافتند و روى به عراق كرده، قلمرو ايوبيان در جزيره و سلجوقيان روم در آسياى صغير را تمديد كردند. در سال 630 «كامل محمد» «برامد» به طور كامل تسلّط يافت و شهابالدين غازى را نائبسلطنه آنها قرار داد. در اين سال | در سال 629 مغول به طور كلى بر تمامى سرزمينهايى كه در دست خوارزم شاهيان بود، تسلط يافتند و روى به عراق كرده، قلمرو ايوبيان در جزيره و سلجوقيان روم در آسياى صغير را تمديد كردند. در سال 630 «كامل محمد» «برامد» به طور كامل تسلّط يافت و شهابالدين غازى را نائبسلطنه آنها قرار داد. در اين سال ابن اثير جزرى وفات يافت. | ||
در سال 631 «كامل محمد» از قاهره به سوى دمشق رهسپار شد. هنگامى كه به آنجا رسيد، به فرمانروايان و امراى ايوبى شام و جزيره نامه نوشت تا براى حركت به روم و در آوردن آن از چنگ سلاجقه آماده شوند. شاهان و امراى ايوبى يكى پس از ديگرى فرا مىرسيدند؛ از جمله فخرالدين توران شاه، فرزند صلاحالدين، و پسر عمويش، مجيرالدين داوود. | در سال 631 «كامل محمد» از قاهره به سوى دمشق رهسپار شد. هنگامى كه به آنجا رسيد، به فرمانروايان و امراى ايوبى شام و جزيره نامه نوشت تا براى حركت به روم و در آوردن آن از چنگ سلاجقه آماده شوند. شاهان و امراى ايوبى يكى پس از ديگرى فرا مىرسيدند؛ از جمله فخرالدين توران شاه، فرزند صلاحالدين، و پسر عمويش، مجيرالدين داوود. | ||