پرش به محتوا

شریعت، محمدجواد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌م' به 'ابن‌ م'
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌م' به 'ابن‌ م')
خط ۴۳: خط ۴۳:


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
او تا ششم ابتدايى را در ده طالخونچه اصفهان درس خواند و زير نظر پدر مقدمات تحصيلات حوزوى را تمام كرد. پدرش از لحاظ علمى و روحى با او رابطه خوبى داشت و اين رابطه هم تأثير مهمى در راه و رسم زندگى او بازى كرد. به طورى كه از همان ابتدا او به تشويق پدر موظف به حفظ متون بود و تمام الفيه‌ى ابن‌مالك و نصاب را به تشويق پدر حفظ كرده بود. تأثير پدرش به عنوان نخستين معلم در زندگى محمدجواد بسيار آشكار بود و او خود معتقد است، پدرش بيشترين حق را به گردن او دارد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايى براى ادامه تحصيل در دوره دبيرستان به اصفهان آمد؛ ولى تعطيلات را به طالخونچه مى‌رفت. در كلاس هشتم؛ يعنى كلاس دوم دبيرستان شعر مى‌گفت و عاشقانه به ادبيات علاقه داشت. هفده ساله بود كه پدرش از دنيا رفت. وقتى دبيرستان را تمام كرد، بى‌هيچ ترديدى در كنكور ادبيات شركت كرد و توانست رتبه نخست را از آن خود كند. در دوره ليسانس زير نظر اساتيدى چون مرحوم دكتر [[محمد معين]] و مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]] به كسب علم پرداخت.
او تا ششم ابتدايى را در ده طالخونچه اصفهان درس خواند و زير نظر پدر مقدمات تحصيلات حوزوى را تمام كرد. پدرش از لحاظ علمى و روحى با او رابطه خوبى داشت و اين رابطه هم تأثير مهمى در راه و رسم زندگى او بازى كرد. به طورى كه از همان ابتدا او به تشويق پدر موظف به حفظ متون بود و تمام الفيه‌ى ابن‌ مالك و نصاب را به تشويق پدر حفظ كرده بود. تأثير پدرش به عنوان نخستين معلم در زندگى محمدجواد بسيار آشكار بود و او خود معتقد است، پدرش بيشترين حق را به گردن او دارد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايى براى ادامه تحصيل در دوره دبيرستان به اصفهان آمد؛ ولى تعطيلات را به طالخونچه مى‌رفت. در كلاس هشتم؛ يعنى كلاس دوم دبيرستان شعر مى‌گفت و عاشقانه به ادبيات علاقه داشت. هفده ساله بود كه پدرش از دنيا رفت. وقتى دبيرستان را تمام كرد، بى‌هيچ ترديدى در كنكور ادبيات شركت كرد و توانست رتبه نخست را از آن خود كند. در دوره ليسانس زير نظر اساتيدى چون مرحوم دكتر [[محمد معين]] و مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]] به كسب علم پرداخت.


او خود معتقد است: «مرحوم معين استادى بود كه من را با تحقيق و پژوهش آشنا كرد؛ البته همه دانشجويان آن روز به اين موضوع اعتراف دارند. همان سال اولى كه وارد دانشگاه شدم، ايشان همان روز اول درس به هر كسى يك رساله دادند كه بنويسد و البته به من رساله‌اى درباره خواجه نظام‌الملك و منابعى هم معرفى كردند و من هم رساله‌اى در حدود 200 تا 300 صفحه نوشتم كه اگر هم حالا بخواهم بنويسم، زيادتر از آن موقع نمى‌نويسم».
او خود معتقد است: «مرحوم معين استادى بود كه من را با تحقيق و پژوهش آشنا كرد؛ البته همه دانشجويان آن روز به اين موضوع اعتراف دارند. همان سال اولى كه وارد دانشگاه شدم، ايشان همان روز اول درس به هر كسى يك رساله دادند كه بنويسد و البته به من رساله‌اى درباره خواجه نظام‌الملك و منابعى هم معرفى كردند و من هم رساله‌اى در حدود 200 تا 300 صفحه نوشتم كه اگر هم حالا بخواهم بنويسم، زيادتر از آن موقع نمى‌نويسم».