۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
(حذف رده های اشتباه) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در ادامه میگوید: | در ادامه میگوید: | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را بهتناوب به کار مىبرد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله| | [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را بهتناوب به کار مىبرد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] نیز قصد تدوین حکمة المشرقیهاى داشته که ناتمام مانده است؛ و این خود، مطلبى است که هرکس به تحقیق در سیر افکار فلسفى در ایران پرداخته، به نحوى نظر دقت او بدان جلب گردیده و خواسته است ببیند که آیا در این زمینه، میان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و سهروردى چه رابطهاى در کار بوده است؟<ref>همان، ص31</ref>. | ||
سپس خود چنین جواب میدهد: | سپس خود چنین جواب میدهد: | ||
دراینباره، گواهى صريح خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را که البته از هرگونه شهادت ديگرى موثقتر خواهد بود، در دست داریم، وى در یکى از نخستین فصول منطق مطارحات (ذیل صفحه 195 جلد اول آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، چاپ اینجانب) در بحث از اینکه ماهیات بسیط را به حد تعریف نمىتوان کرد، خواننده را به کراسهها (دفترها) یى مراجعه مىدهد که اصل آنها را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله| | دراینباره، گواهى صريح خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را که البته از هرگونه شهادت ديگرى موثقتر خواهد بود، در دست داریم، وى در یکى از نخستین فصول منطق مطارحات (ذیل صفحه 195 جلد اول آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، چاپ اینجانب) در بحث از اینکه ماهیات بسیط را به حد تعریف نمىتوان کرد، خواننده را به کراسهها (دفترها) یى مراجعه مىدهد که اصل آنها را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] به مشرقیین نسبت داده است و به صورتى پراکنده و ناتمام موجود است. سپس مىگوید: | ||
و این کراسهها، هرچند او نسبت آنها را به مشرقیین داده است، لیکن عیناً از قواعد مشائین و حکمت عامه است؛ جز اینکه او در بسیارى از موارد، عبارت را تغییر داده و یا در بعضى از فروع تا یک اندازه تصرف کرده است؛ تصرفى بدان اندازه که مطالب این کتاب با کتب دیگر او، مباینت قابلتوجه و نیز با اصل مشرقى مقرر در عهد خسروانیان تقرر پیدا نمىکند و خطب عظیم و حکمت خاصه، همین (اصل مشرقى) است. | و این کراسهها، هرچند او نسبت آنها را به مشرقیین داده است، لیکن عیناً از قواعد مشائین و حکمت عامه است؛ جز اینکه او در بسیارى از موارد، عبارت را تغییر داده و یا در بعضى از فروع تا یک اندازه تصرف کرده است؛ تصرفى بدان اندازه که مطالب این کتاب با کتب دیگر او، مباینت قابلتوجه و نیز با اصل مشرقى مقرر در عهد خسروانیان تقرر پیدا نمىکند و خطب عظیم و حکمت خاصه، همین (اصل مشرقى) است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روشهاى مشائین و تفریع و تهذیب آنها نیست و این روشها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکتههاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است. | و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روشهاى مشائین و تفریع و تهذیب آنها نیست و این روشها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکتههاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است. | ||
مطلب را صریحتر از این، تأکید نمىتوان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله| | مطلب را صریحتر از این، تأکید نمىتوان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] البته در مقام طرح یک «حکمت مشرقى» بوده، الا اینکه واجد اصل مشرقى و واصل بدان نبوده و بنابراین «کراسهها» ى او بیاصل و به هر صورت، ناقص بوده است و اصل مشرقى همان است که از طرف حکماى قدیم ایران و خسروانیان تأسیس یافته بوده است و او چنین نتیجه مىگیرد که: براى وقوف به قواعد این حکمت مشرقى، باید پس از تحصیل حکمت بحثى، بهمنظور اکتساب ملکه تهذیب لطایف حکمت الهى از شوائب مباحثات و مجادلات بىحاصلى که متأخرین مشائین و متکلمین بر آن افزودهاند، به کسى که واجد این قواعد و تابع مؤسسین آنها است و توفیق الهى، او را وارث معنوى حکماى قدیم ایران قرار داده و بنابراین به خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] مراجعه کرد. در اینجا، پیوند مقرر میان اصل مشرقى و حکمت اشراق، نیک مشهود است. با بیان کیفیت دقیقى است که بدان این پیوند برقرار گردیده که به قلب دستگاه سهروردى راه توانیم یافت<ref>همان، ص32-35</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |