۸۳٬۵۳۹
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(ابهام زدایی)}}↵↵↵{{کاربردهای دیگر' به '(ابهام زدایی)}} {{کاربردهای دیگر') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شدهاند') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|شرح نهجالبلاغه (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|شرح نهجالبلاغه (ابهام زدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|نهجالبلاغه منظوم (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|نهجالبلاغه منظوم (ابهام زدایی)}} | ||
'''نهجالبلاغه منظوم'''، تألیف [[انصاری، محمدعلی (قمی)|محمدعلى انصارى]]، به زبان فارسى شرح کتاب شريف نهجالبلاغه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] مىباشد. | '''نهجالبلاغه منظوم'''، تألیف [[انصاری، محمدعلی (قمی)|محمدعلى انصارى]]، به زبان فارسى شرح کتاب شريف نهجالبلاغه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] مىباشد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۰: | ||
و نيز [[امام على(ع)|حضرت عليهالسّلام]] اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نکشيد، زيرا آن که طالب حق است و خطا مىکند، مانند کسى که طالب باطل است و آن را در مىيابد، نيست. [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيّد رضى]] عليهالرّحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (که بدون حقّ خلافت را براى خود مىخواستند، به خلاف خوارج که مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند، منتهى باشتباه افتاده بودند). نظم | و نيز [[امام على(ع)|حضرت عليهالسّلام]] اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نکشيد، زيرا آن که طالب حق است و خطا مىکند، مانند کسى که طالب باطل است و آن را در مىيابد، نيست. [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيّد رضى]] عليهالرّحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (که بدون حقّ خلافت را براى خود مىخواستند، به خلاف خوارج که مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند، منتهى باشتباه افتاده بودند). نظم | ||
{{شعر}}{{ب|'' چو بگذشتم از اين دار فنا من''|2=''خوارج را نگيرد كس سر از تن''}}{{ب|'' چرا زيرا نباشد طالب حقّ''|2=''كه اندر اشتباهى گشت ملحق''}}{{ب|'' براى جستن حق دست و پا كرد''|2=''ولى در راه تشخيصش خطا كرد''}}{{ب|''چو آن شخصى كه از حق كنده او دل''|2='' | {{شعر}}{{ب|'' چو بگذشتم از اين دار فنا من''|2=''خوارج را نگيرد كس سر از تن''}}{{ب|'' چرا زيرا نباشد طالب حقّ''|2=''كه اندر اشتباهى گشت ملحق''}}{{ب|'' براى جستن حق دست و پا كرد''|2=''ولى در راه تشخيصش خطا كرد''}}{{ب|''چو آن شخصى كه از حق كنده او دل''|2=''شدهاندر پى ادراك باطل''}}{{ب|''معاويّه است كشتن را سزاوار''|2=''كه دل از حق بگردانيد يك بار''}}{{ب|''اساس ملك و دين را او بهم زد''|2='' به راه باطل او آسان قدم زد''}}{{پایان شعر}} | ||