۱۴۷٬۰۲۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنح' به 'ابن ح') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| (۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در اين بخش محقّق مصادر مؤلف را به دو قسم تقسيم مىنمايد. مصادرى كه مؤلفين آنها هم عصر دوره ايوبى بوده يا در حوادث خود به طور مستقيم شركت داشته يا اينكه حوادث را مشاهده نمودهاند. ما طبق روال محقّق اينها را نام برده و مختصرى آنها را شرح مىنماييم: | در اين بخش محقّق مصادر مؤلف را به دو قسم تقسيم مىنمايد. مصادرى كه مؤلفين آنها هم عصر دوره ايوبى بوده يا در حوادث خود به طور مستقيم شركت داشته يا اينكه حوادث را مشاهده نمودهاند. ما طبق روال محقّق اينها را نام برده و مختصرى آنها را شرح مىنماييم: | ||
مرآة الزمان فى تاريخ الاعيان ابوالمظفر يوسف بن قزا و غلى تركى، ملقب به شمسالدين و مكنّى به ابوالمظفر و مشهور به سبط | مرآة الزمان فى تاريخ الاعيان ابوالمظفر يوسف بن قزا و غلى تركى، ملقب به شمسالدين و مكنّى به ابوالمظفر و مشهور به سبط ابن جوزى(به دليل اينكه مادرش دختر عبدالرحمن بن جوزى مىباشد(582-654 هجرى))، است. او در اين اثر، حوادث را از آغاز آفرينش تا اوايل سال مرگ خود به صورت سالشمار شرح داده و وفيّات بزرگان را نيز در ضمن آن آورده است. | ||
- وفيّات الاعيان و انباء الزمان: تألیف احمد بن محمد بن ابراهيم ابوالعباس شمسالدين برمكى اربلى، مشهور به [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](608-681) مىباشد.او قاضىالقضات دمشق و مورخ آن شهر مىباشد. وى اين اثر را كه مشتمل بر شرح حال 846 تن از بزرگان، امراء، وزراء، علما و عرفاست، به ترتيب حروف معجم تنظيم نموده است.وفيات الاعيان گنجينهاى از اطلاعات گرانبها است، به ويژه در قسمتهايى كه مصنّف از معاصران خود سخن مىگويد. | - وفيّات الاعيان و انباء الزمان: تألیف احمد بن محمد بن ابراهيم ابوالعباس شمسالدين برمكى اربلى، مشهور به [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](608-681) مىباشد.او قاضىالقضات دمشق و مورخ آن شهر مىباشد. وى اين اثر را كه مشتمل بر شرح حال 846 تن از بزرگان، امراء، وزراء، علما و عرفاست، به ترتيب حروف معجم تنظيم نموده است.وفيات الاعيان گنجينهاى از اطلاعات گرانبها است، به ويژه در قسمتهايى كه مصنّف از معاصران خود سخن مىگويد. | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
الف) كتب تاريخ عمومى. | الف) كتب تاريخ عمومى. | ||
- المختصر فى اخبار البشر، اثر ملك مؤيد اسماعيل، مشهور به [[ابوالفداء، اسماعیل بن علی|ابوالفداء]] (672-732) مىباشد. او از خاندان ايوبيان و امير حماة بوده است. اين اثر يك دوره تاريخى عمومى و متضمن اطلاعات مربوط به ادوار پيش از اسلام «دوران با مليّت» تا 729 قمرى است: محقق از مجلد سوم و چهارم كه در رابطه با دوران ايوبيان، جنگهاى صليبى، ملوك، ملوك مصر، شام و تونس و همچنين از فتح قيصريّه و مرگ هلاكوخان و حوادث ديگر تاريخ اسلام تا 729 قمرى بازگو نموده است، استفاده كرده است. اشخاصى چون | - المختصر فى اخبار البشر، اثر ملك مؤيد اسماعيل، مشهور به [[ابوالفداء، اسماعیل بن علی|ابوالفداء]] (672-732) مىباشد. او از خاندان ايوبيان و امير حماة بوده است. اين اثر