پرش به محتوا

تربیت و اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR67704J1.jpg | عنوان = تربيت و اخلاق | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = جهان مهین، شکرالله (نویسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = ‏ /ج9ت4 / 903 LC | موضوع = تعلیم و تربیت |ناشر | ناشر = هاد | مکان نشر = ایران | سال نشر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
1-انسان به‌عنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش برجست هاى در رشد استعدادها انسان و تأمين سعادت و کمال او دارد و حتى در تقسيم‌بندى اخلاق، اخلاق اجتماعى مهمتر از اخلاق فردى است؛ اما با اين حال پايه و مايه تربيت، اخلاق، کمال و سعادت انسان به جنبه فردى او وابسته است.
1-انسان به‌عنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش برجست هاى در رشد استعدادها انسان و تأمين سعادت و کمال او دارد و حتى در تقسيم‌بندى اخلاق، اخلاق اجتماعى مهمتر از اخلاق فردى است؛ اما با اين حال پايه و مايه تربيت، اخلاق، کمال و سعادت انسان به جنبه فردى او وابسته است.


2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مى‌گويد.ورع را معنا مى‌کند.در چيستى تقوا مى‌کاود و اشاره مى‌کند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مى‌پردازد و از حق‌گويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان غزالى ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمى‌گويد.به نمونه‌هايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مى‌کند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مى‌دهد.
2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مى‌گويد.ورع را معنا مى‌کند.در چيستى تقوا مى‌کاود و اشاره مى‌کند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مى‌پردازد و از حق‌گويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ياد مى‌‍کند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمى‌گويد.به نمونه‌هايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مى‌کند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مى‌دهد.


3-پرورش نيروى تفکر: خداوند متعال در قرآن کريم در بيش از سيصد مورد انسان را به تفکر، تدبر، تعقل و تذکر فراخوانده است.در اين بحث با مسامحه تفکر را به معناى تعقل به‌کار مى‌برد(ص 90)و پس از تعريف آن به فرق تعليم و تعلم با عقل و تعقل مى‌پردازد و يادآور مى‌شود که اسلام به اين مقولات عنايت دارد؛ اما در مقام مقايسه تفکر و تعقل را بر تعليم و تعلم مقدم مى‌شمارد.آنگاه به اهميت تفکر و برترى آن بر آموزش از زبان شهيد مطهرى اشاره مى‌کند و در شرح لذت فهميدن به نکاتى از زندگى برخى فرزانگان مسلمان مى‌پردازد.
3-پرورش نيروى تفکر: خداوند متعال در قرآن کريم در بيش از سيصد مورد انسان را به تفکر، تدبر، تعقل و تذکر فراخوانده است.در اين بحث با مسامحه تفکر را به معناى تعقل به‌کار مى‌برد(ص 90) و پس از تعريف آن به فرق تعليم و تعلم با عقل و تعقل مى‌پردازد و يادآور مى‌شود که اسلام به اين مقولات عنايت دارد؛ اما در مقام مقايسه تفکر و تعقل را بر تعليم و تعلم مقدم مى‌شمارد.آنگاه به اهميت تفکر و برترى آن بر آموزش از زبان شهيد مطهرى اشاره مى‌کند و در شرح لذت فهميدن به نکاتى از زندگى برخى فرزانگان مسلمان مى‌پردازد.


4-تعليم حکمت: در اين فراز حکمت را معنا مى‌کند.از موارد کاررفت حکمت در قرآن مى‌گويد.به مسئوليت پيامبران(ع)در تعليم حکمت اشاره مى‌کند.شرح حکمت را از زبان علامه طباطبايى بازگو مى‌کند و به حکمت در روايات مى‌پردازد.
4-تعليم حکمت: در اين فراز حکمت را معنا مى‌کند.از موارد کاررفت حکمت در قرآن مى‌گويد.به مسئوليت پيامبران(ع)در تعليم حکمت اشاره مى‌کند.شرح حکمت را از زبان [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] بازگو مى‌کند و به حکمت در روايات مى‌پردازد.


5-پرورش روح عدالت‌خواهى: معناى عدل و قسط آغاز اين گفتار است و در پى آن به جايگاه عدل در دين و پيوند تنگاتنگ آن با عقايد، اقتصاد، حقوق، سياست، اخلاق و تربيت نظر مى‌کند.از عدالت با ملل ديگر مى‌گويد و نتيجه مى‌گيرد که پرورش روح عدالت‌خواهى از هدف هاى اصلى تربيت اسلامى است.
5-پرورش روح عدالت‌خواهى: معناى عدل و قسط آغاز اين گفتار است و در پى آن به جايگاه عدل در دين و پيوند تنگاتنگ آن با عقايد، اقتصاد، حقوق، سياست، اخلاق و تربيت نظر مى‌کند.از عدالت با ملل ديگر مى‌گويد و نتيجه مى‌گيرد که پرورش روح عدالت‌خواهى از هدف هاى اصلى تربيت اسلامى است.


