هستی از نظر فلسفه و عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌س' به 'ابن‌ س'
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌س' به 'ابن‌ س')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۴۷: خط ۴۷:
در فصل اول، به بررسی اقوال‌ در وجود پرداخته شده است و به این نکته اشاره شده است که جماعتی از اشاعره به اشتراک لفظی در وجود قائلند و جماعتی‌ از محققین اهل حکمت، تبعا لصدر‌ الحکماء‌ و عده‌ای‌ قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهین]] که به فهلویون‌ معروف هستند فرموده‌اند: وجود، حقیقت‌ واحد و دارای مراتب متعدده متکثره مقوله به‌ تشکیک است. جماعت دیگری معروف به مشاء به اصالت‌ وجود‌ و اعتباریت‌ ماهیات قائلند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/88 ر.ک: همان]</ref>.
در فصل اول، به بررسی اقوال‌ در وجود پرداخته شده است و به این نکته اشاره شده است که جماعتی از اشاعره به اشتراک لفظی در وجود قائلند و جماعتی‌ از محققین اهل حکمت، تبعا لصدر‌ الحکماء‌ و عده‌ای‌ قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهین]] که به فهلویون‌ معروف هستند فرموده‌اند: وجود، حقیقت‌ واحد و دارای مراتب متعدده متکثره مقوله به‌ تشکیک است. جماعت دیگری معروف به مشاء به اصالت‌ وجود‌ و اعتباریت‌ ماهیات قائلند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/88 ر.ک: همان]</ref>.


فصل دوم، به تعریف وجود اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، ابتدا به‌ نظر‌ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] درباره تعریف وجود اشاره کرده، سپس به توضیح کلام شیخ پرداخته است. باوجوداین، نویسنده قائل است به اینکه‌ وجود، قابل‌تعریف نیست؛ چون حقیقت وجود به‌حسب‌ علم‌ ارتسامی و حصولی، در غایت خفاء و کمون است و آنچه ما از وجود ادراک‌ می‌کنیم، وجود‌ مفهومی و انتزاعی است که‌ عنوان برای وجودات خاصه است و این مفهوم عام بدیهی چون‌ ذاتاً‌ بسیط و از سنخ ماهیات‌ نیست، قابل‌تعریف نیست. نویسنده در ادامه به تعاریف‌ دیگر‌ از‌ بزرگان درباره وجود اشاره‌ کرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/88 همان، ص88- 89]</ref>.
فصل دوم، به تعریف وجود اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، ابتدا به‌ نظر‌ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] درباره تعریف وجود اشاره کرده، سپس به توضیح کلام شیخ پرداخته است. باوجوداین، نویسنده قائل است به اینکه‌ وجود، قابل‌تعریف نیست؛ چون حقیقت وجود به‌حسب‌ علم‌ ارتسامی و حصولی، در غایت خفاء و کمون است و آنچه ما از وجود ادراک‌ می‌کنیم، وجود‌ مفهومی و انتزاعی است که‌ عنوان برای وجودات خاصه است و این مفهوم عام بدیهی چون‌ ذاتاً‌ بسیط و از سنخ ماهیات‌ نیست، قابل‌تعریف نیست. نویسنده در ادامه به تعاریف‌ دیگر‌ از‌ بزرگان درباره وجود اشاره‌ کرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/88 همان، ص88- 89]</ref>.


فصل سوم درباره وجود ذهنی است. تصور هر شیئی عبارت از‌ حصول‌ مفهوم آن شیء‌ در ذهن و نفس بر طبق خارج است و وجود ذهنی‌ آن‌ است‌ که آثار نداشته باشد، چراکه ترتب آثار خارجیه بر وجود ذهنی، مستلزم انقلاب است‌ و آنچه‌ را‌ که ما ادراک می‌کنیم، مفهوم انتزاعی وجود است‌ که از اعراض عامه‌ و معقولات‌ ثانویه است، نه حقیقت وجود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/89 همان، ص89]</ref>.
فصل سوم درباره وجود ذهنی است. تصور هر شیئی عبارت از‌ حصول‌ مفهوم آن شیء‌ در ذهن و نفس بر طبق خارج است و وجود ذهنی‌ آن‌ است‌ که آثار نداشته باشد، چراکه ترتب آثار خارجیه بر وجود ذهنی، مستلزم انقلاب است‌ و آنچه‌ را‌ که ما ادراک می‌کنیم، مفهوم انتزاعی وجود است‌ که از اعراض عامه‌ و معقولات‌ ثانویه است، نه حقیقت وجود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5932/89 همان، ص89]</ref>.