يك دوره تاريخى عمومى و متضمن اطلاعات مربوط به ادوار پيش از اسلام «دوران با مليّت» تا 729 قمرى است: محقق از مجلد سوم و چهارم كه در رابطه با دوران ايوبيان، جنگهاى صليبى، ملوك، ملوك مصر، شام و تونس و همچنين از فتح قيصريّه و مرگ هلاكوخان و حوادث ديگر تاريخ اسلام تا 729 قمرى بازگو نموده است، استفاده كرده است. اشخاصى چون ابن حبيب دمشقى و ديگران ذيلهايى بر تاريخ او نوشتهاند كه معروفترين آنها، تتمة المختصر فى اخبار البشر ابنوردى(متوفاى 749 قمرى) است كه حوادث تا سال 749 را آورده است. [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] مهمترين اثر ابنكثير(701-774) مىباشد. اين اثر نوعى تاريخ عمومى است كه مؤلف آن حوادثى را كه از ابتدا آفرينش تا 751 رخ داده، ضمن آن آورده است. | ||
- مرآةالجنان و عبراليقظان، اثر عبدالله يافعى مصرى (متوفاى 766) است كه دربر دارنده تاريخ اسلام، از هجرت پيامبر اكرم(ص) تا 750 به شيوۀ سالشمارى مىباشد و به پيوست رويدادها، وفيات مشاهير را نيز آورده است. | - مرآةالجنان و عبراليقظان، اثر عبدالله يافعى مصرى (متوفاى 766) است كه دربر دارنده تاريخ اسلام، از هجرت پيامبر اكرم(ص) تا 750 به شيوۀ سالشمارى مىباشد و به پيوست رويدادها، وفيات مشاهير را نيز آورده است. | ||
| خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
در اين شيوه، افراد متعلق به يك گروه، يا دوره يا نسل(اصطلاحا طبقه) در يك رديف جاى مىگيرند و شرح حال آنان به ترتيب زمانى درپى هم مىآيد. | در اين شيوه، افراد متعلق به يك گروه، يا دوره يا نسل(اصطلاحا طبقه) در يك رديف جاى مىگيرند و شرح حال آنان به ترتيب زمانى درپى هم مىآيد. | ||
- فرات الوفّيات، تألیف | - فرات الوفّيات، تألیف ابن شاكر كتبى(متوفاى 764) كه به عنوان ذيلى بر اثر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] است كه مشتمل بر تراجم از وفات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] تا زمان خودش مىباشد كه به ترتيب حروف معجم تنظيم يافته است. | ||
- عيون التواريخ، تألیف | - عيون التواريخ، تألیف ابن شاكر كتبى مىباشد. اين اثر مجموعهاى از شرح حال بزرگان كه به شيوۀ سالشمارى تنظيم و تا سال 760 را دربرگرفته است. | ||
- الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة، اثر [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی| | - الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة، اثر [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] است كه شرح حال بسيارى از بزرگان سده هشتم را از آغاز تا پايان 800 به ترتيب الفبايى جمعآورى نموده است. | ||
- طبقات الشافعية، اثر اسنوى(متوفاى 772) مىباشد كه شرح حال علماء و ادباء مشهور از اهل مذهب شافعى را به ترتيب حروف ابجديّه جمعآورى نموده است. | - طبقات الشافعية، اثر اسنوى(متوفاى 772) مىباشد كه شرح حال علماء و ادباء مشهور از اهل مذهب شافعى را به ترتيب حروف ابجديّه جمعآورى نموده است. | ||
| خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
فصل سوم، با پيشگفتارى در رابطه با بررسى دوران حيات علمى و ادبى در زمانى كه ابن دقماق در آن زيست و نمو نمود است، آغاز مىشود. دوران حيات او معاصر با سالهاى پايانى دولت مماليك بحرى(648-792) و آغاز حاكميّت مماليك برجى و چركسى(782-922) است كه بر مصر و شام حكومت میكردند. اين دورانى است كه ابن دقماق متولّد و در آن رشد نموده است و از آنجا كه مماليك، حمايت از علوم دينى را درپيش گرفته بودند، مواجهه با ساختن و تجديد بناى مدارس و مساجد جامع در مصر و ديگر شهرهاى دور هستيم؛ از جمله مدرسه ظاهريه، مدرسه منصوريه، جامع عمر و جامع ابن طولون و تجديد بناى جامع ازهر و به خاطر همين حمايت معنوى و مالى از علوم دينى حاكمان، مماليك است كه مىبينم اصولا دانش تاريخ و هم دانشهاى ديگر در اين قرن، بيش از هر نقطه، در مصر و شامات رشد و نمو داشت و به عكس، شرق از يكسو گرفتار مغولان و ايلخانان و سپس تيموريان شده، به همين دليل براى مدّتى براى طولانى از دانش امروزى به دور افتاد. | فصل سوم، با پيشگفتارى در رابطه با بررسى دوران حيات علمى و ادبى در زمانى كه ابن دقماق در آن زيست و نمو نمود است، آغاز مىشود. دوران حيات او معاصر با سالهاى پايانى دولت مماليك بحرى(648-792) و آغاز حاكميّت مماليك برجى و چركسى(782-922) است كه بر مصر و شام حكومت میكردند. اين دورانى است كه ابن دقماق متولّد و در آن رشد نموده است و از آنجا كه مماليك، حمايت از علوم دينى را درپيش گرفته بودند، مواجهه با ساختن و تجديد بناى مدارس و مساجد جامع در مصر و ديگر شهرهاى دور هستيم؛ از جمله مدرسه ظاهريه، مدرسه منصوريه، جامع عمر و جامع ابن طولون و تجديد بناى جامع ازهر و به خاطر همين حمايت معنوى و مالى از علوم دينى حاكمان، مماليك است كه مىبينم اصولا دانش تاريخ و هم دانشهاى ديگر در اين قرن، بيش از هر نقطه، در مصر و شامات رشد و نمو داشت و به عكس، شرق از يكسو گرفتار مغولان و ايلخانان و سپس تيموريان شده، به همين دليل براى مدّتى براى طولانى از دانش امروزى به دور افتاد. | ||
و به دليل همين حركت علمى و ادبى در اين دوران، ملاحظه مىكنيم كه به تعداد قابل شمارى براى فراگيرى علوم اشتياق نشان مىدهند و از آثار ديگران كثرت بسيارى از علماء و ادباء در زمينههاى مختلف در اين عصر مىباشد؛ از جمله [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی| | و به دليل همين حركت علمى و ادبى در اين دوران، ملاحظه مىكنيم كه به تعداد قابل شمارى براى فراگيرى علوم اشتياق نشان مىدهند و از آثار ديگران كثرت بسيارى از علماء و ادباء در زمينههاى مختلف در اين عصر مىباشد؛ از جمله [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] بدر عينى. | ||
مخصوصاً در زمينه تاريخ عمومى؛ از جمله مهمترين آنها [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابنكثير، العبر و ديوان المبتداء و الخبر فى تاريخ العرب و العجم و... | مخصوصاً در زمينه تاريخ عمومى؛ از جمله مهمترين آنها [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابنكثير، العبر و ديوان المبتداء و الخبر فى تاريخ العرب و العجم و...ابن خلدون، صبح الاعشى فى صناعة الانشاء قلقسندى و نزهة الانام فى تاريخ الاسلام. مؤلف بعد از اين پيشگفتار محقّق، متن اصلى ابن دقماق را مىآورد. از آنجا كه مطالب اين اثر، حوادث سى سال آخر حكومت ايوبى را دربر دارد، لذا گزيدهاى از اين دولت را مىآوریم. | ||
