۱۵٬۴۸۹
ویرایش
جز (A-esmaili صفحهٔ اسلام و تعلیم و تربیت را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به اسلام و تعلیم و تربیت (حجتی) منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
پس از اینها به بازتابهاى رفتار معلم در فراگیر مىپردازد و به لزوم یگانگى در گفته و کردۀ معلم اشاره مىکند و از رسالت معلم در ارائۀ نمونه مىگوید و یادآور مىشود که یکى از عوامل درونى یادگیرى، حس تقلید و محاکات در آدمى است و مربى و آموزگار باید به این حالت گیرندگى فراگیر خوب توجه داشته باشد. نگارنده براى تکمیل این بحث به نکات زیر اشاره دارد: 1-سلطه و اقتدار معنوى معلم در پرداخت و پرورش نمونه و الگو، سخن گوستاولبون و جاحظ در اینباره؛ 2-شدت نقشپذیرى شاگرد از آموزگار، نکتهاى از خواجه عبد اللّه انصارى و ابن خلدون در اینباره؛ 3-لزوم همبستگى آموزگار و فراگیر در روند آموزش، آموزش بىهمکارى و مشارکت فراگیر ناشدنى است و آموزگار با برانگیختن چنین همکارى و مشارکت است که مىتواند در آموزش پیروز شود؛ 4-آموزش از راه رفتار و لزوم هماهنگى رفتار با گفتار آموزگار؛ 5-آموزگار در آموزش هم سلطه دارد و هم مسئول است و این خود زمینۀ مناسبى براى پرورش اخلاقى فراگیر است. نگارنده در این گفتار هم، به لزوم یگانگى رفتار با گفتار آموزگار اشاره مىکند و از سفارشهاى افلاطون به معلمان، وظایف معلم از دید ابن ابى الربیع، معلم و معلمى از دیدگاه غزالى و شهید یاد مىکند. | پس از اینها به بازتابهاى رفتار معلم در فراگیر مىپردازد و به لزوم یگانگى در گفته و کردۀ معلم اشاره مىکند و از رسالت معلم در ارائۀ نمونه مىگوید و یادآور مىشود که یکى از عوامل درونى یادگیرى، حس تقلید و محاکات در آدمى است و مربى و آموزگار باید به این حالت گیرندگى فراگیر خوب توجه داشته باشد. نگارنده براى تکمیل این بحث به نکات زیر اشاره دارد: 1-سلطه و اقتدار معنوى معلم در پرداخت و پرورش نمونه و الگو، سخن گوستاولبون و جاحظ در اینباره؛ 2-شدت نقشپذیرى شاگرد از آموزگار، نکتهاى از خواجه عبد اللّه انصارى و ابن خلدون در اینباره؛ 3-لزوم همبستگى آموزگار و فراگیر در روند آموزش، آموزش بىهمکارى و مشارکت فراگیر ناشدنى است و آموزگار با برانگیختن چنین همکارى و مشارکت است که مىتواند در آموزش پیروز شود؛ 4-آموزش از راه رفتار و لزوم هماهنگى رفتار با گفتار آموزگار؛ 5-آموزگار در آموزش هم سلطه دارد و هم مسئول است و این خود زمینۀ مناسبى براى پرورش اخلاقى فراگیر است. نگارنده در این گفتار هم، به لزوم یگانگى رفتار با گفتار آموزگار اشاره مىکند و از سفارشهاى افلاطون به معلمان، وظایف معلم از دید ابن ابى الربیع، معلم و معلمى از دیدگاه غزالى و شهید یاد مىکند. | ||
7-آداب و وظایف معلم نسبت به شاگرد: این بلندترین فراز نوشتار است و در آن به نکتههاى زیر اشارت رفته است: 1-آموزگار در پرورش شاگرد و براى پیشگیرى از نابهنجاریهاى اخلاقى در او، باید از گفتار مستقیم بپرهیزد و تا آن مایه که بتوان از کنایه و تعریض بهره گیرد. این نکته در رهیافتهاى تربیتى غزالى و شهید آمده است؛ 2-بر معلم است که با فراگیر بسازد و مدارا کند، شهید، ابن قتیبه، قابسى و ابن خلدون به پاس داشت این اصل فراخواندهاند؛ 3-آموزگار باید در برابر فراگیر فروتن و نرمخو باشد و با او به احترام رفتار کند؛ 4-ویژگیهاى یاد شده، از روى آوردن به تنبیه و سختگیرى در تربیت- چنانچه لازم افتد-پیش نمىگیرد. نگارنده از این فراز بهره مىبرد و به ضرورت تنبیه و بازدارندگى آن مىپردازد و یادآور مىشود که مىتوان گفت تنبیه و مجازات، اصلى حیاتى در اسلام است و با تفسیر این سخن به این نکته مىرسد که در روشهاى پرورشى اسلام، تنبیه تیر آخر است و تا مىتوان باید از آن دورى کرد چه، اسلام دین مهر و محبت است و هرگز و در هیچ مقولهاى، از تنبیه و درشتى سرنمىگیرد. پس از این به اصل تنبیه و مجازات طبیعى از زبان روسو و اسپنسر مىپردازد و آن را نقد مىکند و در ادامه اصل تشویق را پیش مىکشد؛ 5-درست است که اسلام و نظام تربیتى آن به مهر و مدارا خوانده است؛ اما این مقوله را نباید با تسامح در مسیحیت یکى گرفت چه، مراد از مدارا با کودک، رعایت اعتدال و بهرهگیرى گامبهگام از وسایل تربیتى است نه باز گذاشت دست او تا هر کارى بکند. نویسنده در اینجا به پدیده تنبیه بازمىگردد و آن را با توجه به هدف و حالات روانى تنبیهکننده، پنجگونه مىخواند و آنها را شرح و شماره مىکند؛ 6-آشنایى نزدیک با فراگیر؛ 7-استفاده از روش قیاس در تدریس در مقابل روش استقرا؛ 8-تشویق شاگردان به کارهاى علمى و بهرهگیرى بهینه از عمر. نگارنده در این قسمت به مناسبت از قانون ممارست و تکرار از زبان دانشمندان مسلمان و ثورندیک ekidnarohT | 7-آداب و وظایف معلم نسبت به شاگرد: این بلندترین فراز نوشتار است و در آن به نکتههاى زیر اشارت رفته است: 1-آموزگار در پرورش شاگرد و براى پیشگیرى از نابهنجاریهاى اخلاقى در او، باید از گفتار مستقیم بپرهیزد و تا آن مایه که بتوان از کنایه و تعریض بهره گیرد. این نکته در رهیافتهاى تربیتى غزالى و شهید آمده است؛ 2-بر معلم است که با فراگیر بسازد و مدارا کند، شهید، ابن قتیبه، قابسى و ابن خلدون به پاس داشت این اصل فراخواندهاند؛ 3-آموزگار باید در برابر فراگیر فروتن و نرمخو باشد و با او به احترام رفتار کند؛ 4-ویژگیهاى یاد شده، از روى آوردن به تنبیه و سختگیرى در تربیت- چنانچه لازم افتد-پیش نمىگیرد. نگارنده از این فراز بهره مىبرد و به ضرورت تنبیه و بازدارندگى آن مىپردازد و یادآور مىشود که مىتوان گفت تنبیه و مجازات، اصلى حیاتى در اسلام است و با تفسیر این سخن به این نکته مىرسد که در روشهاى پرورشى اسلام، تنبیه تیر آخر است و تا مىتوان باید از آن دورى کرد چه، اسلام دین مهر و محبت است و هرگز و در هیچ مقولهاى، از تنبیه و درشتى سرنمىگیرد. پس از این به اصل تنبیه و مجازات طبیعى از زبان روسو و اسپنسر مىپردازد و آن را نقد مىکند و در ادامه اصل تشویق را پیش مىکشد؛ 5-درست است که اسلام و نظام تربیتى آن به مهر و مدارا خوانده است؛ اما این مقوله را نباید با تسامح در مسیحیت یکى گرفت چه، مراد از مدارا با کودک، رعایت اعتدال و بهرهگیرى گامبهگام از وسایل تربیتى است نه باز گذاشت دست او تا هر کارى بکند. نویسنده در اینجا به پدیده تنبیه بازمىگردد و آن را با توجه به هدف و حالات روانى تنبیهکننده، پنجگونه مىخواند و آنها را شرح و شماره مىکند؛ 6-آشنایى نزدیک با فراگیر؛ 7-استفاده از روش قیاس در تدریس در مقابل روش استقرا؛ 8-تشویق شاگردان به کارهاى علمى و بهرهگیرى بهینه از عمر. نگارنده در این قسمت به مناسبت از قانون ممارست و تکرار از زبان دانشمندان مسلمان و ثورندیک ekidnarohT یاد مىکند آنگاه از قانون تشویق مىگوید و به ویژگیهاى عامل تشویق مىپردازد؛ 9-پرسش از شاگرد و درواقع سنجش پیشرفت علمى او، هدف پرسش، انواع آن؛ یعنى، آزمایشى و تربیتى نکات دیگر این مقوله است؛ 10-احترام به دانشآموز از راه توجه به اندیشههاى او؛ 11-رعایت تفاوتهاى فردى و فراگیران؛ 12-لزوم سنجش میزان هوش شاگردان، اهمیت این آزمون، تعریف هوش، فایدۀ هوشآزمایى؛ 13-همکارى و همیارى آموزشکاران در آموزش و پرورش فراگیر؛ 13-آماده ساختن و پرورش معلم شایسته، واپسین وظیفۀ یاد شده است و در آن به شرایط و ویژگیهاى معلم شایسته اشاره شده است مانند: آشنایى با فلسفۀ آموزش و پرورش، همکارى و تعاضد دستاندرکاران آموزشى، بصیرت در دانش و رفتار، داشتن فرهنگ و اطلاعات عمومى، تربیتیافتگى از دید سلوک و رفتار، توانایى براى شناخت شاگردان، توانایى در شناخت جامعه، در اندیشۀ رشد فکرى خود و افزایش دانش خویش بودن. | ||
8-آداب و وظایف معلم در جلسۀ درس: در این فراز، یاد شده است که آموزگار باید از یاد خدا کمک گیرد تا در تدریس پیروز شود، در کلاس درس با فروتنى و نزاکت رفتار کند، براى تدریس و تفهیم مطالب از بهترین روشها سود گیرد، و با زبانى گویا مطالب را با ترتیبى منطقى و روشن بیان کند و پاىبند به قواعد عمومى تدریس باشد. نگارنده چون بدین جا مىرسد قواعد و روشهاى هفتگانۀ تدریس را از کتاب«تربیت» noitacudE ، اسپنسر شرح و شماره مىکند. آنگاه یادآور مىشود که معلم باید روح و مزاج سالم داشته باشد و در جلسه درس هواى آزاد به اندازه کافى وجود داشته باشد. صداى معلم هنگام تدریس باید فراخور فضا و شمار شاگردان باشد و از آهستهگویى و بلندگویى دور از اعتدال پرهیز شود، کلاس درس را باید بتواند مهار کند تا به همهمه و بىنظمى گرفتار نیاید و بکوشد در شاگردان حس مسئولیت و انضباط پدید آورد و در همان حال به دانشآموز آزادى نسبى دهد و بیشتر در پى آرامش کلاس از راه پرورش حس اعتماد به نفس در شاگردان باشد. | 8-آداب و وظایف معلم در جلسۀ درس: در این فراز، یاد شده است که آموزگار باید از یاد خدا کمک گیرد تا در تدریس پیروز شود، در کلاس درس با فروتنى و نزاکت رفتار کند، براى تدریس و تفهیم مطالب از بهترین روشها سود گیرد، و با زبانى گویا مطالب را با ترتیبى منطقى و روشن بیان کند و پاىبند به قواعد عمومى تدریس باشد. نگارنده چون بدین جا مىرسد قواعد و روشهاى هفتگانۀ تدریس را از کتاب«تربیت» noitacudE ، اسپنسر شرح و شماره مىکند. آنگاه یادآور مىشود که معلم باید روح و مزاج سالم داشته باشد و در جلسه درس هواى آزاد به اندازه کافى وجود داشته باشد. صداى معلم هنگام تدریس باید فراخور فضا و شمار شاگردان باشد و از آهستهگویى و بلندگویى دور از اعتدال پرهیز شود، کلاس درس را باید بتواند مهار کند تا به همهمه و بىنظمى گرفتار نیاید و بکوشد در شاگردان حس مسئولیت و انضباط پدید آورد و در همان حال به دانشآموز آزادى نسبى دهد و بیشتر در پى آرامش کلاس از راه پرورش حس اعتماد به نفس در شاگردان باشد. |