۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR00844J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
مؤلف در بخش بعدى به بيان خلاصه سخنان فقهاى عامّه پرداخته كه از آن جمله كلام ابى قدامه است كه مىگويد: نظر ابو عبد الله در اين خصوص بيست ركعت است كه همين قول را نووى و ابو حنيفه و شافعى برگزيدهاند و مالك سى و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دير زمان چنين معمول بوده است، وى به عمل اهل مدينه استناد كرده است. | مؤلف در بخش بعدى به بيان خلاصه سخنان فقهاى عامّه پرداخته كه از آن جمله كلام ابى قدامه است كه مىگويد: نظر ابو عبد الله در اين خصوص بيست ركعت است كه همين قول را نووى و ابو حنيفه و شافعى برگزيدهاند و مالك سى و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دير زمان چنين معمول بوده است، وى به عمل اهل مدينه استناد كرده است. | ||
در نزد فقهاى اماميّه هم مشهور همان است كه گفته شد؛ به عنوان مثال كلام سيد | در نزد فقهاى اماميّه هم مشهور همان است كه گفته شد؛ به عنوان مثال كلام [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، شيخ طوسى، حلبى، حلّى، نراقى، عاملى و طباطبايى مؤيد اين معنا مىباشند، اقوال مخالفى هم در مسئله وجود دارد مثل اينكه گفته شده: روايت صحيحى در اين باره نرسيده و تنها يازده ركعت در روايت صحيح آمده است و آنچه عمل مىشود بدعت مىباشد. | ||
نماز تراويح بدعتى از خليفه دوم، عنوان بحث بعدى مؤلف است. ايشان مىافزايد: آنچه از ظاهر برخى روايات به دست مىآيد اين است كه نخستين كسى كه جماعت را در نافله رمضان مرسوم كرد، عمر بن خطاب بود و در زمان پيغمبر(صلى الله عليه و آله) و دوره خلافت ابو بكر چنين چيزى نبوده است، اما عمر با استحسان به اين امر رأى داد و مردم را بدان ترغيب كرد و خود معترف بود كه اين بدعت است، امّا مىگفت بدعت خوبى است و خود بدان ملتزم نبوده و در خانه فراداى مىخواند؛ چنانكه ابى قدامه گفته است: تراويح را به عمر نسبت دادهاند، زيرا مردم را مأمور ساخت كه با ابى بن كعب به جماعت بخوانند و او چنين كرد. | نماز تراويح بدعتى از خليفه دوم، عنوان بحث بعدى مؤلف است. ايشان مىافزايد: آنچه از ظاهر برخى روايات به دست مىآيد اين است كه نخستين كسى كه جماعت را در نافله رمضان مرسوم كرد، عمر بن خطاب بود و در زمان پيغمبر(صلى الله عليه و آله) و دوره خلافت ابو بكر چنين چيزى نبوده است، اما عمر با استحسان به اين امر رأى داد و مردم را بدان ترغيب كرد و خود معترف بود كه اين بدعت است، امّا مىگفت بدعت خوبى است و خود بدان ملتزم نبوده و در خانه فراداى مىخواند؛ چنانكه ابى قدامه گفته است: تراويح را به عمر نسبت دادهاند، زيرا مردم را مأمور ساخت كه با ابى بن كعب به جماعت بخوانند و او چنين كرد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
مؤلف در آخرين بخش كتاب خود به فتواهاى فقهاى عامّه و اماميّه اشاره كرده است. | مؤلف در آخرين بخش كتاب خود به فتواهاى فقهاى عامّه و اماميّه اشاره كرده است. | ||
در مورد اماميّه تأكيد مىكند كه عموم فقهاى اماميّه با جماعت خواندن نافله را بدعت مىدانند؛ از جمله آنها سيد مرتضى است كه مىگويد: اما تراويح بدون شبهه بدعت است همان گونه كه پيامبر(صلى الله عليه و آله) در روايتى بدعت بودن به جماعت خواندن نوافل را مورد تأكيد قرار داده است. | در مورد اماميّه تأكيد مىكند كه عموم فقهاى اماميّه با جماعت خواندن نافله را بدعت مىدانند؛ از جمله آنها [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] است كه مىگويد: اما تراويح بدون شبهه بدعت است همان گونه كه پيامبر(صلى الله عليه و آله) در روايتى بدعت بودن به جماعت خواندن نوافل را مورد تأكيد قرار داده است. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
[[رده:مباحث خاص فقه]] | [[رده:مباحث خاص فقه]] | ||
[[رده:عبادات]] | [[رده:عبادات]] | ||
ویرایش