حكومت ايوبيان با آغاز حكمرانى(صلاحالدين ايّوبى) بنيانگذار اين سلسله در مصر، به دنبال مرگ «عاضر»، آخرين خليفه فاطمى در 567 قمرى آغاز شد. او توانست بخش مهمى از سرزمينهاى اسلامى را كه به تصرف صليبيان درآمده بود، از آنان پس بگيرد، به ويژه بيتالمقدّس را از جنگ فرنگان بيرون آورد. پس از مرگ او (589) قلمرو دولت ايوبى ميان فرزندان و برادرش سيفالدين عادل تقسيم گرديد؛ اما ديرى نپاييد كه ميان آنان اختلاف افتاد و سيفالدين عادل با حضور به موقع و مؤثر در رفع و رجوع اختلافات ميان جانشينان صلاحالدين، به تدريج و با درايت خاص، حكومت دمشق و مصر كه به فرزندان صلاحالدين رسيده بود، از آن خود سازد. و بدين سان وحدتى در قلمرو ايوبى ايجاد كرد. پس از مرگ سيفالدين عادل(615)قلمرو ايوبى بين فرزندان او آن طور كه خود تقسيم نموده بوده، برقرار شد. | حكومت ايوبيان با آغاز حكمرانى(صلاحالدين ايّوبى) بنيانگذار اين سلسله در مصر، به دنبال مرگ «عاضر»، آخرين خليفه فاطمى در 567 قمرى آغاز شد. او توانست بخش مهمى از سرزمينهاى اسلامى را كه به تصرف صليبيان درآمده بود، از آنان پس بگيرد، به ويژه بيتالمقدّس را از جنگ فرنگان بيرون آورد. پس از مرگ او (589) قلمرو دولت ايوبى ميان فرزندان و برادرش سيفالدين عادل تقسيم گرديد؛ اما ديرى نپاييد كه ميان آنان اختلاف افتاد و سيفالدين عادل با حضور به موقع و مؤثر در رفع و رجوع اختلافات ميان جانشينان صلاحالدين، به تدريج و با درايت خاص، حكومت دمشق و مصر كه به فرزندان صلاحالدين رسيده بود، از آن خود سازد. و بدين سان وحدتى در قلمرو ايوبى ايجاد كرد. پس از مرگ سيفالدين عادل(615)قلمرو ايوبى بين فرزندان او آن طور كه خود تقسيم نموده بوده، برقرار شد. | ||
| خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
خوارزمشاهيان كه در سال 617 قدرت خود را به علّت استيلاء چنگيزخان بر سرزمينهاى حوزه ماوراءالنهر و خوارزم از دست داده بودند. در سال 622 قمرى جلالالدين خوارزم شاه در احياى حكومت خوارزمشاهيان موفق شد و اين امر پس از كوچ چنگيزخان از سرزمينهاى غربى و ناكامى تلاش مغول، متعاقب عقبنشينى آنها و وفات چنگيز در سال 624 محقق شد. پس از آن بر آذربايجان، تبريز و غرب فارس و در سال 262 به شهر خلاط استيلاء يافت و آنچه لشكريانش در اين شهر از اعمال وحشيانه انجام داده بودند، نگرانى شديدى، در دل ايوبيان و حكام مسلمانان سرزمينهاى مجاور افتاد، لذا ايوبيان خصومت ميان خود را فراموش كردند و با سلجوقيان براى رويارويى با خوارزم شاهيان يا يكديگر همپيمان شدند. از اينجا حوادث را از متن اثر دنبال مىكنيم. جلالالدين خوارزم شاه براى حمله مغولها لشكرى فراهم آورد و دو لشكر بعد از جنگ سختى كه ميان آنها درگرفت، جلالالدين خورازم شاه شكست و به «امد» فرار نمود(628) و پس از مدّتى كوتاه در كوههاى كردستان به دست يكى از تركان در همان سال كشته و دولتش تجزيه شد. در اين سال شجاعالدين جلدك تقوى صاحب حماة، بهرام شاه صاحب بعلبك و زينالدين نحوى حنفى كه يكى از بزرگان نحو و لغت در آن عصر بوده، وفات يافتهاند. | خوارزمشاهيان كه در سال 617 قدرت خود را به علّت استيلاء چنگيزخان بر سرزمينهاى حوزه ماوراءالنهر و خوارزم از دست داده بودند. در سال 622 قمرى جلالالدين خوارزم شاه در احياى حكومت خوارزمشاهيان موفق شد و اين امر پس از كوچ چنگيزخان از سرزمينهاى غربى و ناكامى تلاش