6-پرورش روح اجتماعى: انسان در سرشت خويش اجتماعى و عاطفى است و عواطفش در قالب خدمت به خلق، نيکى به همنوع و محبت به ديگران تجلى مى‌کند.اين ميل سرشتى در افراد يکدست نيست؛ بمثل، برخى از مردم در خدمت به خلق کوشاتر از ديگرانند و در اين خدمات در بند آيين و عقيده نيستند چنانکه در سيرۀ امامان معصوم(ع)از جمله امام صادق ديده مى‌شود.اظهار محبت و همدردى و تلاش براى رفع مشکلات مسلمانان شرط اخوت اسلامى و از فرايض دينى است.
6-پرورش روح اجتماعى: انسان در سرشت خويش اجتماعى و عاطفى است و عواطفش در قالب خدمت به خلق، نيکى به همنوع و محبت به ديگران تجلى مى‌کند.اين ميل سرشتى در افراد يکدست نيست؛ به مثل، برخى از مردم در خدمت به خلق کوشاتر از ديگرانند و در اين خدمات در بند آيين و عقيده نيستند چنانکه در سيرۀ امامان معصوم(ع)از جمله امام صادق ديده مى‌شود.اظهار محبت و همدردى و تلاش براى رفع مشکلات مسلمانان شرط اخوت اسلامى و از فرايض دينى است.


بخش دوم.نمونه‌هايى از روش هاى تربيتى اسلام
بخش دوم.نمونه‌هايى از روش هاى تربيتى اسلام
خط ۶۱: خط ۶۱:
4-امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر را يکى از مهمترين هدفها و نيز يکى از نيکوترين روش هاى تربيتى اسلام مى‌دانند(ص 174).براى شناساندن اين روش معروف و منکر را معنا مى‌کند به امر به معروف و نهى از منکر در قرآن اشاره مى‌کند و دو آيه را در اين‌باره شرح مى‌دهد.امر به معروف و نهى از منکر را از ويژگي هاى امت نمونه و وظايف آن مى‌خواند و يادآور مى‌شود که امر به معروف بر ايمان تقدم دارد.آنگاه جايگاه امر به معروف و نهى از منکر را در روايات بررسى مى‌کند و آثار و برکات فردى و اجتماعى آندو را برمى‌شمارد و از اثرات و عواقب سوء وانهادن آنها مى‌گويد و پس از شرح روش صحيح امر و نهى، به شرايط و مراتب آندو مى‌پردازد.
4-امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر را يکى از مهمترين هدفها و نيز يکى از نيکوترين روش هاى تربيتى اسلام مى‌دانند(ص 174).براى شناساندن اين روش معروف و منکر را معنا مى‌کند به امر به معروف و نهى از منکر در قرآن اشاره مى‌کند و دو آيه را در اين‌باره شرح مى‌دهد.امر به معروف و نهى از منکر را از ويژگي هاى امت نمونه و وظايف آن مى‌خواند و يادآور مى‌شود که امر به معروف بر ايمان تقدم دارد.آنگاه جايگاه امر به معروف و نهى از منکر را در روايات بررسى مى‌کند و آثار و برکات فردى و اجتماعى آندو را برمى‌شمارد و از اثرات و عواقب سوء وانهادن آنها مى‌گويد و پس از شرح روش صحيح امر و نهى، به شرايط و مراتب آندو مى‌پردازد.


5-اسوه، سيره: الگوپذيرى، فطرى آدمى است و در تعليم و تربيت بسيار به آن اهميت مى‌دهند.تنها دين مى‌تواند به پيروان خود الگوى تمام‌عيار تربيتى نشان دهد و مکتب هاى تربيتى موضوعه از اين هنر بى‌بهره‌اند.پس از اين مقدمه، پيامبران را الگو هاى حقيقى و هميشگى مى‌خواند و اندکى به سيرۀ پيامبر اکرم(ص)مى‌پردازد و با اشارتى به سيرۀ امامان معصوم(ع)، به نقش مثل در آموزش و پرورش مى‌رسد و ياد مى‌کند که مثال مسائل را حسى و راه فهم آنها را کوتاه مى‌کند و برخى مسائل علمى را براى همگان قابل فهم مى‌کند و به مسائل ذهنى عينيت مى‌بخشد و نسبت به آنها ايجاد باور مى‌کند.سپس به عنايت خاص قرآن به ذکر مثال مى‌پردازد و نمونه‌هايى از مثل هاى قرآن را دربارۀ توحيد، معاد، حق، باطل و انفاق مى‌آورد.<ref> رفیعی بهروز، ص 171- 172<ref/>
5-اسوه، سيره: الگوپذيرى، فطرى آدمى است و در تعليم و تربيت بسيار به آن اهميت مى‌دهند.تنها دين مى‌تواند به پيروان خود الگوى تمام‌عيار تربيتى نشان دهد و مکتب هاى تربيتى موضوعه از اين هنر بى‌بهره‌اند.پس از اين مقدمه، پيامبران را الگو هاى حقيقى و هميشگى مى‌خواند و اندکى به سيرۀ پيامبر اکرم(ص)مى‌پردازد و با اشارتى به سيرۀ امامان معصوم(ع)، به نقش مثل در آموزش و پرورش مى‌رسد و ياد مى‌کند که مثال مسائل را حسى و راه فهم آنها را کوتاه مى‌کند و برخى مسائل علمى را براى همگان قابل فهم مى‌کند و به مسائل ذهنى عينيت مى‌بخشد و نسبت به آنها ايجاد باور مى‌کند.سپس به عنايت خاص قرآن به ذکر مثال مى‌پردازد و نمونه‌هايى از مثل هاى قرآن را دربارۀ توحيد، معاد، حق، باطل و انفاق مى‌آورد. <ref>رفیعی بهروز، ص 171- 172</ref>
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references/>
۱۴۳

ویرایش