پرش به محتوا

الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علامه حلى' به 'علامه حلى'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى ')
جز (جایگزینی متن - 'علامه حلى' به 'علامه حلى')
خط ۷۹: خط ۷۹:
در فصل دوم، تأليفات اوليه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اوليه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيد رشيد رضا در تفسير «المنار» و سيوطى در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است (ر.ك: همان).
در فصل دوم، تأليفات اوليه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اوليه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيد رشيد رضا در تفسير «المنار» و سيوطى در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است (ر.ك: همان).


نويسنده در بخش ديدگاه‌هاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه علامه حلى را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است (همان).
نويسنده در بخش ديدگاه‌هاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است (همان).


در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آن‌ها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مى‌خواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مى‌توان از جمله دلايل آن دانست:
در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آن‌ها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مى‌خواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مى‌توان از جمله دلايل آن دانست:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش