۱۰۶٬۵۵۳
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
نمونه دوم: شهرستانى مهمترین اثر خود یعنی «الملل و النحل» را که برخى مىگویند در سال 521 ه.ق به هنگام وزارت نصیرالدین محمود نوشته است و همچنین کتاب «مصارع الفلاسفه» را که نقد دیدگاههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در الهیات شفا، نجات و اشارات است، به سید مجدالدین ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى نقیب ترمذ و از نزدیک ان سلطان سنجر تقدیم داشته و هدف خود را از نوشتن «الملل و النحل»، خدمت به نقیب ترمذ خوانده است. و این دو تن یعنى نصیرالدین محمود وزیر سلطان سنجر و نقیب ترمذ و یا دست کم نقیب ترمذ از نفوذىهاى اسماعیلیان به دربار حاکمان سنى هستند-زیرا چنان که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و برخى مىگویند، شهرستانى کتاب ملل و نحل را به یک فرد باطنى تقدیم داشته است-و همانها بودند که پس از بازگشت شهرستانى از بغداد او را به سلطان سنجر معرفى کردند و مقدمات رسیدن وى را به مقام نیابت دیوان سلطان فراهم ساختند و صاحب ملل و نحل را محرم اسرار سلطان گردانیدند.و بعید نیست که دسیسهاى را که تاریخ نویسان سبب زندانى شدن نصیرالدین محمود و سید مجدالدین ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى مىدانند همان تمایل این دو نفر به باطنیان باشد. | نمونه دوم: شهرستانى مهمترین اثر خود یعنی «الملل و النحل» را که برخى مىگویند در سال 521 ه.ق به هنگام وزارت نصیرالدین محمود نوشته است و همچنین کتاب «مصارع الفلاسفه» را که نقد دیدگاههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در الهیات شفا، نجات و اشارات است، به سید مجدالدین ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى نقیب ترمذ و از نزدیک ان سلطان سنجر تقدیم داشته و هدف خود را از نوشتن «الملل و النحل»، خدمت به نقیب ترمذ خوانده است. و این دو تن یعنى نصیرالدین محمود وزیر سلطان سنجر و نقیب ترمذ و یا دست کم نقیب ترمذ از نفوذىهاى اسماعیلیان به دربار حاکمان سنى هستند-زیرا چنان که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و برخى مىگویند، شهرستانى کتاب ملل و نحل را به یک فرد باطنى تقدیم داشته است-و همانها بودند که پس از بازگشت شهرستانى از بغداد او را به سلطان سنجر معرفى کردند و مقدمات رسیدن وى را به مقام نیابت دیوان سلطان فراهم ساختند و صاحب ملل و نحل را محرم اسرار سلطان گردانیدند.و بعید نیست که دسیسهاى را که تاریخ نویسان سبب زندانى شدن نصیرالدین محمود و سید مجدالدین ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى مىدانند همان تمایل این دو نفر به باطنیان باشد. | ||
افزون بر این به نظر مىرسد شهرستانى با نوشتن کتاب «مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقیب ترمذ که گفتهاند از شهرستانى خواست کتابى در رد نظریات [[ | افزون بر این به نظر مىرسد شهرستانى با نوشتن کتاب «مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقیب ترمذ که گفتهاند از شهرستانى خواست کتابى در رد نظریات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] بنویسد، قصد انتقام از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] را داشته، چه اینکه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] بر خلاف عمو و پدرش که گرایش اسماعیلى داشتند به اسماعیلیان نپیوست و با این کار ضربهاى سهمگین بر باطنیان فرود آورد. | ||
در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلایل و شواهد روشن کننده گرایش مذهبى شهرستانى به وفور یافت مىشود، اما این نشانهها در آن نوشتهها و گفتههایى که در دربار سلطان سنجر و یا به درخواست نزدیک ان سلطان نوشته شده، بسیار کمرنگتر از آثارى است که شهرستانى به شکل سخنرانى و تفسیر، بدون رعایت خواسته حکومت سامان داده است.دلایل و قراینى که در تفسیر «مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هیچ روى قابل مقایسه با «الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و «نهایة الاقدام» نیست.در جاى جاى تفسیر «مفاتیح»، شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقهاى خویش را نشان مىدهد و نظر خود را آشکارا ابراز مى دارد. | در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلایل و شواهد روشن کننده گرایش مذهبى شهرستانى به وفور یافت مىشود، اما این نشانهها در آن نوشتهها و گفتههایى که در دربار سلطان سنجر و یا به درخواست نزدیک ان سلطان نوشته شده، بسیار کمرنگتر از آثارى است که شهرستانى به شکل سخنرانى و تفسیر، بدون رعایت خواسته حکومت سامان داده است.دلایل و قراینى که در تفسیر «مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هیچ روى قابل مقایسه با «الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و «نهایة الاقدام» نیست.در جاى جاى تفسیر «مفاتیح»، شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقهاى خویش را نشان مىدهد و نظر خود را آشکارا ابراز مى دارد. |