مغول، متعاقب عقبنشينى آنها و وفات چنگيز در سال 624 محقق شد. پس از آن بر آذربايجان، تبريز و غرب فارس و در سال 262 به شهر خلاط استيلاء يافت و آنچه لشكريانش در اين شهر از اعمال وحشيانه انجام داده بودند، نگرانى شديدى، در دل ايوبيان و حكام مسلمانان سرزمينهاى مجاور افتاد، لذا ايوبيان خصومت ميان خود را فراموش كردند و با سلجوقيان براى رويارويى با خوارزم شاهيان يا يكديگر همپيمان شدند. از اينجا حوادث را از متن اثر دنبال مىكنيم. جلالالدين خوارزم شاه براى حمله مغولها لشكرى فراهم آورد و دو لشكر بعد از جنگ سختى كه ميان آنها درگرفت، جلالالدين خورازم شاه شكست و به «امد» فرار نمود(628) و پس از مدّتى كوتاه در كوههاى كردستان به دست يكى از تركان در همان سال كشته و دولتش تجزيه شد. در اين سال شجاعالدين جلدك تقوى صاحب حماة، بهرام شاه صاحب بعلبك و زينالدين نحوى حنفى كه يكى از بزرگان نحو و لغت در آن عصر بوده، وفات يافتهاند. | ||
در سال 629 مغول به طور كلى بر تمامى سرزمينهايى كه در دست خوارزم شاهيان بود، تسلط يافتند و روى به عراق كرده، قلمرو ايوبيان در جزيره و سلجوقيان روم در آسياى صغير را تمديد كردند. در سال 630 «كامل محمد» «برامد» به طور كامل تسلّط يافت و شهابالدين غازى را نائبسلطنه آنها قرار داد. در اين سال | در سال 629 مغول به طور كلى بر تمامى سرزمينهايى كه در دست خوارزم شاهيان بود، تسلط يافتند و روى به عراق كرده، قلمرو ايوبيان در جزيره و سلجوقيان روم در آسياى صغير را تمديد كردند. در سال 630 «كامل محمد» «برامد» به طور كامل تسلّط يافت و شهابالدين غازى را نائبسلطنه آنها قرار داد. در اين سال ابن اثير جزرى وفات يافت. | ||
در سال 631 «كامل محمد» از قاهره به سوى دمشق رهسپار شد. هنگامى كه به آنجا رسيد، به فرمانروايان و امراى ايوبى شام و جزيره نامه نوشت تا براى حركت به روم و در آوردن آن از چنگ سلاجقه آماده شوند. شاهان و امراى ايوبى يكى پس از ديگرى فرا مىرسيدند؛ از جمله فخرالدين توران شاه، فرزند صلاحالدين، و پسر عمويش، مجيرالدين داوود. | در سال 631 «كامل محمد» از قاهره به سوى دمشق رهسپار شد. هنگامى كه به آنجا رسيد، به فرمانروايان و امراى ايوبى شام و جزيره نامه نوشت تا براى حركت به روم و در آوردن آن از چنگ سلاجقه آماده شوند. شاهان و امراى ايوبى يكى پس از ديگرى فرا مىرسيدند؛ از جمله فخرالدين توران شاه، فرزند صلاحالدين، و پسر عمويش، مجيرالدين داوود. | ||
| خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلى حداد عادل، ج 6، ذيل ماده تاريخ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج سوم، هفتم و ششم كتاب دولت ايوبيان، محمد سهيل طفوش، ترجمه عبدالله ناصرى طاهرى دائرةالمعارف جامع اسلامى، سيد مصطفى حسينى دشتى، ج 6 و 9، ص 714 كتاب منابع تاريخ اسلام، [[رسول جعفريان]]. | دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلى حداد عادل، ج 6، ذيل ماده تاريخ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج سوم، هفتم و ششم كتاب دولت ايوبيان، محمد سهيل طفوش، ترجمه عبدالله ناصرى طاهرى دائرةالمعارف جامع اسلامى، سيد مصطفى حسينى دشتى، ج 6 و 9، ص 714 كتاب منابع تاريخ اسلام، [[رسول جعفريان]]. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||