۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنم' به 'ابن م') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#هر چند نویسنده در بحث تجزيه، در مورد الرَّحْمنِ الرَّحيمِ نظر خودش را مشخص نكرده و چنين نوشته: «اما كلمه الرَّحْمنِِ: [[ | #هر چند نویسنده در بحث تجزيه، در مورد الرَّحْمنِ الرَّحيمِ نظر خودش را مشخص نكرده و چنين نوشته: «اما كلمه الرَّحْمنِِ: [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] و اعلم گفتهاند: عَلَم است براى ذات حقّ تعالى و «ال» آن زايده لازمه است ولى ديگران گفتهاند: صفت مشبّهه يا صيغه مبالغه است. بنا بر قول اول الف و لام آن حرف تعريف و بنا بر قول دوم موصول اسمى است. «الرَّحيمِ» صفت مشبّهه است و به عقيده و نظريه محققین صيغه مبالغه است و «ال» آن حرف تعريف است». امّا از آنجا كه او آيه مبارکه ''' «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» ''' را چنين ترجمه كرده است: به نام خداوند بسيار بخشنده و بسيار مهربان<ref>ر. ك: متن كتاب، ج1، ص11</ref>معلوم مىشود كه در نظر ايشان هر دو كلمه رحمان و رحيم، صيغه مبالغه هستند. | ||
#همچنين نویسنده گاه افزون بر ترجمه، تجزيه و تركيب، به تفسير نيز پرداخته است. او بهطور مثال در آغاز سوره بقره تحت عنوان تفسير چنين نوشته است: عصر حضرت موسى(ع) عصرى بود كه بسيارى از جهال، فريفته سحر ساحران و كهانت كاهنان و شعبدهبازان و دنبالهرو آنان بودند. حضرت موسى(ع) با اظهار و ارائه معجزات، سحارترين سحره را محكوم، مغلوب، عاجز، ملزم به تسليم و اطاعت از خود نمود.... وجود مبارک خاتم الانبياء(ص) در زمانى كه مردم عرب به فصاحت و بلاغت فصحا و بلغاى خود مىباليدند و غير خودشان را اعجمى يعنى گنگ مىپنداشتند و شعرا و خطبايشان به انشاى اشعار و ايراد خطابههاى غراء به همديگر مفاخرت و مباهات مىورزيدند ظهور فرمودند. پيغمبرى كه هم زبان و بيانش اعجاز بود... و هم آيات بينات و كلمات محكمات كتاب مجيدش<ref>همان، ج1، ص18- 20</ref> | #همچنين نویسنده گاه افزون بر ترجمه، تجزيه و تركيب، به تفسير نيز پرداخته است. او بهطور مثال در آغاز سوره بقره تحت عنوان تفسير چنين نوشته است: عصر حضرت موسى(ع) عصرى بود كه بسيارى از جهال، فريفته سحر ساحران و كهانت كاهنان و شعبدهبازان و دنبالهرو آنان بودند. حضرت موسى(ع) با اظهار و ارائه معجزات، سحارترين سحره را محكوم، مغلوب، عاجز، ملزم به تسليم و اطاعت از خود نمود.... وجود مبارک خاتم الانبياء(ص) در زمانى كه مردم عرب به فصاحت و بلاغت فصحا و بلغاى خود مىباليدند و غير خودشان را اعجمى يعنى گنگ مىپنداشتند و شعرا و خطبايشان به انشاى اشعار و ايراد خطابههاى غراء به همديگر مفاخرت و مباهات مىورزيدند ظهور فرمودند. پيغمبرى كه هم زبان و بيانش اعجاز بود... و هم آيات بينات و كلمات محكمات كتاب مجيدش<ref>همان، ج1، ص18- 20</ref> | ||
#نویسنده در اين اثر، گاه اشعارى كه خودش سروده براى توضيح مطالب كتاب افزوده است<ref>مثلاً ر. ك: همان، ج1، ص230- 235. و ص445- 446</ref>برخى از اشعار زيبا و پرمعناى ايشان در ذيل آيه مبارکه ''' «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً» '''<ref>اسراء/ 111</ref>چنين است: خداوند بخشنده مهربان* همان آفريننده جسم و جان* ندارد شریک و شبيه و نظير* عليم و قديم است حىّ و قدير*... نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم* نه بر ذيل وصفش رسد دست فهم* نه ادراك بر كنه ذاتش رسيد* نه فكرت به غور صفاتش رسيد<ref>ر. ك: همان، ج3، ص806- 807</ref> | #نویسنده در اين اثر، گاه اشعارى كه خودش سروده براى توضيح مطالب كتاب افزوده است<ref>مثلاً ر. ك: همان، ج1، ص230- 235. و ص445- 446</ref>برخى از اشعار زيبا و پرمعناى ايشان در ذيل آيه مبارکه ''' «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً» '''<ref>اسراء/ 111</ref>چنين است: خداوند بخشنده مهربان* همان آفريننده جسم و جان* ندارد شریک و شبيه و نظير* عليم و قديم است حىّ و قدير*... نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم* نه بر ذيل وصفش رسد دست فهم* نه ادراك بر كنه ذاتش رسيد* نه فكرت به غور صفاتش رسيد<ref>ر. ك: همان، ج3، ص806- 807</ref> |